به گزارش خبرگزاری شبستان حجت الاسلام پناهیان، کارشناس مسایل دینی و استاد حوزه و دانشگاه در کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه و عارفانه» می نویسد:
عنصر چهارم انتظار، علاقه به وضع مطلوب است علاقه داشتن به تحقق جامعه مهدوی، غیر از اعتقادی است که با استدلال و صفای باطن به دست می آید. این علاقه هر چند می تواند اثر آن اعتقاد باشد، که هست، اما خود، حقیقت دیگری است که عقیده انسان را لذت بخش و سرمست کننده می سازد.
وقتی عقیده، به عرصه علاقه راه پیدا می کند، مانند خونی که از قلب در همه رگ ها جاری می شود حیات بخش خواهد بود و انسان با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد.
حال چه ما آن اعتقاد را مقدمه عشق و اشتیاق بدانیم، که در این صورت اعتقاد، فرع خواهد بود و محبت، اصل می شود؛ و چه آن عقیده را اصل بدانیم و عشق و محبت را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن عقیده خود را به این نتیجه نرساند، استحکام نخواهد یافت.
اساسا یکی از راه های اثبات وجود یک اعتقاد در دل انسان، همین محبت است. یعنی با توجه به این که ممکن است انسان خود را فریب دهد و علی رغم بی اعتقادی، خود را معتقد بداند، اگر بخواهد میزان اعتقاد خود را دریابد باید به محبت برآمده از آن اعتقاد نگاه کند.
اشتیاق هم ثمره محبت است و هر دو از ثمرات ایمان محسوب می شوند؛ و از چنان جایگاه ارزشمندی در منظومه حقایق معنوی برخوردار هستند که امام رضا علیه السلام می فرمایند: «کسی که خدا را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است» یعنی در اثر یاد خدا، طبیعتا باید به این اشتیاق برسد و الا معلوم می شود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را فریب داده است.
مومنان عموما و منتظران خصوصا، در غلبه بر دنیا و زخارف آن، مهم ترین سلاح و دارایی شان همین عشق و عاطفه ای است که نسبت به معتقدات خود پیدا می کنند و اهل دنیا در برابر این همه شور و سرمستی آنها کم می آورند و تحقیر می شوند. چنین اشتیاق فراوان و کشش بی نهایتی که در منتظران، برای دیدار یار غایب(عج) پدید می آید، در هیچ موقعیت دیگری در حیات بشر قابل تصور و تحقق نیست. اینجاست که فتح الفتوح عاشقان را می توان دید و چیرگی و برتری منتظران را بر همه عالم، حتی قبل از فرج، می توان لمس کرد.
وقتی شما به یک جوان می گویی چشم از زیبایی های سطحی و لذایذ بی مقدار دنیا ببند و دست از پستی های سرگرم کننده دنیا بردار، باید بتوانی جایگزینی برای او معرفی کنی. مگر می شود انسان حیات خود را بدون هیچ دلگرمی و لذتی سپری کند؟
مومنان معمولا لذائذ معنوی را جایگزین لذائذ مادی قرار می دهند که در نتیجه می توانند چشم از لذت های آلوده بردارند و دل از دنیا ببرند. آنها حتی به فرار و تنفر از دنیا هم می رسند و دنیا را تنها در حد انجام تکلیف تحمل می کنند. خب این لذت معنوی از کجا حاصل می شود؟ اشتیاق و محبت پشتوانه آن، تنها دلگرم کننده هر کسی است که به دنیا سرگرم نمی شود و به عقبی می اندیشد.
دعای ندبه سرشار از ناله های عاشقانه ای است که نظیر آن را در هیچ متن عاشقانه دیگری نمی توان یافت. اشتیاقی که در دعای ندبه جریان دارد نه تنها در اوج قرار دارد بلکه گسترده و جهان شمول هم هست. در دعای ندبه می توان فریاد مشتاقانه منتظر را که نجات اهل عالم را تمنا می کند به نظاره نشست. با آن که عشق مقوله ای فردی و شخصی است اما اشتیاق به فرج و ظهور منجی تو را جهانی می کند؛ و این تمام عالم است که در گوشه قلب عاشق تو در حال انتظار است.
نظر شما