خبرگزاری شبستان: پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در نظر دارد در ایام ماه مبارک رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصیههایی اخلاقی از رهبر معظم انقلاب را منتشر کند. این رهنمودها تحت عنوان «سی روز، سی گفتار» و در سحرگاه ایام ماه مبارک بر روی خروجی سایت قرار می گیرد.
این آیه شریفه یا به تعبیر بهتر این جمله مبارک «استعینوا بالصّبر و الصّلوة» در قرآن -در سوره بقره- در دو جا تکرار شده است: یکى خطاب به اهل کتاب است که میفرماید: «و استعینوا بالصّبر و الصّلوة و إنّها لکبیرة إلّا على الخاشعین»؛ یکجا هم خطاب به مؤمنین است که میفرماید: «یا أیها الّذین امنوا استعینوا بالصّبر و الصّلوة إنّ اللَّه مع الصّابرین».
اولاً پیداست که اهمیت این دو عنصر؛ عنصر صبر و عنصر صلوة مورد توجه است و تأثیر اینها در آن چیزى که تشکیل جامعه اسلامى بهخاطر رسیدن به آن است؛ اهداف والاى جامعه اسلامى. ثانیاً ارتباط این دو - صبر و صلوة- با یکدیگر و ایستادگى و استقامت و ارتباط و اتصال قلبى و روحى با مبدأ آفرینش. این دو با هم از مجموعه این آیه - بهخصوص این بخش مربوط به «یا أیها الّذین امنوا» - بهدست مىآید. قبل از این آیه شریفه، آیه شریفه «فاذکرونى اذکرکم و اشکروا لى و لا تکفرون» بحث ذکر و شکر است. بعد از این آیه شریفه، مسئله جهاد است؛ «و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل اللَّه اموات بل أحیاء و لکن لا تشعرون». بعد از این آیه، این آیات معروف «و لنبلونّکم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین»، «الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون» بعد «اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة» آمده که ارتباط کامل بین این دو عنصر، کاملاً از این آیات به دست مىآید. هم خودِ این دو عنصر اهمیت دارد، هم رابطه اینها. حالا من بعداً برمیگردم به توضیحى درباره صبر و قدرى بیشتر بحث میکنم.
ذکر و ارتباط قلبى با خدا، در استحکام صبر تأثیر دارد
اما ارتباط بین صبر و صلوة. البته صلوة را به مفهوم عام صلوة بگیرید؛ یعنى توجه، ذکر، خشوع؛ والّا صورت نماز در حالى که خالى از ذکر باشد، مورد نظر نیست. لذا در آن آیه شریفه هم که راجع به صلوة فرموده، بعد میفرماید: «و لذکر اللَّه أکبر». «إنّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر». این یک خاصیت صلوة است؛ اما بزرگتر از نهى از فحشا و منکر، نفس ذکر خداست که در صلوة وجود دارد. این صلوة یعنى آن ذکر، توجه، خشوع، ارتباط قلبى با خدا، در استحکام صبر تأثیر دارد. حالا که اهمیت صبر بر حسب آیه و روایت و مفاهیم اسلامى فهمیده شد، آنوقت معلوم میشود که صلوة چقدر مهم است؛ ذکر خدا چقدر اهمیت دارد و میتواند این عامل استقرار و ثبات را -که همین صبر است- در دل ما، در روح ما، در زندگى ما، در افق اندیشه ما هر چه مستحکمتر و جادارتر و جاگیرتر کند.
وقفهها ناشى از بىصبرى است
لذا در قرآن هم ملاحظه کنید «و اصبر و ما صبرک إلّا باللَّه» است. البته «و اصبر» در قرآن زیاد است که اگر انسان بخواهد آیات را بخواند، هرکدام یک دریائى از معرفت است. حالا این آیه شریفه «و اصبر و ما صبرک إلّا باللَّه»؛ به کمک خداست که تو میتوانى صبر کنى، یعنى استقامت آن وقتى پایانناپذیر میشود که متصل باشد به منبع پایانناپذیر ذکر الهى. اگر صبر را -که صبر به همان معناى پایدارى و ایستادگى و استقامت و عقبگرد نکردن است- وصل کنیم به آن پایگاه ذکر الهى، به آن منبع لایزال، این صبر دیگر تمام نمیشود. صبر که تمام نشد، معنایش این است که این سیر انسان بهسوى همه قلهها هیچ وقفهاى پیدا نمیکند. این قلهها که میگوئیم، قلههاى دنیا و آخرت، هر دو است: قله علم، قله ثروت، قله اقتدار سیاسى، قله معنویت، قله تهذیب اخلاق، قله عروج به سمت عرش عالى انسانیت. هیچ کدام از اینها دیگر توقف پیدا نمیکند؛ چون وقفهها در حرکت ما ناشى از بىصبرى است.
اگر صبر تمام نشود؛ موانع تمام می شود
دو لشکر مادى وقتى در مقابل هم صفآرائى میکنند، آن کسى که زودتر صبرش تمام بشود، شکست میخورد؛ آن کسى که دیرتر صبر و مقاومتش تمام بشود، پیروز میشود؛ چون با لحظهاى مواجه میشود که طرف مقابل صبر خودش را از دست داده. این مثال خیلى ظاهر و بارز عینىاش است؛ در همه میدانها همین گونه است. در مواجهه با مشکلات، با موانع طبیعى، با همه موانعى که سد راه انسان در همه حرکتهاى کمال میشوند، اگر صبر تمام نشود، آن مانعْ تمام خواهد شد. اینکه گفته میشود اسلام پیروز است، یعنى این. اینکه میفرماید «و إنّ جندالله هم الغالبون» یعنى این. جنداللَّه، حزباللَّه، بنده خدا، عباداللَّه، اینها با ارتباط و اتصالشان با آن منبع لایزال، در مقابل همه مشکلاتى که انسان ممکن است مغلوب آن مشکلات بشود، ایستادگى میکنند. وقتى ایستادگى این طرف وجود داشت، بهطور طبیعى در آن طرف زوال وجود دارد؛ پس این بر او غلبه پیدا میکند. البته اگر اسممان حزباللَّه و جنداللَّه باشد اما آن ارتباط و اتصال را نداشته باشیم، چنین تضمینى وجود ندارد. بنابراین ارتباط را باید برقرار کرد. این صلوة، اهمیتش اینجاست؛ ذکر خدا اهمیتش اینجاست؛ فرصت ماه رمضان اهمیتش اینجاست. فرصت خودسازى، فرصت تقوا، فرصت سرشارکردن ذخیره یقین در دل که در این دعاهاى ماه رمضان هم -دعاى روزها، دعاهاى شبها- این ازدیاد یقین را مىبینید که تکرار میشود. پس، این فرصت را بایستى براى این مقاصد مغتنم شمرد. وقتى اینها شد، آنوقت صبر جامعه اسلامى و امت اسلامى و بنده مسلمان همان چیزى میشود که میتواند بر همه مشکلات غلبه پیدا کند. آنوقت هم در میدان سیاست، هم در میدان اقتصاد، هم در میدان اخلاق، هم در میدان معنویت، اینجامعه پیش میرود. این واقعیتى که هست، این است. ما باید به این واقعیت خودمان را نزدیک کنیم.
صبر بر طاعت یعنی چه؟
در باب صبر شنیدهاید، معروف است، روایات متعددى هم دارد که صبر در سه عرصه است: صبر بر طاعت، صبر از معصیت، صبر در مصیبت. صبر بر طاعت یعنى وقتى که یک کار لازم را، یک کار واجب را، یک امر عبادى را، اطاعت خدا را میخواهید انجام بدهید، از طولانى شدن آن ملول و خسته نشوید؛ میان راه رها نکنید. حالا مثلاً در امور عبادى ظاهرى، شخصى، فرض کنید که فلان نماز مستحبى که طولانى است یا از فلان دعاى طولانى انسان خسته نشود؛ این صبر بر اطاعت یعنى این. از ادامه روزه ماه رمضان، از ادامه توجه به خدا در نمازهاى واجب و فرائض، از توجه به قرآن، انسان ملول نشود؛ خسته نشود. این صبر بر طاعت است.
صبر از معصیت یعنى در مقابل معصیت، کف نفس کردن، باز همان استقامت، باز همان استحکام. در مقابل اطاعت، استحکام آنجور است؛ در مقابل معصیت استحکام به این است که انسان جذب نشود، اغوا نشود، تحت تأثیر شهوات قرار نگیرد. یکجا شهوت جنسى است، یکجا پول است، یکجا مقام است، یکجا محبوبیت و شهرت است؛ اینها همه شهوات انسانى است. هر کسى یک جور شهوتى دارد. اینها انسان را به خودش جذب نکند در وقتى که در راه رسیدن به آن، یک عمل حرامى وجود دارد. مثل بچهاى که براى رسیدن به آن ظرف شیرینى مثلاً، حرکت میکند، دیگر وسط راهش پارچ آب هست، لیوان هست، ظرف چینى هست، متوجه نیست؛ میزند، میشکند. انسانى که مجذوب گناه شد، این جورى است. نگاه نمیکند که بر سر راهش چه هست. این خطرناک است؛ چون انسان غافل هم هست. انسان در آن حال متنبه نیست، ملتفت نیست، غفلت دارد؛ از این بىتوجهىِ خودش غافل است. بچه ملتفت نیست که «ملتفت نیست»؛ توجه ندارد که به این پارچ آب یا به این ظرف چینى یا به این گلدان قیمتى دارد بىتوجهى میکند. به نفس این بىتوجهى، بىتوجه است. لذاست که خیلى باید چشممان را باز کنیم؛ احتیاط کنیم که دچار این غفلت مضاعف نشویم. این صبر از معصیت است.
صبر در مصیبت، یعنی حوادث انسان را در هم نشکند
صبر در مصیبت هم معنایش این است که حوادث تلخى براى انسان پیش مىآید؛ فقدانها، فراغها، مرگ و میرها، دستتنگىها، بیمارىها، دردها، رنجها و از این قبیل حوادث تلخ. این حوادث انسان را در هم نشکند، خیال نکند که دنیا به آخر رسیده است. این سه عرصه براى صبر است که هر سه عرصه هم داراى اهمیت است. اینکه فرمود: «اولئک علیهم صلوات من ربّهم»، در واقع خداى متعال براى همه اینها صابر را مورد صلوات و رحمت خود قرار داده است. یک نکتهاى که در اینجا وجود دارد، این است که این سه عرصه گاهى در مسائلِ صرفاً شخصى است، مثل همین مثالهائى که به ذهن مىآید و همه میدانیم و عرض شد؛ گاهى در مسائل غیر شخصى است؛ مسائل اجتماعى، مسائل عمومى یا به تعبیر دیگر مسائلى که سر و کار دارد با سرنوشت یک مجموعه؛ یک امت، یک ملت، یک کشور. فرض بفرمائید آن اطاعتى که انسان باید بر آن پا بفشارد، اطاعتى است که اگر آن را انجام بدهیم یا ندهیم، به سرنوشت یک کشور ارتباط پیدا میکند. فرض بفرمائید اطاعت جهاد فى سبیلاللَّه مثلاً در دوران دفاع مقدس. رفتن به جبهه یک اطاعت بود دیگر. ایستادگى در امر دفاع از کشور و دفاع از نظام یک امر لازم و یک اطاعت بود. ایستادگى بر دفاع چیزى نبود که فقط مربوط به شخص خود انسان باشد. هر رزمندهاى که میرفت، در واقع داشت سرنوشت کشور را با رفتن خود و ایستادگى خود رقم میزد.
هر اقدام لازمى که مجبورید انجام بدهید، اطاعت است؛
یک وقت اطاعت اینجور است. یا فلان کار بزرگ را که شما نماینده مجلسید یا وزیرید یا مدیرید یا نظامى هستید یا در یک مؤسسه فرهنگى مشغول کارید -هر کدامى در هرجا که مشغول کار هستید- و اقدام لازمى را باید انجام بدهید، این اقدام، اطاعت است؛ اطاعت خداست؛ خدمت به بندگان است. این یک جهتِ اطاعت به خدا، وظیفه در نظام اسلامى است. این هم یک جهت دیگر اطاعت از خدا. مأمورین این دستگاه، این نظام الهى، کارهائى که انجام میدهند، وظائف الهى است که دارند انجام میدهند؛ از صدر تا ذیل. اگر چنانچه از این کار شما خسته شدید -مأمور انتظامى هستید، خسته شدید؛ مأمور اقتصادى هستید، خسته شدید؛ مأمور امنیتى هستید، خسته شدید؛ مأمور سیاسى هستید، خسته شدید- این بىصبرى است. این خلاف توصیه «و استعینوا بالصّبر و الصّلاة» است. به صبر استعانت کنید و از صبر کمک بگیرید.
دامنه صبرِ از معصیت وسیع است
یا یک چیزى که معصیت است. معصیتى که تبعه آن، دنباله زشت و ناخوشایند آن فقط دامنگیر شخص شما نمیشود. «و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة». گاهى یک چیزهائى است که انسان یک حرکت خلافى را انجام میدهد، یک حرف نابهجائى را میزند، یک اقدام نابهجائى را میکند، یک امضاى نابهجائى را میکند -ما مسؤولین وضعمان اینجور است- که تبعاتش دامنگیر یک کشور یا یک جماعتى از کشور یا یک قشر میشود. این شد گناه. اینجا صبرِ از معصیت، معناى عظیمترى پیدا میکند. این صبر با آن صبرى که شما مثلاً در مقابل یک رشوه قرار گرفتهاید، صبر میکنید و رشوه را نمیگیرید، فرق میکند. این بسیار کار ممدوحى است، بسیار کار بزرگى است؛ اما صبر در مقابل یک گناه شخصى است. از این بالاتر، صبر در مقابل گناهى است که این گناه فقط دامن شخص را نمیگیرد، دامن مجموعه را میگیرد. پس صبرِ از معصیت، چنین میدانى دارد. صبرِ بر مصیبت هم همینجور است. مصائب گاهى مصائب شخصى انسان است، گاهى مصائب عمومى است. الان فرض بفرمائید مسؤولین کشور با توطئههاى گوناگون، با تهمتها، با بدگوئىها، با اهانتها و افتراهاى صریح مواجهند؛ مىبینید دیگر توى این مجموعه عظیمِ ارتباطات بینالمللى و این خبرها و رسانهها و نوشتارها و گفتارها، چقدر حرف زده میشود. علیه اسلام جداگانه؛ یعنى علیه جمهورى اسلامى بهخاطر اسلام، علیه جمهورى اسلامى بهخاطر انقلاب؛ علیه جمهورى اسلامى به خاطر تک تک آرمانهاى نامطلوبِ از نظر استکبار؛ و علیه جمهورى اسلامى بهخاطر بعضى از اشخاصى که در جمهورى اسلامى هستند که آنها نمىپسندندشان. یعنى علیه جمهورى اسلامى از طرق مختلف، به جهات مختلف این تهاجمات هست. خوب اینها مصیبت است، صبر کردنش هم آسان نیست. بعضى از سران و مسؤولان دنیا -که ما آنها را از نزدیک دیدهایم و از حالات بعضىشان شنیدهایم- هستند که اینها گاهى یک زوایه بسیار بازى پیدا میکنند از اهداف و خط مستقیمى که به خیال خودشان ترسیم کردند؛ فقط بهخاطر همین مسائل و ملاحظات بینالمللى و اهانتهاى بینالمللى. تحمل اینها برایشان سخت است. پس این هم صبر در مصیبت.
بنابراین صبر را با همه اهمیتى که دارد در این سه عرصه، یکبار در مسائل شخصى باید ملاحظه کرد -که مهم است و من و شما بیشتر از دیگران باید به آن اهمیت بدهیم- یکبار در عرصه مسائل اجتماعى و سیاسى و عمومى و ملى و همگانى. در هر دو مرحله، در هر دو سطح بایستى این سه عرصه را مورد نظر قرار داد و از صبر کمک گرفت؛ از صبر استعانت کرد. آنچه در کنار این مطلب عرض میکنیم، این است که یکى از بىصبرىهائى که ما گاهى اوقات از خودمان نشان میدهیم یا شاهد هستیم که بعضى نشان میدهند، بىصبرى در مقابل حفظ آرمانها و اهداف انقلاب است. به نظر من این از همه مهمتر است: جهتگیرى نظام اسلامى؛ بایستى بر آن پاى فشرد و بر سر آن پایدارى کرد. صبر، اینجا بیش از جاهاى دیگر معنا میدهد.
سخنرانی در دیدار روسای سه قوه و مسؤولان نظام؛ 19/06/87
پایان پیام/
نظر شما