اگر مصداق "يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ"  بودیم کارتن خوابی نبود

خبرگزاری شبستان:این خیلی بحث مهمی است که اگر محبت و اخلاق در یک جامه ای حاکم باشد تمام حرکت های مردم و مسئولان عاشقانه است و این مهر در روابط اجتماعی و اقتصادی جامعه به چشم می آید.

خبرگزاری شبستان -  سرویس قرآن و معارف: "جامعیت قرآن در همین است که به صورت خلاصه راهکار را بیان می کند که اگر می خواهید به اخوت برسد، لازمه اش ایمان و اخلاق است.  قرآن می گوید اگر اخلاق نباشد رویه برادری هم نخواهد بود، بنابراین کسی به کسی رحم نخواهد آورد. در سوره مبارکه مائده آیه 54 می فرماید: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ." یکی از مصادیق مهم این آیه روی کار آمدن یاران امام زمان علیه السلام است. آیه می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید اگر شما از دین تان برگردید و به معارف دینی تان عمل نکنید و بروید سراغ کفر و ایادی کفر و دین خد را یاری نکنید به زودی خداوند گروه و عده ای را می آورد و به آن ها قوت و نیرو می دهد و آن ها را حاکم می کند اما این افراد چه ویژگی هایی دارند. توصیف قرآن این گونه است: "يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ / خداوند آن ها را دوست دارد و آن ها هم خداوند را دوست دارند." در واقع این جا روابط عاشقانه است.  در ادامه آیه می فرماید که این ها نسبت به مومنین مهربان و فروتن هستند. این خیلی بحث مهمی است که اگر محبت و اخلاق در یک جامه ای حاکم باشد تمام حرکت های مردم و مسئولان عاشقانه است و این مهر در روابط اجتماعی و اقتصادی جامعه به چشم می آید."

 همچنان که در بخش اول این مصاحبه آمد، محور این گفتگو درباره تحلیل وضعیت گورخوابی از منظر اخلاق و رهیافت های دینی بود. حجت الاسلام امیر گلپور، مسئول کارگاه های آموزشی مرکز قرآن و حدیث حوزه های علمیه سراسرکشور در این گفتگو با گذر از نقد اجتماعی و تحلیل اقتصادی به این نقطه می رسد که ریشه بسیاری از بحران ها اجتماعی و اقتصادی جامعه به واقع از منظر اخلاق و دین قابلیت پیگرد دارد به این معنا که ضعف های اخلاقی و اعتقادی جامعه امروز ما را درگیر چنین نقطه های تاریکی کرده است.

در بخش پیشین به شکاف های اجتماعی و عدم مراعات عدالت در تخصیص بودجه ها به عنوان عامل تشدیدکننده کارتن خوابی اشاره داشتید. این که امروز در جامعه وقتی کسی با اشکال مرسوم و نهادینه شده سرگرمی که البته عمدتا از غرب آمده مخالفت می کند یا نه اصلا کوچک ترین نقدی بر آن ها  وارد می کند با هجمه سنگینی مواجه می شود و این طور تعمیم داده می شود که اصلا این افراد با نفس شادی و تفریح و سرگرمی مخالف اند.

درست است  و این تحلیل ها امروز در جامعه ما وجود دارد که به محض این که کسی با این هزینه کردها مخالفت می کند، متأسفانه کسانی که در این باره انتفاعی دارند شروع به داد و بیداد می کنند که این ها مخالف شادی و سرگرمی مردم هستند، در حالی که این طور نیست. روایتی از امام موسی کاظم علیه السلام به دست ما رسیده که وقت و زمان خود را تقسیم کنید و بخشی از آن را به لذت های حلال و تفریحات سالم اختصاص دهید. شما الان با این همه پولی که در فوتبال هزینه می شود می توانید در ورزش همگانی خیلی کارهای بزرگ انجام دهید، می خواهم عرض کنم تمرکز امروز ما بیشتر بر ورزش قهرمانی است، در حالی که فرهنگ و آموزه های دینی ما مبتنی بر ورزش پهلوانی است. شما اگر بخواهید مولفه های این دو ورزش را بیرون بکشید می بینید که چقدر می تواند متفاوت باشد که مثلا جوانمردی نه به معنای نمایشی آن که به معنای حقیقی چقدر در ورزش قهرمانی جا دارد. خود حضرت آقا بارها تأکید کرده اند که ورزش ما باید پهلوانی باشد و ورزش قهرمانی عملا بی ثمر است اما در آن سو می بینید ورزش پهلوانی کم هزینه و ثمربخش تر است. ما و شما چقدر درباره روحیات اخلاقی و انسانی چهره هایی چون پوریای ولی ها و مرحوم تختی ها و امثال این ها تا شهدای انقلاب شنیده ایم؟ آیا این چهره ها هزینه ای به بیت المال تحمیل می کردند یا نه از جیب خودشان هم برای حل مشکلات جامعه استفاده و مشکلات مردم را حل می کردند. شما نگاه کنید ورزشکاران و پهلوانان قدیمی ما ملجأ مردم در محله ها بودند و حق مظلوم را می ستادند اما شما امروز کم تر این ها را در ورزش قهرماتی می بینید.

زاویه دیگری که شکاف طبقاتی در جامعه ایجاد می کند نظام اقتصادی مبتنی بر قوانین غیر عادلانه است. نظامی که به راحتی بشود در آن رخنه کرد  و از خلل های آن اختلاس ها و حقوق های نجومی بیرون آورد.  آن وقت عجیب نیست از دل این نظام بانکی و اقتصادی ربا بیرون می آید و سودهایی از مردم گرفته می شود که معقول نیست. از آن طرف می بینیم با متخلفان اقتصادی هم مماشات می شود و مصلحت اندیشی های غیر معمولی اتفاق می افتد در حالی که شما می بینید در حکومت عدل امیرالمومنین (ع) وقتی از طرف برخی امال مفاسد و خیانت هایی صورت می گرفت و حضرت متوجه می شدند شدیدا برخورد می کردند و افراد متخلف را عزل می کردند. همین اتفاق را در سیره حضرت مهدی (عج) در زمان ظهور هم توصیف کرده ند که حضرت "رهین بالمساکین" هستند یعنی نسبت به مستضعفان رهین و مهربان هستد  اما  نسبت به کارگزاران شدید علی الامال اند، یعنی  با شدت و حدت با تخلفات کارگزاران برخورد می کنند.

خب وقتی ما برخوردهای محکم و جدی با متخلفان اقتصادی و اختلاسگران و حقوق بگیران نجومی نداشته باشیم و با نورچشمی ها و توصیه شده ها و آقازاده ها مماشات کنیم کار به این جا می کشد که یک عده ای شدیدا گرفتار معیشت خود می شوند، یک عده ای کارتن خواب هستند و یک عده گورخواب چون نظام اقتصادی عادلانه ای در جامعه شکل نگرفته است.

یکی از نکاتی که در زندگی ما وجود دارد نوعی به هم پیوستگی ساحت های مختلف زندگی است. اگر بخواهیم از منظر حمایت آدم ها از همدیگر و نوعی همنوع خواهی به این قصه نگاه کنیم چه نقاطی برجسته خواهد بود؟

ببینید، اگر ما می خواهیم اقتصاد پویا و رو به رشدی داشته باشیم راهی نداریم به امکانات و منابع داخلی مان تکیه کنیم و به نیروهای خودمان رو بیاوریم. همچنان که حضرت آقا فرمودند از تولید ملی و کالای ایرانی حمایت کنید. قضیه واضح است. وقتی فرهنگ ما مبتنی بر حمایت از تولید داخل باشد کارگران ایرانی مشغول کار می شدند و بیکاری و بزهکاری در جامعه پایین می آید و از آن سو شکاف طبقاتی هم کم می شود چون واردکننده ها سکان اقتصاد کشور را به دست نمی گیرند. از آن طرف وقتی ما نگاه مان به داخل باشد چشم به بیگانه ها نمی دوزیم که فی المثل در اثر ارتباط با کشرورهای بیگانه پویایی ای برای اقتصادمان ایجاد شود چون این کار عاقلانه نیست. آیه شریفه قرآن می فرماید "يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا." قرآن در این آیه صراحتا می فرماید کفار را به عنوان دوست و ولی خودتان نگیرید. این کفار یا کفار معاند هستند که از اول معلوم است در ارتباط با شما دنبال چه می گردند یا کفار معاند نیستند اما به هر حال در این ارتباط دنبال منافع خود خواهند بود. شما در همین مذاکرات هم دیدید که چقدر ما خوش عهدی کردیم و پاسخ آن ها چه بود. پس مهم است اگر می خواهیم شکاف های طبقاتی را در جامعه مان کم کنیم به نیروهای داخل اعتماد و به آن ها تکیه کنیم.

بحث دیگر درباره اصلاح الگوی مصرف است. معروف است و  ما می گوییم که جامعه غرب یک جامعه مصرف گرا است اما شما وقتی عمیق تر نگاه می کنیم می بینید که اتفاقا آن ها بسیار درست تر از منابع خود استفاده می کنند. شما امروز آمارهایی که در پسماندها ارائه می شود در مصرف غذا و منابع انرژی و آب و برق و گاز نگاه می کنید می بینید که ما دو سه برابر گاهی بیشتر حتی از غربی ها مصرف می کنیم و این زیبنده جامعه اسلامی ما نیست.  حساب کنید آماری که مسئولان وزارت بهداشت می دهند چند درصد از جامعه ما دچار پرخوری است خب اگر عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه باشد این طور نمی شود که به قول سعدی کسانی چنان بخورند که از دهان شان بیرون بیاید و دیگرانی هم چنان باشند که از ضعف جان شان برآید.

یک چیز دیگر که البته در غرب اتفاق می افتد اما جامعه اسلامی باید از آن مبرا باشد توجه افراطی و محوری به زرق و برق های دنیاست. به مسلمان و جامعه اسلامی توصیه شده که تا آنجا که می تواند از زرق و برق های زندگی دور باشد و زندگی متعادلی برای خود فراهم کند، حتی اگر برخوردار باشد. چون اگر شما بخواهید در دام تجملات بیفتید آرام آرام یاد دنیا در دل شما رخنه می کند و از آنچه هدف زندگی در این دنیاست دور می شوید و وقتی هم آن ریشه های انسانی و  اخلاقی در وجود شما خشکید سرنوشت دیگر انسان ها برای شما چیز مهمی نخواهد بود و به راحتی می توانید چشم هایتان را بر روی آسیب های اجتماعی ببندید.

شما امروز ببینید در همین برنامه های صدا و سیما چطور فرهنگ مصرف گرایی تبلیغ می شود. چطور آدم هایی  را در سریال ها می بینید که صبح تا شب در خانه ها هستند و اصلا معلوم نیست که کاری دارند یا ندارند. آدم هایی که سفره ها و میزهای بزرگی می اندازند. برنامه هایی که در آن تبلیغ کار و تولید نمی شود.  آدم هایی که تغذیه آن ها درست نیست یا تبلیغ هایی که در آن غذاهای مضر اشاعه می شود در حالی که مثلا اگر باب شود در همین تبلیغ ها یا سریال ها تغذیه خوب و درست تبلیغ شود فرض کنید همین برگه زردالو یا توت خشک و انجیر و شاهدانه این باعث می شود به جای آن که ما برویم چیزهای به دردنخور وارد کشور کنیم کشاورز ما برود سراغ تولید انجیر یا تولید میوه های خشکباری. وقتی کشاورزی ما رونق بگیرد خب هم محیط زیست مان سرسبز و آباد می شود هم هوایمان سالم تر است و هم آدم ها سر کار حاضر می شوند و درصد بیکاری پایین می آید.

اما شما اگر عمیق تر  به همه این مشکلات نگاه کنید می رسید به این جا که ما مخالف فرهنگ دینی خودمان حرکت می کنیم و در واقع این ها میوه شوم دور شدن از اخلاق و معنویت است. من یک مثال می زنم. وقتی آدم ها از اخلاق دور شوند چه یک فرد عادی چه یک مدیر این افراد در حرفه  شغل و مسئولیتی که دارند اخلاق مدارانه رفتار نخواهند کرد و به راحتی می توانند از موقعیت خود سو استفاده کنند و ثروت های کلان اما نامشروعی را به جیب بزنند و بیت المال غارت شود، در آن صورت عجیب خواهد بود کسانی در این جامعه کارتن خواب یا گورخواب شوند؟ شما اگر اخلاق مدار نباشی افرادی را در راْس امور اقتصادی قرار خواهید داد که توجهی به یک اقتصاد اخلاق مدار ندارند.

وقتی هم در جامعه، اخلاق و معنویت حاکم نباشد محبت به عنوان یکی از اساسی ترین مولفه های اخلاقی کم رنگ و ویران می شود. شما نگاه کنید قرآن چطور روابط میان مومنان را توصیف می کند؟ روایت قرآن این گونه است که : "انما المومنون اخوه / مومنان با هم برادرند." مومنان پشت هم هستند و به هم محبت دارند، دلسوز هم هستند. خب اگر واقعا وضعیت جامعه  این گونه باشد که آن احساس برادری در جامعه به مفهوم واقعی کلمه وجود داشته باشد این مشکلات وجود نخواهد داشت.

من در احوال علامه طباطبایی می خواندم که یک وقت گربه ای در چاه خانه شان می افتد و فردی با آن عظمت معنوی و فکری و فلسفی تا زمانی که آن گربه را از چاه بیرون نمی آورند آرام و قرار پیدا  نمی کنند و هزینه قابل توجهی هم می کنند و مقنی می آورند که گربه از چاه بیرون بیاید.

بله، انسان معنوی و دیندار حقیقی حتی به یک حیوان زبان بسته هم رحم می آورد چه برسد به یک همنوع بنابراین شما اگر آن احساس اخوت و برادری را در جامعه داشته باشی، در آن صورت دیگر این حاشیه های تلخ اجتماعی پدیدار نخواهد شد چون آدم ها به همدیگر در همه سطوح رحم خواهند کرد. دیگر این طور نیست که چون فلانی از حزب و باند و دار و دسته من نیست پس مجاز هستم با هر روشی و از هرراهی او را لگدمال کنم یا منافع او را از بین ببرم. یا مثلا من این کار را انجام بدهم صرفا به خاطر این که در دوره بعدی انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری برنده انتخابات باشم.

اما می خواهم در این جا به یک نکته مهم هم در همین آیه کوتاه اشاره کنم که قرآن می فرماید "انما المومنین اخوه". همین یک آیه لازمه اخوت و رسیدن به این عاطفه و همنوع خواهی را بیان می کند. جامعیت قرآن در همین است که به صورت خلاصه راهکار را بیان می کند که اگر می خواهید به اخوت برسد لازمه اش ایمان و اخلاق است.  قرآن می گوید اگر اخلاق نباشد رویه برادری هم نخواهد بود، بنابراین کسی به کسی رحم نخواهد آورد. در سوره مبارکه مائده آیه 54 می فرماید: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ." یکی از مصادیق مهم این آیه روی کار آمدن یاران امام زمان علیه السلام است. آیه می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید اگر شما از دین تان برگردید و به معارف دینی تان عمل نکنید و بروید سراغ کفر و ایادی کفر و دین خد را یاری نکنید به زودی خداوند گروه و عده ای را می آورد و به آن ها قوت و نیرو می دهد و آن ها را حاکم می کند اما این افراد چه ویژگی هایی دارند. توصیف قرآن این گونه است: "يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ / خداوند آن ها را دوست دارد و آن ها هم خداوند را دوست دارند." در واقع این جا روابط عاشقانه است.  در ادامه آیه می فرماید که این ها نسبت به مومنین مهربان و فروتن هستند. این خیلی بحث مهمی است که اگر محبت و اخلاق در یک جامه ای حاکم باشد تمام حرکت های مردم و مسئولان عاشقانه است و این مهر در روابط اجتماعی و اقتصادی جامعه به چشم می آید.

در روایت زیبایی از امام حسن عسکری (ع) آمده است: "خصلتان لیس فوقهما شی؛ الایمان بالله و نفع الاخوان." دو خصلت و  ویژگی هست که از آن بالاتر خصلتی وجود ندارد، یعنی دیگر بر فراز این دو خصلت، خصلتی بالاتر و زیباتر و پسندیده تر نیست. اولی ایمان به خداست.  اگر ایمان به خدا در وجود هر کسی مستولی باشد چه آن فرد در بین مدیران و رده های بالای حکومت باشد یا در بین جامعه و مردم، او به خاطر آن ایمان به حق کسی تعدی نخواهد کرد و نه تنها در دایره بدی ها و شرور نخواهد چرخید که از دیگران دستگیری خواهد کرد چون خداو ند و رسول الله (ص)  به او دستور دستگیری از ایتام و فقرا و در راه ماندگان را داده است. خصلت دوم که امام در این روایت به آن اشاره می کند همان است که عرض شد:  نفع الاخوان، نفع رساندن به برادران و این نفع رساندن ثمره ایمان به خداست.  

کد خبر 599185

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha