به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه: به باور حضرت امام(ره)، ریشه بسیارى از حقایق عرفانى در معارف و آموزه هاى دینى نهفته است و این مسأله یکى از ویژگى هاى بنیادین عرفان امام خمینى(ره) و بیانگر چیستى عرفان از نگاه او است. امام(ره) خصوصیاتی داشتند که در دیگر عارفان کمتر بود و خصوصیت ممتاز امام(ره) این بود که ایشان در سیره و سنت شان بین اخلاق و عرفان کاملا فرق گذاشتند. در این خصوص گفتگویی با حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی داشتیم که در ادامه می آید:
حضرت امام(ره) ازحیث اندیشه ورزی مجموعه ای ازعلوم حوزوی را در حد عالی برخوردارند مثلا ایشان عارف، عالم اخلاق، فقیه و فیلسوف هستند لذا اگر مرحوم امام (ره) به مثابه معمار نظام اسلامی کمکی را ایجاد کند طبیعتا این بنا که حکومت اسلامی باشد باید براساس ویژگی های معمار آن بنا در نظر گرفت که مرحوم امام(ره) باشد.
امام راحل(ره) حکومتی را تاسیس کرد که هم مبتنی برمبانی فلسفی است و هم ویژگی های حقوقی و فقهی محکمی دارد ودر عین حال مبانی عرفانی و اخلاقی والایی دارد.
آنچه که مرحوم امام(ره) را در عرصه اندیشه و در مرحله بعد در نظام سیاسی از شمار زیادی از معاصران و بلکه بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام در کل تاریخ متمایز می کند این است که مرحوم امام(ره) پیش از اینکه فقیه باشند از لحاظ تاریخی رویکردشان رویکرد اخلاقی و عرفانی است.
حضرت امام(ره) الگوی حکومت اسلامی را بر اساس دو مولفه و با تاثیر دو شخصیت ایجاد کرده اند که یکی از این ۲ شخصیت مهم، ملاصدرا در بحث فلسفی اسلامی و دیگری صاحب جواهر(محمد حسن نجفی) در فقه شیعی است.
رویکردی که مرحوم امام(ره) را به بحث نظام سیاسی برمی گرداند و دیدگاه های ایشان را نقش می دهد، تاثیراتی است که مرحوم امام(ره) از حکمت متعالیه گرفته اند که طبیعتا رویکرد بسیار جدی و قوی دارد.
حاکمیت سیاسی که مرحوم امام(ره) پیشنهاد و توصیه کردند از لطافت های عرفانی بالایی برخوردار است و به عنوان نمونه آن نظام سیاسی که امام(ره) پیشنهاد می کنند به نوعی نگرشی است که مبنای وحدت دارد و همچنین کثرت در عالم پذیرفته شده است و این وحدت و کثرت باهم قابل تعامل هستند و به عبارتی دیگر وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت وجود دارد.
امام(ره) مبنای فلسفه وعرفان را در جامعه پیاده می کنند و به عنوان الگوی حکومتی آنرا پیشنهاد می کندو تکثرگرایی غربی را نمی پسندند.
بر اساس نظام پیشنهادی امام(ره)، پایه نظام بر وحدت گرایی است بدین معنی که قوا متعدد نیستند بلکه متمرکز درنهاد ولایت فقیه است؛ نهاد ولایت فقیهی که مبتنی بر مجموعه ای اوصاف و شرایط والاست همچنان که نظام تکوین بدین گونه است که متمرکز بر قدرت الهی که مبتنی بر اوصاف و ویژگی متعالی است.
این منطق که در اجتماع و در حاکمیت نشان داده شده است در حالی است که نظام ما، نظامی مبتنی بر شرع و دین است و این تمرکزگرایی مبتنی بر وحدت است درعین حالی که با کثرت منافاتی ندارد یعنی همچنان که کثرت گرایی در نظام پذیرفته شده است، این کثرت گرایی قابل ارجاع به نظام اقتدارگراست و آن نظام اقتدار گرا مبتنی بر نظام تکثر گراست لذا الگوی پیشنهادی مرحوم امام(ره) که وقتی مردسالاری دینی در کنار جمهوری اسلامی قرار دارد و دینداری در کنار مردم جمع می شود برگرفته از مبانی فلسفه عرفانی مرحوم امام(ع) است و هردو در کنار هم دیده می شود.
اگر مرحوم امام(ره) تنها یک فقیه و یا یک فیلسوف بودند این حکومت شکل می گرفت و بر پایه مبانی حکمت و فلسفه بود اما در عین حال رویکرد ایشان به حکومت، رویکرد عرفانی ـ اخلاقی هم است لذا عمدتا نوع نگرش امام(ره) به جامعه، مردم و کارگزاران رویکرد اخلاق مداراست. یعنی کارهای آنان باید از روی رغبت انجام شود و همچنین حاکمیت هم به معنای کسانی نیست که باید از موضع قدرت به مردم زور بگویند و حرف و اندیشه خود را به مردم تحمیل کنند بلکه حاکمیت بخشی از مردم است و همچنین باید موازین اخلاقی را رعایت کند یعنی در زندگی خصوصی مردم ورود پیدا نکند، حریم شخصی و کرامت مردم را به رسمیت بشناسدو مردم را به عنوان ولی نعمت خود بدانند.
این موارد، ویژگی هایی است که مرحوم امام(ره) در جای جای صحیفه امام(ره) وجود دارد که رویکرد اخلاقی، هم کارگزارن نسبت به مردم و هم رویکرد اخلاقی مردم نسبت به کارگزاران دارد و این مهم منجر به تلطیف فضای سیاسی اخلاقی می شود.
اگر مرحوم امام(ره) به بحث سیاست می پردازد اینها را در گرو ضوابطی قرار می دهد که اخلاقی است بدین معنی که سیاستی مطلوب است که ضوابط اخلاقی درآن نهادینه شده باشد و ازاین طریق آن را متصل به خدا می کند.
تحقیقا جامعه ای که مرحوم امام(ره) پیش بینی می کنند، جامعه ای است که به اتوپیای غربی و جامعه غربی منتهی نمی شود بلکه آن مدینه فاضله ایست که مبتنی بر آرمان های الهی، تکامل فردی و اجتماعی و رسیدن به سعادت است.
در این منطق حاکمان باید به مردم در امور معنوی، دینی و اخلاقی کمک کنند تا به سعادت برسند؛ برخلاف نظام های غربی که حاکمان و حکومت ها فقط برای اداره امور عمومی جامعه وجود دارند.
مرحوم امام(ره)غرض از حکومت را به تبع امیرالمومنین(ع) که وقتی کفش پاره راوصله می کردند فرمودند:«حکومت برای من ارزشی ندارد مگر که بخواهم حقی را اقامه کنم و یا باطلی را از بین ببرم» است.
طبیعتا غرض وغایت از حکومت اسلامی، انسانی کردن جامعه، رعایت عدالت و رساندن عدالت به افراد جامعه است. لذا می بینیم امام(ره) وقتی حکومتی را ایجاد کرد در یک تقسیم بندی کلان، جامعه و مخالفان آن را به اقشار آسیب پذیر و ثروتنمند تقسیم نمی کنند بلکه به صورت اقشار مستضعفین و مستکبرین تقسیم می کنند. این نوع تقسیم بندی امام(ره) براساس عدالت و ظلم است و رویکرد اخلاقی و رویکرد حقوقی صرف ندارد.
مرحوم امام(ره) سعادت مردم را بر بعد مادی آن ها مقدم می دانر ضمن اینکه بعد مادی آن ها هم تضمین می کند.
حکومت پیشنهادی امام(ره) به تبع بسیاری از فقها وفلاسفه رنگ بوی اخلاقی، عرفانی و معنوی داردو جامعه را به سمت سعادت هدایت می کند.
مرحوم امام(ره) به خصوص در قطعنامه ۵۹۸ پس از که آنرا پذیرفتند و منجر به تلاطم در جامعه شد . فرماندهان اعلام توانایی برای شکست دشمن کردند، امام(ره) فرمودند که از لحاظ اخلاقی قطعنامه را پذیرفتیم و نقض عهد را نمی توانیم انجام دهیم.
امام(ره) عملا براساس موازین اخلاقی، انسانی و عرفانی، مبتنی بر کرامت های انسانی رفتار می کردند و جامعه را به این سمت هدایت می کردند و اگر بدین گونه نبود و فقط نظام سیاسی از رویکرد حقوقی ـ فلسفی برخوردار می بود؛ نظام از مطلوبیت و طراوت محروم می شد وبعد از مدت کوتاهی به نابودی می انجامید.
نظر شما