باغ اسرار خدا؛ شرح رباعیات مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

خبرگزاری شبستان:باغ اسرار خدا؛ شرح رباعیات مولانا جلال‌الدین محمد بلخی دربرگیرندۀ شرح رباعیات مولانا به کوشش« سید احمد بهشتی شیرازی» که نشر« روزنه» آن را چاپ کرده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از میراث مکتوب ،مولانا می‌فرماید:

کار عشق نه ترانه گفتن باشد                                    ذکر بت بی‌نشانه گفتن باشد

یا قصۀ دام و دانه گفتن باشد                                    یا ترک دکّان و خانه گفتن باشد

هم می‌فرماید: شرف هر عاشقی، به قدر معشوق اوست. معشوق هر که لطیف‌تر و ظریف‌تر و شریف‌تر، عاشق او عزیزتر.

معشوق حقیقی و علی الاطلاق عالم، احدیت است سبحانه تعالی؛ اما همچنان‌که عاشقان را مراتب است، معشوقان را نیز مراتبی است. مولانا جلال‌الدین محمد مولوی هم یکی از عاشق‌ترین بندگان خدای و معشوق اوست. شمس‌الدین تبریزی او را از مقام عاشقی به مقام رفیع معشوقی کشاند. برای همین مولانا می‌فرماید:

اگر کلمات ما فهم نشود، تمام ترجمانش عشق است

و اگر ضمیر ما معلوم نشود، غمّازش چهرۀ زرد و اشکی‌است

ولیکن آن اشک را از رشک به هر دیده ننمایند

و آن شراب را به هر کُله نپیمایند! (مکتوبات/ 224)

مولانا بیشتر با مثنوی و غزلیات شمس شناخته شده است، حال آنکه او را بیش از دو هزار رباعی ناب است که کیمیا و ثروتی عظیم برای ادبیات فارسی است. در این کتاب این رباعیات (1044 رباعی) بر مبنای مانیفست انبیا و اولیا که عشق به خداست و بر مبنای فهم یحبهم و یحبونه که در قرآن مجید آمده است، شرح شده است. بر مبنای اینکه هیچ چیزی در این عالم شریف‌تر و عزیزتر و گرانبهاتر از عشق نیست.

شارح نام این کتاب را که شرح رباعیات حضرت مولاناست، از غزلی گرفته که مولانا با حضرت مولا (ع) گفتگو می‌کند و حضرت مولا (ع) لقب «باغ اسرار خدا» را به او عطا می‌فرماید.

اولین رباعی که در این کتاب آمده، این رباعی است:

یک چشم من از روز جدایی بگریست                         چشم دگرم گفت: چرا؟ گریه ز چیست؟

چون روز وصال شد، فرازش کردم                             گفتم: نگریستی، نباید نگــــــریست

در شرح این رباعی آمده است: فرازکردن به معنی بستن است:

حضور مجلس انس است و دوستان جمعند                              و اِن یکاد بخوانید و در فراز کنید (حافظ)

مولانا می‌فرماید: یک چشم من از روز جدایی معشوقم گریه کرد. چشم دیگرم گفت: برای چه گریه می‌کنی؟ گریه برای چیست؟ چون روز دیدار و وصال معشوقم رسید، آن چشم ناگرینده را بستم و گفتم: تو گریه نکردی، نباید معشوق را بنگری!

ای عزیز، وقتی مولانا از معشوق حقیقی عالم می‌پرسد که خانۀ تو کجاست، او می‌فرماید: همراه آتش دلم، پهلوی دیدۀ ترم، پس مولانا حق دارد که چشم ناگریندۀ خود را از دیدار معشوق منع فرماید!:

گفتمش ای برون ز جا، خانۀ تو کجاست، گفت                         همره آتش دلم، پهلوی دیدۀ ترم (مولانا)

این کتاب پس از بیان مقدمه‌ای در بیان عاشق و معشوق حقیقی و ارتباط مولانا با عشق، در ادامه به شرح 1044 رباعی مولانا پرداخته است. پس از آن فهرست آیات، احادیث و رباعیات آورده شده است.

فهرست مطالب کتاب:

مقدمه

شرح رباعیات

فهرست آیات

فهرست احادیث

فهرست رباعیات

فهرست منابع

 انتشارات روزنه اثرحاضر را در 875 صفحه چاپ کرده است.

کد خبر 597104

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha