به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، تربیت مهدوی به عنوان زیربنای سبک زندگی منتظرانه که می تواند مسیر انتظار را هموار کند یکی از مهمترین مولفه هایی است که بی توجهی نسبت به آن آثار سوئی را بر فرد و جامعه منتظر تحمیل می کند. از این رو، در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) تدوین شده است، این نوع خاص و سرنوشت سازِ تربیت و آسیب هایی که پیش پای آن بروز و ظهور می کند را بررسی می کنیم که سومین شماره آن از نظرتان می گذرد:
همانطور که گفته شد در چارچوب مبنایی، آسیب شناسی تربیت دینی، در هفت محور تنظیم می شود. در دو مقاله اول محور اول را با رویکرد مهدوی مورد بحث قرار دادیم. اینک محور دوم را طرح و بررسی می کنیم:
محور دوم – آسیب ها: کمال گرایی (غیر واقع گرا) و سهل انگاری؛ سلامت: سهل گیری
اشاره: در این محور، آسیب های تربیت دینی، در دو قطب کمال گرایی (غیر واقع گرا) و سهل انگاری قرار دارند. در قطب اول، آسیب زایی تربیت دینی ناشی از آن است که آرمانهای بسیار والای دینی را از افراد تحت تربیت طلب می کنند، بدون آن که توان و طاقت واقعی آنها را چون معیار حرکت به سمت این آرمانها در نظر بگیرند. از این رو، بار سنگین آرمانهای مذکور، طاقت سوز خواهد بود. در قطب دوم، سهل انگاری با بی اعتنایی به آرمانهای بلند، چهره دیگری از آسیب زایی را آشکار می سازد. سهل انگاری، جدیت و تلاش را از عرصهی تربیت می زداید و به این ترتیب، حرکت پیشرونده را به پرسه زدن تبدیل می کند، در حالی که پرسه زدن، سازنده و شکل دهنده نیست.
حالت سلامت در این محور، سهل گیری است. سهل گیری با کمال گرایی (غیرواقعگرا) از این جهت متفاوت است که در آن، کمال را برای فرد، در حد وسع وی می جویند و از فراتر از آن اغماض می کنند. تفاوت آن با سهل انگاری نیز در این است که در سهل گیری، در هر حال، چشم به سوی آرمانها دارند و حرکت پیشرونده را می خواهند. پیامبر اکرم (ص) دین خود را “سهلهی سمحه” نامیده و جایگاه خود را در نقطه سهل گیری معین کرده است.
با به کارگیری چارچوب این محور در زمینه مهدویّت، به ترتیب، از دو گونه آسیب زایی، یعنی کمال گرایی (غیر واقع گرا) و سهل انگاری، سخن خواهیم گفت. سپس، حالت سلامت را تحت عنوان سهل گیری مورد بحث قرار خواهیم داد.
در قطب نخست آسیب، ابتدا باید به این مسأله پاسخ گوییم که کمال گرایی (غیر واقع گرا) چگونه در عرصه تربیت مهدوی آشکار می گردد. زمینه این امر، آن است که مهدی (عج)، عهده دار رسالتی سخت و سترگ است. تلاش گسترده در سطح جهان برای زدودن ظلم و بی عدالتی و نشاندن حق و عدالت بر اریکه قدرت، کاری به غایت دشوار است؛ زیرا مستلزم بازستاندن قدرت از دست مدعیان دروغین و جسور آن خواهد بود. از این رو، امام مهدی (عج) با مقاومت های بسیاری روبه رو خواهد شد و ناگزیر، جنگی جانکاه در پیش خواهد داشت. این نکته در روایات فراوانی مورد نظر قرار گرفته است. در زیر، به نمونه هایی اشاره می کنیم:
مفضل بن عمر گوید: "به امام صادق(ع) گفتم: نشانه قائم چیست؟ فرمود: آنگاه روزگار گردش کند و گویند: او مرده یا هلاک شده؟ در کدامین سرزمین می گردد (به سر می برد)؟ گفتم: فدایت شوم، سپس چه خواهد شد؟ فرمود: ظهور نمیکند مگر با شمشیر".(1)
همچنین، ابوبصیر گوید: شنیدم امام (ع) می فرمود: "…شمشیر بر گردن خویش حمایل می سازد، هشت ماه به شدت مبارزه می کند تا اینکه خدا راضی شود…".(2)
در پیش بودن این مسؤولیت سنگین و خطیر برای مهدی (عج)، کار را برای پیروان وی نیز دشوار خواهد ساخت. خداوند چنین مقدر نکرده است که آن حضرت، این رسالت را به تنهایی و تنها با مدد غیبی به انجام برساند، بلکه نظر بر آن بوده است که بشر در گیرودار این رخداد عظیم، خود نیز تحول یابد و در تعیین سرنوشت تاریخی خویش، نقش آفرینی کند. به هر روی، کسانی خواهند توانست خود را برای این یاوری آماده کنند که ظرفیتی عظیم در خویش سراغ گیرند. به همین دلیل، صفات برجسته ای برای یاوران مهدی (عج) ذکر شده است، چنانکه در روایتی در وصف شجاعت آنان آمده است:"و مردانی که گویی دلهایشان پاره های پولاد است…".(3) همچنین، در روایتی، ابوالجارود به نقل از امام باقر(ع)گوید: آن حضرت به من فرمودند: "…چون شنیدید ظهور کرده است، نزد او بروید، اگر چه کشان کشان بر روی برف و یخ باشد."(4) این بیان حاکی از آن است که یاران امام، چنان نستوه اند که اگر لازم باشد خود را به این نحو نیز به وی برسانند، به آن مبادرت خواهند کرد.
در نظر بودن چنین غایت بلندی در مسأله مهدویّت، زمینه ساز آسیب تربیتی کمال گرایی (غیر واقع گرا) می گردد. این آسیب چنین آشکار می گردد که مربیان، بدون توجه به وسع فهمی و عملی افراد، آنان را از همان ابتدا به فتح این قلهی عظیم فرابخوانند. آسیب این گونه کمال گرایی، به صورت اعراض کلی فرد از مقصد و مقصود آشکار می گردد و این در جریان تربیت، نقض غرض خواهد بود؛ زیرا فراخواندن افراد به کمال، برای آن است که آنان از وضعیت کنونی خویش، به سوی نقطه ای فراتر حرکت کنند. اما هنگامی که این امر به صورت غیرواقع بینانه صورت گیرد، فرد را از اصل حرکت منصرف می سازد. مربی باید بداند که هر کسی برای آن ساخته نشده است که بتواند یاور خاص مهدی (عج) باشد و نمیتوان همگان را در این حرکت، به قلّه نشاند و با این حال، چنین نیست که این گونه افراد، جایی در کاروان بلنددامنه نصرت مهدی (عج) نداشته باشند.
در قطب دوم و در نقطه مقابل کمال گرایی، سهل انگاری قرار دارد. سهل انگاری در قلمرو مهدویّت، به این نحو آشکار می گردد که جایی برای آن در ذهن و ضمیر فرد فراهم نیاید و به تبع آن، نقشی برای آن در تحول شخصیتی وی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، در این قطب، مسألهی مهدویّت در منظومه تربیت دینی، به کنج تغافل یا غفلت میافتد و هیچ نقشی برای آن در جریان تربیت دینی در نظر گرفته نمی شود.
در پاره ای از روایات به این نکته اشاره شده است که چگونه برخی از مردم، مسأله مهدویّت را به بوته فراموشی و غفلت می سپارند، به نحوی که به وقت ظهور وی، شگفت زده می شوند. به طور مثال، حماد بن عبدالکریم گوید: "در محضر امام صادق(ع) از حضرت قائم(عج) یاد شد. پس آن حضرت فرمود: بدانید که هرگاه او قیام کند، حتماً مردم می گویند: این چگونه ممکن است؟ در حالی که چندین و چند سال است که استخوانهای او نیز پوسیده است."(5)
آسیب زایی سهل انگاری در این است که نقش تربیتی آرمانها را با سبک گرفتن یا فراموش کردن آنها از میان برمی دارد. هر آرمانی، متناسب با ویژگی های خود، قابلیت معینی را در افراد شکل می دهد. سهل انگاری نسبت به هر آرمانی، سهم تربیتی معینی را از عرصه تربیت خارج می سازد. مهدویّت یکی از زنده ترین و پویاترین آرمانهای دینی است؛ زیرا افراد را در ارتباط با رخدادی قرار می دهد که در پیش است و با توجه به این که وقت آن نامعین است، هر آن ممکن است واقع شود. رخدادهای مربوط به آینده، از توانایی ویژهای برای آماده سازی افراد برخوردارند. مهدویّت در میان این گونه رخدادهای مربوط به آینده، یکی از برجسته ترین آنهاست؛ زیرا در عرصه وسیعی، یعنی در پهنه حیات بشری، رخ می دهد و در حکم برآیندی برای درازای بلند تاریخ آدمی و چون نقطه روشنی در پایان آن است. سهل انگاری نسبت به مهدویّت در تربیت دینی، به منزله از دست نهادن این تأثیر عظیم تحول بخش در شخصیت افراد است.
در نقطه میان دو قطب آسیب زای مذکور، حالت سلامت عبارت از سهل گیری است. سهل گیری از معایب هر دو قطب کمال گرایی (غیر واقع گرا) و سهل انگاری به دور است؛ زیرا در عین حال که در آن، به کمال نظر هست، وسع فرد نادیده گرفته نمی شود و در عین حال که در آن، سهولت در کار است، غفلت در میان نیست.
پی نوشت:
1) مفضل بن عمر قال: "قلت لأبی عبداللَّه(ع): ما علامه القائم؟ قال، اذا استدار الفلک، فقیل: مات أو هلک؟ فی أی واد سلک؟ قلت: جعلت فداک ثم یکون ماذا؟ قال : لایظهر الا بالسیف". نعمانی، ص ۲۲۵٫
2) عن أبی بصیر قال: سعمت أبا جعفر الباقر(ع)یقول: "…ویضع السیف علی عاتقه ثمانیه أشهر هرجاً هرجاً حتی یرضی اللَّه…". نعمانی، ص ۲۳۹٫
3) فضیل بن یسار عن أبی عبداللَّه(ع) فی حدیث قال: "و رجال کأن قلوبهم زبر الحدید…". بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۸۰، به نقل از: تاریخ ما بعدالظهور، صدر، صص ۳۴۸ – ۳۴۹٫
4) عن أبیالجارود عن أبی جعفر(ع)قال: قال لی: "…اذا سمعتم به فأتوه و لو حبواً علی الثلج". نعمانی، ص ۲۲۲٫
5) زائده بن قدامه عن بعض رجاله عن أبی عبداللَّه(ع) قال: "ان القائم اذا قام یقول الناس: أنی ذلک؟ و قد بلیت عظامه". غیبت نعمانی، صص۲۲۲-۲۲۳٫
نظر شما