وحدت خودتان را فراموش نکنید و از مساعدت و همکاری و رهبری عزیز دست بر ندارید

خبرگزاری شبستان: شهید حمید تقوی فر از شهدای مدافع حرم در وصیت نامه خود عنوان می کند: از مساعدت و همکاری و رهبری عزیز دست بر ندارید . در ثانی وحدت خودتان را فراموش نکنید، دنبال اجرای دستورات خداوند متعال و انبیاء و ائمه طاهرین باشید.

خبرگزاری شبستان_ اهواز

سردار حمید تقوی فر در روز ششم فروردین ماه 1339 در روستای ابودبس از توابع شهر کوت عبدالله در یک خانواده 9 نفری به دنیا آمد. حاج حمید دوره ابتدایی تا کلاس چهارم را در روستای در خزینه از توابع شهرستان شوشتر می گذراند و کلاس پنجم و ششم را در روستای ابودبس و جنگیه درس می خواند.

 

وی برای ادامه تحصیل به دبیرستان پسرانه سعدی رفت که در آنجا با مبارزانی همچون شهید اسماعیل دقایقی، محسن رضایی و علی شمخانی آشنا شد و آنها را در مبارزات انقلابی یاری کرد.

 

قبل از پیروزی انقلاب در برگزاری کلاس قرآن نقش داشت و در جلسات سخنرانی شیخ احمد کافی حضور پیدا می کرد و با فعالین انقلابی از جمله احمد دلفی برادران شمخانی و شیخ هادی کرمی ارتباط داشت و از طریق برادران امید بخش و حمید سیلاوی و احمد دلفی نوار اعلامیه های حضرت امام(ره) را دریافت و در روستای ابودبس توزیع می کرد.

 

وی در روزهای قبل از پیروزی انقلاب تقریبا در تمامی راهپیمایی ها حضور موثر داشت و در زمان پیروزی انقلاب 18 ساله بود.

 

 

در سال 1358 همزمان با تشکیل سپاه به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در همان روز نخست جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه های جنگ شتافت و حتی پدرش را به رفتن جبهه ها دعوت و تشویق می کرد و مسئولیت هایی همچون فرمانده سپاه سوسنگرد، فرماندهی سپاه شادگان، جانشینی قرارگاه رمضان در فعالیت های برون مرزی بود و عضو کمیته بازجویی از اسرا و افسران عراق را بر عهده دشت.

 

از آنجا که ایشان عضو سپاه بود و قبل از شروع جنگ تمام تحرکات نظامی عراق را توسط نیروهای اطلاعاتی کنترل می کرد لذا می شود گفت مانند اکثر پاسداران و رزمندگان خوزستان از روزهای اول در جنگ حضور داشت و نه تنها ایشان که پدر و برادر ایشان هم در دفاع مقدس حضور داشتند و سر انجام هر دو بزرگوار به شهادت رسیدند و سید حمید راه این دو شهید را همچنان ادامه می داد.

 

پدرش سید نصرالله تقوی فر از سادات تلغری است که نسبشان به یکی از هفت شهیدان مدفون در نزدیکی شهر مسجد سلیمان می رسد و از نوادگان امام موسی کاظم(ع) می باشند که در سال 1362 در عملیات خیبر و برادرش سید خسرو تقوی فر در سال 1364 در عملیات والفجر 8 به شهادت رسیدند.

 

سید حمید سال 1358 با دختر خاله اش ازدواج می کند و در مراسم عروسی شان با حضور محمد جمالپور، مرحوم حسین پناهی، حاج صادق آهنگران و علی شمخانی فرمانده سپاه اهواز نمایشی اجرا می شود و سید حمید با لباس سپاه در شب عروسی اش حاضر می شود؛ حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های مریم، هدی، ندا و منا است.

 

سید دوره نظامی دافوس را در دانشگاه امام حسین(ع) پشت سر گذاشت؛ وی با عزمی استوار و خستگی ناپذیر مبارزات خود علیه استکبار جهانی را در سپاه قدس ادامه داد و مسئله انقلاب، دفاع مقدس، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری پس زمینه زندگی او بود.

 

سرانجام شهید تقوی فر در سال 1390 از سپاه پاسداران بازنشسته شد و به گفته شهید وی می خواست پس از بازنشستگی به مادرش خدمت کند.

 

 

حضور شهید تقوی فر در عراق

مدت زیادی از بازنشستگی اش نگذشته بود که پس از حمله گروه های تکفیری به مردم مظلوم عراق و هتک حرمت بین الحرمین، قدم در میدان های نبرد حق علیه باطل گذاشت و جهت آموزش و هدایت برادران مسلمان به کشور عراق می رود و در آنجا به ابو مریم معروف می شود.

 

وی برای تحقق این کلام امام که «راه قدس از کربلا می گذرد» به عنوان مشاور در سرزمین عتبات عالیات به دفاع از حرمین مطهر پرداخت.

 

در تاریخ 6 دی 1393 پس از اقامه نماز ظهر عملیاتی به نام «محمد رسول الله» آغاز می شود و با تعدادی از نیروهای رزمنده برای یاری رساندن به همرزمانش پیشروی می کند و بعد از رشادت بسیار مورد اصابت گلوله تک تیرانداز داعشی قرار می گیرد و به همرزمانش وصیت می کند که عقب نروید و نگذارید زحمات بچه ها هدر برود و بعد از طلبیدن حلالیت به شهادت می رسد و در روز 9 دی 93 با حضور سران لشکری و کشوری در میان اجتماعی با شکوه و عظیم از مردم کشور ایران در شهر کارون کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد.

 

 

یکی از همرزمان شهید در عراق با ذکر خاطره ای از وی می گوید: مدتی بود که منطقه «بلولا» که برای ما حائز اهمیت بود به دست نیروهای داعش افتاده بود و هر چه تلاش می کردیم نمی توانستیم آن منطقه را پس بگیریم تا اینکه سید حمید تقوی آمدند به واسطه مشاوره عالی و راهنمایی های ارزنده شان تنها در مدت پنج ساعت آن منطقه مهم را آزاد کردیم و آن موقع بود که به نبوغ و خلوص ایشان پی بردم.

 

وی ادامه می دهد: این منطقه در حالی طی پنج ساعت آزاد شد که پیش از آن رزمندگان عراقی طی 2 ماه و با نثار 100 شهید نتوانسته بودند حتی یک وجب از آن منطقه را از دست تکفیری ها آزاد کنند و واقعا مانده بودیم پنج ساعت کجا و 2 ماه کجا و ما این را مدیون شهید سید حمید تقوی فر بودیم.

 

پروین مرادی، همسر شهید سید حمید تقوی فر، می گوید: در سال 1358 ازدواج کردیم و شرط حاج حمید یک زندگی ساده بود و جالب اینجاست که این سادگی را تا آخر عمر حفظ کرد و هیچ‌ چیز نتوانست او را تغییر دهد؛ چه زمانی که یک پاسدار ساده و چه آن زمان که یک درجه ‌دار بود.

 

وی می افزاید: همسرم پیشنهاد داد مراسم عروسی در سپاه برگزار شود و مهمان‌ ها هم تعداد کمی باشند و من هم پذیرفتم، خرید ازدواج مان نیز بسیار ساده و معمولی بود؛ یک حلقه، یک مقنعه و یک شلوار کبریتی کرم‌ رنگ و یک پیراهن سبز. این چند قلم، تمام خرید ما برای ازدواج بود که برای عروسی هم همان‌ ها را پوشیدم.

 

 

همسر شهید تقوی فر، تصریح می کند: روز عروسی خودش و مرحوم پدرش با یک پیکان دنبال ما آمدند و به سمت محل برگزاری مراسم رفتیم. شاید تصور آن شرایط برای بسیاری از جوان ‌های امروز سخت باشد، اما حاج حمید به زندگی ساده و دور از تجملات اعتقاد داشت و همیشه یک مدل زندگی کرد.

 

وی بیان می کند: من به کارهای هنری علاقه داشتم و حاج حمید هم در این راه به من کمک می کرد و مشوق من در این عرصه بود؛ اولین فرزندم مریم، سال 59 به دنیا آمد و تا قبل از به دنیا آمدن فرزند دومم به فعالیت بیرون از منزل ادامه می‌ دادم، اما بعد از آن دیگر نتوانستم؛ زیرا من هم مانند همسران بسیاری از رزمندگان روزهای زیادی را بدون همسرم گذراندم و این موضوع فعالیت بیرون از خانه را سخت می‌کرد.

 

وی اذعان می دارد: حاج حمید سال 91 بعد از اینکه بازنشسته شد وقتش را به سه قسمت تقسیم کرد؛ یک ماه یا بیست روز را در عراق و بیست روز را در تهران و دو هفته را در اهواز می‌ گذراند؛ او برای تشکیل نیروی مردمی (حشد شعبی) برای مبارزه با داعش به عراق رفت ‌و آمد داشت، به اهواز هم برای سرکشی به مادرش و تبدیل خانه پدری به مرکز فرهنگی و حسینیه در رفت و آمد بود.

 

مرادی، خاطر نشان می کمند: حاج حمید همیشه طوری رفتار می‌ کرد که من و بچه‌ ها فکر می‌ کردیم یک کوه پشت ما ایستاده است و او در هر شرایطی حامی ما بود.

 

 

وصیت نامه شهید تقوی فر

به: همسر، فرزندان، بستگان

احتراماً

از همگی حلالیت می طلبم، خودم می دانم که عنصر خوبی نبودم و بعضاً وظیفه اسلامی خودم را نتوانستم انجام بدهم ولی تلاش کردم و می خواستم که خوب باشم و وظیفه اسلامی خود را نسبت به همه به نحو احسن انجام دهم.

 

لذا مجدداً از همگی حلالیت می طلبم. توصیه یک فرد مسلمان به بازماندگان: از دعای خیر فراموشم نکنید .

 

انقلاب اسلامی که آرزوی انبیاء الهی، ائمه طاهرین و مومنین و مومنات و مستضعفین عالم به رهبری امام خمینی(ره) و ایثار و فداکاری شهدا و خانواده آنها، جانبازان و خانواده محترم و امت شریف و مقاوم ایران اسلامی محقق شد فراموش نشود از مساعدت و همکاری و رهبری عزیز دست بر ندارید .

 

در ثانی وحدت خودتان را فراموش نکنید، دنبال اجرای دستورات خداوند متعال و انبیاء و ائمه طاهرین باشید بهانه برای تفرقه زیاد است و راحت می شود پیدا کرد که از یکدیگر فاصله بگیرید و رضایت شیطان و غضب الهی را فراهم نمایید.

 

هنر این است که دنبال بهانه برای وصل و ارتباط باشید .

 

پردیس ارادت

 

کد خبر 602621

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha