به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست «پدیده تجدیدنظرطلبی در انقلاب اسلامی» عصر دوشنبه، 16 اسفند با ارایه دکتر محسن ردادی و نقد و بررسی دکتر یعقوب توکلی و دکتر عباس سلیمی نمین برگزار شد.
در این نشست دکتر ردادی طی سخنانی اظهار کرد: باید با تعریف مناسب، عواملی که موجب پدیده تجدیدنظرطلبی می شوند را مشخص و عوامل درونی و بیرونی اعم از سیاسی و اجتماعی بررسی شود.
وی ادامه داد: برای رسیدن به یک نظریه مناسب در مورد تجدیدنظرطلبی باید دو مساله شامل مفاهیم و نظریه ها را بررسی کنیم. نظریه باید به گونه ای باشد که به وسیله آنها بتوان مفاهیم موجود را دسته بندی کرد، این نظریه ها به عنوان داربستی به کار می روند که مدل مفهومی تجدیدنظرطلبی به کمک آنها بنا می شود؛ شامل دو مقوله سنت گرایی و نظریه ابتناء.
ردادی در مورد نظریه نسبت گرایی گفت: تاثیر محیط و عوامل پیرامونی بر اندیشه انقلابی را ذیل این عنوان باید بررسی کرد. شناخت با یک موقعیت خاص اجتماعی شکل می گیرد و اگر این موقعیت اجتماعی دوباره سازماندهی شوند، این شناخت مورد بازنگری قرار می گیرد.
تجدیدنظر طلبی یک روند است
این محقق همچنین با اشاره به نظریه ابتناء ذیل این مساله یعنی پدیده تجدیدنظر طلبی در انقلاب اسلامی، گفت: رابطه عوامل احساسی و غیرعقلانی با این پدیده باید مورد توجه واقع شود، احساسات و انگیزش های درونی که به طبیعت و سرشت بشری باز می گردد و به اندازه ای قدرتمند است که می توانند وجه منطقی و اندیشه انسان را تحت تاثیر بگذارند، پس کاری که اکنون در پی بررسی آن هستیم تاثیر محیط پیرامون بر تغییر شناخت فرد است. ضمن اینکه تجدیدنظر طلبی یک روند است.
وی به عوامل پیرامونی اعم از سیاسی و اجتماعی اشاره کرد و افزود: انقلاب، قیام علیه سلطه است، انقلابیون خواهان مقاومت در برابر سلطه هستند و از اینکه تحت سلطه باشند بیزارند به همین دلیل علیه هر نوع سلطه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی به پا می خیزند و اغلب به صورت همزمان با سلطه خارجی مبارزه می کنند.
ردادی اظهار کرد: سلطه ستیزی بارزترین نقطه و نکته در وجود یک فرد انقلابی در همه انقلاب ها است؛ اما در مجموع سه عامل و یا سه نوع از این سلطه ستیزی ممکن است ایجاد شود، اولین نوع «سلطه جویی» است به این معنا که نظام سلطه را به رسمیت می شناسد و به دنبال بسط سلطه است. این تفکر نظام سلطه را نظام مطلوب و پذیرفتنی می داند و می گوید برای کسب منافع لازم باید به نظام سلطه متصل شود.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، سلطه جویان در داخل سعی می کنند که سلطه شان را حفظ و بسط دهند، جایی که نتوانند سعی می کنند با منبع سلطه بزرگ تری این سلطه را ادامه دهند، مثلا پهلوی برای ادامه سلطه جویی اش مجبور شد به نظام سلطه جهانی متصل شود.
این محقق گفت: علت دیگر، سلطه پذیری است که طی آن با وضعیت بی ارادگی، تسلیم و انفعال مواجهیم و مقاومت در برابر سلطه را بیهوه تلقی می کنند. یک وضعیت دیگر به نام نظام گریزی نیز در این میان مطرح می شود، یعنی انقلابیونی که با سلطه مقابله می کنند ولی آن قدر افراط می کنند که به نظام گریزی نزدیک می شوند و ناخودآگاه برقراری هر دولت مقتدری را بر نمی تابند. بر اساس این تفکر نظام و دولت انقلابی نیز منشا سلطه است و باید با آن مبارزه کرد و مانع تسلط آن بر جامعه می شوند، آنها مخالف هرگونه اقتدار و افزایش قدرتی هستند.
وی در توضیح جریان شناسی تجدیدنظر طلبی در انقلاب اسلامی به دسته بندی پرداخت و گفت: تجدیدنظر طلبی های مبتنی بر ایدئولوژی منفعت طلبانه از جمله عواملی است که ذیل این جریان شناسی به حساب می آید و خود شامل محافظه کاری دیوان سالارانه، محافظه کاری تاریخی، اشرافی گرایی، لیبرال بورژوازی، فاشیسم می شود. همچنین، ذیل مولفه تجدیدنظر طلبی های مبتنی بر اتوپیا نیز عواملی چون هزاره ای یا کیلیاسم، لیبرال و سوسیال دموکراسی جای می گیرد.
تجدیدنظر طلبی ریشه در ترس و عافیت طلبی دارد
ردادی در ادامه به عوامل درونی(روان شناختی) اشاره کرد و گفت: اگر به روحیه یک انقلابی توجه کنیم از نظر روان شناختی و درونی خصلت شجاعت و ایمان را دارند. در مقابل اما کسانی دچار تجدیدنظر طلبی می شوند، عافیت طلبی، ترس و ورقابت جویی دارند و شجاعت و ایمان انقلابی در آنها دیده نمی شود.
وی با اشاره به عوامل دیگر در شکل گیری تجدیدنظر طلبی در میان برخی انقلابیون تاکید کرد: یک عامل ترس است، وقتی افراد می خواهند از خطر بالقوه ای فرار کنند و برای دور ماندن از خطر اعتقادات خود را دور می ریزند، همچنین عامل دیگر حس رقابت ستیزه جویانه است، انگیزه های درونی این افراد نه منفعلت طلبی است و نه ترس بلکه تهور درونی شان تنه به خود می زند. مشهورترین و آشکارترین تجدیدنظر طلبان در جمهوری اسلامی ویژگی روان شناختی را داشتند. کسانی مثل نخست وزیر ایام جنگ از این دسته بودند.
ردادی در پایان مباحث خود اظهار کرد: از دست دادن روحیه جهادی(ایمان و شجاعت) و کنار گذاشتن سلطه ستیزی از جهان بینی سیاسی همان تجدیدنظر طلبی است.
تجدیدنظر طلب کجای انقلاب بوده است؟!
در ادامه این نشست دکتر یعقوب توکلی، به عنوان ناقد به طرح مباحث خود در مورد مقاله دکتر ردادی پرداخت و اظهار کرد: اگر همه پژوهشی که نوشتید این متن است که اکنون ارایه کردید، به نظر ذهنیت اولیه شما از پدیده انقلاب به طور کامل شکل نگرفته است. احساس می کنم گستره مطالعات انقلابی در این پژوهش صورت نگرفته است.
وی خطاب به ردادی گفت: تجدیدنظر طلبی در ذهن شما به عنوان مصداق گویی فائزه هاشمی و میرحسین موسوی و هستند. به عنوان یک معلم می گویم که شما باید روی گستره این بحث و تجدیدنظرطلب هایی که در طول انقلاب بودند، بیشتر مطالعه داشته باشید.
توکلی گفت: از طرفی سوال اول این است که در تعریف تجدیدنظرطلب، نسبت او با انقلاب از نظر شما چه بود، یعنی آن شخص کجای انقلاب بود که امروز تجدیدنظر طلب شده است. ما در فضای انقلاب، انقلابیون عادی، انقلابیون فداکار داشتیم و در این میان فداکاران معتقد و عده ای فداکاران متقاعد بودند.
انقلابیون معتقد، متقاعد و متوقع باید از هم جدا شوند
وی با بیان اینکه در این بین عده ای نیز انقلابیون متوقع بودند، تصریح کرد: این افراد و دسته بندی هایی که ارایه شد باید از هم ذیل این پژوهش جدا شوند، سوال آن است که در پژوهش تان چه کسی موضوع شما ست؟ در این متن حالت الاکلنگی وجود دارد. یک زمان تجدیدنظرطلبی که معرفی می کنید کسی است که علیه رژیم سیاسی برخاسته و در مواردی تمثیل های شما با رژیم است، اینجا موقعیت معلوم نیست.
وی ادامه داد: مساله دیگر این است که تجدیدنظر طلبی از نظر شما در کجای انقلاب است؟ در تئوری شما آیا همه به پدیده انقلاب نگاه واحدی می کردند؟ آیا واقعا ذهنیت واحد یا سیال بوده است؟ بسیاری از نیروهای انقلاب دقیقا نمی دانستند که چه اتفاقی پیش رو است. برخی تصور می کردند حکومت اسلامی چیزی در حد اجرای حدود است.
توکلی گفت: از سوی دیگر در متن چندان عناصر قرآنی ندیدم. یک بخش هایی که بحث رها کردن هدف انقلاب و بر زمین و تنها گذاشتن رهبری مطرح می شود آیه مربوط به طالوت به میان می آید. این آیه از بهترین مصادیق جدا شدن نیروهای انقلابی است ولی همان طور که گفتم چندان عناصر قرآنی در این متن ندیدم.
گاهی زمان عمل انقلابی یک فرد تمام می شود
این استاد دانشگاه با بیان اینکه جدا شدن نیروها و به زمین گذاشتن احساس انقلابی همیشه دال بر تجدیدنظر طلبی نیست، تصریح کرد: گاهی زمان عمل انقلابی یک فرد تمام می شود. کسی مثل حمید نقاشیان که انقلابی و محافظ امام بود. زمان جنگیدن این آدم تمام شده و الان شاید زمان نوشتن او باشد. می خواهم بگویم تغییر روش الزاما تجدیدنظر طلبی نیست.
وی افزود: همچنین، در بخشی از مقاله عنوان کردید که عبور از سن جوانی شاید دلیل بر ترس افراد نباشد. نباید قیاس مع الفارغ داشت، اتفاقا بسیاری چون سن شان بالا رفته است گذشته شان را رها می کنند و احساس بازنشستگی به آنها وارد می شود.
بسیاری از افراد را خودمان به دست خودمان لغزانده ایم
این گزارش می افزاید: در ادامه دکتر سلیمی نمین به عنوان دیگر ناقد حاضر این نشست طی سخنانی گفت: بسیاری از بحث های آقای توکلی دال بر این داشت که محدوده ای که می خواهیم در آن پژوهش کنیم را مشخص نکرده ایم. فکر می کنم اگر جناب ردادی محدوده شان را قبل از انقلاب هم می گذاشتند می توانستند این پژوهش را ارایه کنند چراکه در آن به انقلاب چندان توجهی نشده است.
وی خطاب به دکتر ردادی اظهار کرد: در این پژوهش به پدیده انقلاب چندان کار ندارید، لذا در ادامه مطالب تان در مورد مسایل روان شناختی کار کردید. مسایل فردی و مسایلی که در ارتباط با نظام ساختار و بافتار ایجاد می شود در این مقاله چندان مورد توجه نبوده است. در واقع در مساله فرد باقی مانده اید.
سلیمی نمین ابراز کرد: بسیاری از افراد را خودمان به دست خودمان لغزانده ایم و بین آدم هایی فرستادیم که می توانند او را از اعتقاداتش دور کنند. نظارم های غیر اعتقادی به چنین مسایل توجه می کنند. تجدیدنظرطلبی یک آسیب شناسی است که در تحقیق تان به آن توجه نداشته اید.
وی با طرح پرسشی بر این مبنا که آیا فردی که دچار تجدیدنظرطلبی شد لزوما ضد انقلاب است؟، بیان کرد: ممکن است انسانی بی تفاوت باشد ولی به مبانی باور داشته باشد و چندان هم حاضر نباشد که از آن مبانی دفاع کند ولی با این حال به این مبانی اعتقاد دارد. اما گاهی فردی به مبانی انقلابی کاملا بی تفاوت است. در مقاله ای که شما ارایه کردید این موارد را از هم جدا نکرده اید.
سلیمی نمین در پایان گفت: در ین پژوهش به منابع متعدد نگاه نشده است. ارجاعات پژوهش عمدتا به یک یا چند نفر محدود شده اند.
نظر شما