خبرگزاری شبستان: از بررسی حدود 51 مورد کلمه سحر و مشتقات آن در سوره های قرآن از قبیل طه ، شعراء ، یونس ، اعراف و ... راجع به سرگذشت پیامبران خدا : موسی ، عیسی و پیامبر اسلام به این نتیجه می رسیم که سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم می شود:
1. آنجا که مقصود از آن فریفتن و تردستی و چشم بندی است و حقیقتی ندارد . چنانکه می خوانیم:
« ... فَاذا حِبالُهُم وَ عِصِیُّهُم یُخَیِّلُ الیهِ من سِحرهم اَنها تَسعی »
( آنها بساط خویش افکندند ) که ناگاه در اثر سحر ، پنداشتی چوبها به جنبش و حرکت در آمد.
از این آیات روشن می شود که سحر دارای حقیقتی نیست که بتواند در اشیا تصرف کند و اثر بگذارد بلکه این تردستی و چشم بندی ساحران است که این چنین جلوه می دهد.
2. از بعضی آیات قرآن استفاده می شود که بعضی از انواع سحر به راستی اثر می گذارد. مانند این آیه که می فرماید:
« آنها سحرهایی را فرا می گرفتند که میان مرد و همسرش جدایی می افکند.»
ولی آیا تأثیر سحر فقط جنبه روانی دارد و یا اینکه اثر جسمانی و خارجی هم ممکن است داشته باشد ؛ در آیات اشاره ای نشده است و بعضی معتقدند اثر سحر تنها در جنبه های روانی است . در اینکه آیا سحر واقعیت دارد یا جزء خرافات است بین علمای اسلام به ویژه علمای شیعه وسنی اختلاف نظروجود دارد . بیشتر علمای شیعه سحر را صرف خرافات می دانند و به همان آیه 66 سوره طه یا 116 سوره اعراف استدلال می کنند . اما از بین اهل سنت بعضی ها قائلند به اینکه سحر حقیقت دارد.
شیخ طوسی از بزرگان علمای شیعه ، در کتاب خلاف می گوید :« نزد بیشتر علما و ابی حنیفه و مالک و شافعی ، سحر حقیقت دارد و با جادو می توان کسی را کشت یا مریض کرد یا دستش را فلج نمود یا بین زن و شوهر تفرقه انداخت.»
در مقابل ، ابوجعفر استر آبادی می گوید:« سحر حقیقت ندارد بلکه صرف تخیل و چشم بندی است . افراد بزرگی مانند علامه حلی در حقیقت داشتن سحر تردید و مواردی از سحر را که در تاریخ ذکر شده نقل کرده اند.»
آنهایی که معتقدند سحر از خرافات است در مقام توجیه اثر سحر گفته اند : اگر مسحور بداند که درباره او سحر کرده اند ؛ توهم مسحور شدن باعث می شود که اثر سحر در او ظاهر شود . مثل تلقین به مریض .
به طور کلی آنها که می گویند سحر از خرافات است ؛ به ماجرای حضرت موسی و ساحران استدلال می کنند . اما آنها که معتقدند سحر واقعیت دارد ؛ به موارد تجربی در جامعه استناد می کنند که مکرر دیده شده بر اثر سحر ، محبتی از شخص در دل دیگری ایجاد شده ، یا زن و شوهری صمیمی بر اثر سحر از هم جدا گشته یا چیزهای به سرقت رفته پیدا شده اند .
چگونگی تأثیر سحر:
مرحوم مجلسی می نویسد:« بر حسب اقسام گوناگون سحر ، چگونگی تأثیر آن نیز فرق می کند .پس آن قسم که از قبیل شعبده است کیفیتش نیز روشن است ؛ با حرکات سریع دست ، از خطای دید دیگران استفاده می کنند . اما اینکه به وسیله جادو، حب و بغضی یا غم و ناراحتی در قلب کسی به وجود بیاید ؛ ظاهر این است که خداوند همان گونه که در ادویه ، خواص دارویی قرار داده ؛ در اعمال ساحر یا اورادش نیز این خاصیت را نهاده است . یا اینکه اجنه و شیاطینی که توسط ساحر به استخدام گرفته می شوند موجب حب و بغض می گردند. اما اینکه بعضی ادعا می کنند ساحر با کمک سحر باران نازل می کند یا ابرها را جمع می نماید ؛ ما قبول نداریم که چنین چیزی ممکن باشد تا بتوان به وسیله جادو درعالم بالا تصرف نمود.»
حکم سحر در اسلام:
مرحوم فخر المحققین در کتاب ایضاح ادعا کرده که حرمت سحر و جادو از ضروریات دین اسلام است وهرکه جادو را حلال بداند کافر است . شیخ انصاری در کتاب مکاسب گفته که هر چند ما مطمئن به اجماع علما در این خصوص نیستیم، ولی ادعای ضروری دین از چیزهایی است که ما مطمئن به حرمت این عمل می شویم و علما در همه اعصار بر حرمت جادو و جادوگری اتفاق داشته اند .
اما آیا اینکه به طور مطلق حرام است یا بعضی جاها استثنا شده ؛ ظاهراً آن گونه سحر که برای مقاصد درست به کار گرفته می شود مانند فتح سرزمین کفر یا بقای عمارت و ... و به خصوص باطل کردن سحر با سحر جایز است.
در تفسیر نمونه آمده : سحر در اسلام ممنوع و از گناهان کبیره است ؛ زیرادر بسیاری از موارد ، باعث گمراه ساختن مردم و تحریف حقایق و متزلزل ساختن پایه عقاید افراد ساده ذهن می شود . البته این حکم مانند بسیاری از احکام دیگر موارد استثنا نیز دارد ؛ از جمله فراگرفتن سحر برای ابطال آن و یا برای از بین بردن اثر آن در مورد کسانی از آن آسیب دیده اند ...
جایگاه سحر در روایات
در مجموع، از 31 روایت بررسی شده در خصوص سحر و جادو، هشت مورد آن درباره چشم زخم و حقیقت آن و دعاهایی است که برای مصون ماندن از چشم زخم وارد شده است.
درباره جادو، حدیث معتبری از امام صادق(علیه السلام) در کتاب احتجاج طبرسی وارد شده که بسیار جامع و نافع است. زندیق مصری در بحثی طولانی که با امام صادق(علیه السلام) داشت، از ایشان پرسید: اصل جادو چیست و چگونه جادوگر می تواند کارهایی عجیب و غریب انجام دهد؟ امام(علیه السلام) فرمود: سحر بر چند وجه است:
یک نوع آن به منزله پزشکی است; یعنی همان گونه که پزشکان برای هر مریضی راه علاجی می یابند جادوگران نیز برای هر صحتی، راهی برای از بین بردن آن می یابند و برای هر عافیتی راهی برای رفع آن می جویند.
نوع دوم شعبده و سرعت دست و اعمال فوق عادت است. نوع سوم آن که شیاطین را به خدمت می گیرند.
زندیق گفت: شیاطین جادو را از کجا آموخته اند؟
فرمود: از همان جا که پزشکان پزشکی را می آموزند، بعضی را به تجربه و بعضی را به علاج.
زندیق گفت: درباره ماجرای هاروت و ماروت... چه می گویی؟
فرمود: آن ها برای امتحان انسان ها آمده بودند و تسبیحشان این گونه بود که اگر بنیآدم فلان کار و فلان کار را بکنند یا فلان ورد را بخوانند فلان اتفاق روی می دهد.... به این طریق، مردم انواع سحر را از آن ها فرا گرفتند. پس آن ها به مردم می گفتند که ما برای امتحان شما آمده ایم. چیزی را که ضرر می رساند و فایده ای برای شما ندارد از ما فرا نگیرید.
زندیق پرسید: آیا ساحر می تواند با سحر خود، انسان را به صورت سگی یا الاغی یا مثل اینها درآورد؟
امام(علیه السلام) فرمودند: ساحر عاجزتر از آن است که بتواند خلق خدا را تغییر دهد و... اگر می توانست هر آینه از خودش پیری و فقر و مریضی را دور می کرد... پس بهترین سخن ها درباره سحر آن است که بگوییم: سحر به منزله پزشکی است، ساحر کاری می کند که مرد نتواند با زن خود همبستر شود. او نیز نزد پزشک می رود و خود را معالجه می کند و خوب می شود.
دیگر احادیث نیز به نحوی مطالب این حدیث را در بردارند و چیزی اضافه بر آن ندارند، جز آن که در بعضی روایات، رقیه نوشتن (نوشتن دعاهای مأثور یا آیات و همراه کردن آن ها با خود) جایز دانسته شده، اما همراه کردن سنگ های مخصوص یا اوراد مخصوص شرک و حرام شمرده شده است.
ماجرای هاروت و ماروت
در آیه 102 سوره بقره، ماجرای هاروت و ماروت ذکر شده که ماحصل آن طبق روایات معتبر بدین قرار است:
در سرزمین بابل، سحر و جادوگری به اوج خود رسیده و موجب ناراحتی مردم گردیده بود. خداوند دو فرشته را به صورت انسان مأمور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شرّ ساحران بر کنار دارند. ولی این تعلیمات قابل سوء استفاده بود; چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران طرز انجام آن را نیز تشریح کنند تا مردم بتوانند از این راه به پیش گیری بپردازند. این موضوع سبب شد که گروهی از مردم پس از آگاهی از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گرفتند.
حکم سحر در اسلام
مرحوم فخر المحققین در کتاب ایضاح ادعا کرده که حرمت سحر و جادو از ضروریات دین اسلام است و هر که جادو را حلال بداند کافر است.
شهید اول و شهید ثانی(رحمه الله) در کتاب های دروس و مسالک خود ادعا کرده اند که هر کس سحر و جادو را حلال بداند باید کشته شود.
شیخ انصاری(رحمه الله) در کتاب مکاسب گفته است که هر چند ما به اجماع علما در این خصوص نیستیم، ولی ادعای ضروری دین از چیزهایی است که ما مطمئن به حرمت این عمل می شویم و علما در همه اعصار بر حرمت جادو و جادوگری اتفاق داشته اند.
شارح النخبه گفته است: هر چه موجب ضرر به دیگری شود یا موجب اهانت به مقدسات شود حرام است، چه سحر باشد و چه غیر آن.
صاحب دروس (شهید اول) همچنین گفته است: طلسم نیز مانند سحر حرام است.
تا اینجا مسلّم شد که سحر در اسلام حرام است. اما این که آیا به طور مطلق حرام است یا بعضی جاها استثنا شده، ظاهراً آن گونه سحر که برای مقاصد درست به کار گرفته می شود مثل پیدا کردن گم شده یا بقای عمارت یا فتح سرزمین کفر جایز است، به خصوص باطل کردن سحر با سحر.
کلینی نقل می کند که عیسی بن شقفی نزد امام صادق(علیه السلام)آمد و عرض کرد: حرفه من سحر بوده و در برابر آن مزد می گرفته ام و مخارج زندگی ام نیز از همین راه تأمین می شده است. با همین درآمد حج نیز گزارده ام، ولی اکنون آن را ترک کرده و توبه نموده ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام(علیه السلام) فرمودند: عقده سحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن. این حدیث و امثال آن به روشنی دلالت می کند بر این که یاد گرفتن سحر یا عمل سحر برای باطل کردن آن بدون اشکال بوده و جایزاست.
نظر شما