به گزارش خبرنگار تئاتر شبستان، از آغاز دوران انقلاب اسلامی تاکنون، جشنواره های متعدد تئاتری با نگاه، سلیقه ها و موضوعات متنوع برگزار شده که حسابِ تعداد و دفعاتِ برگزاری شان از حوصله خارج است. جشنواره هایی که عمرِ بسیاری از آن ها به امروز نرسیده و نشانِ آنها را تنها می توان در کاتالوگ ها و کتاب های رنگ و رو رفته ی موجود در روابط عمومی های مراکز تئاتری، جست و جو کرد.
اینکه برگزاری جشنواره ها تا چه اندازه می تواند به جریان سازی تئاتر کمک کند و یا اینکه در کنار فرصت ها و ظرفیت ها، ممکن است چه تهدیدات و یا آسیب هایی برای تئاتر به دنبال داشته باشد، همواره محل بحث و نظر بوده است. به همین دلیل در پرونده ای به سراغ جمعی از کارشناسان، دبیران جشنواره های شاخص تئاتر و مسئولین مرکز هنرهای نمایشی رفتیم تا دلایل توفیق، توقف و یا ناکامی جشنواره ها را جویا شویم.
درباره ی جشنواره ی سراسری تئاتر رضوی با وحید لک، هم صحبت شدیم. کسی که در چهار دوره از این جشنواره حضور داشته و مسئولیت هایی را همچون دبیر اجرایی در دوره ی اخیر، مدیر مشارکت ها و فوق برنامه و معاونت ارتباطات و تبلیغات بر عهده داشته است. در بخش اول که پیش تر منتشر شد، دستاوردهای تئاتر رضوی را بررسی کردیم و در این بخش به اشکالات و نقصان ها می پردازیم.
* جشنواره ی تئاتر رضوی در دوره ای دچار افت بوده و حتا برای چند صباحی متوقف شده است، دلیل این اتفاق را چه می دانید؟
بی شک بلاتکلیفی. یک جور سردرگمی و بلاتکلیفی که خاص جشنواره ی تئاتر رضوی نیست و در بسیاری از رویدادهای فرهنگی کشور هم اثرگذار بوده است. همانطور که گذشته ی این جشنواره به شهر تهران بر می گردد، ریشه ی بعضی رویدادها مثلِ جشنواره ی تئاتر عروسکی که مدت هاست در همدان برگزار می شود هم به شهر اصفهان باز می گردد. این ها نشان از سیاست گذاری ناکارآمدی است که جشنواره را در اندازه ی یک دوره دیده و فکری برای آینده ی آن نداشته است. وقتی شورای سیاست گذاری جشنواره ای نظیر تئاتر رضوی و یا هر رویداد دیگری، نگاه بلند مدتی نداشته و دورنمای مشخصی از برنامه های خود در نظر نگرفته، حاصل همین بلاتکلیفی است که گاه منجر به توقف رویداد شده و گاهی کج دار و مریز به راهش ادامه داده است.
* بخشی از این بلاتکلیفی ها به مسئله ی میزبانی استان ها بر می گردد و اینکه استان باید برگزار کننده ی رویداد باشد یا مرکز هنرهای نمایشی، نظر شما چیست؟
این مسئله ی تعیین کننده ای است که باید در سیاست گذاری جشنواره به آن توجه شده باشد. اگر قرار است جشنواره ای در یک استان مشخص برگزار شود، باید شرایط پایداری جشنواره را در آن استان فراهم کرد. تکه تکه کردن جشنواره و اینکه گمان کنیم با تغییر محل برگزاری اتفاق مبارکی برای آن میفتد، ساده انگاری محض است. استان ها به باور من تجربیاتِ قابل اعتنایی در برگزاری رویدادها دارند، که اگرچه موفقیت هایی داشته اما کامل نیست. از طرف دیگر تهران، در چهل سال گذشته تجربیات بسیاری از میزبانی رویدادهای فرهنگی داشته که باید آن را به استان ها منتقل کرد. چه بسا برخی استان ها، ویژگی های خاصی برای برگزاری جشنواره ای دارند که تهران از آن ویژگی های بهره ای نمی برد.
* می شود به این ویژگی های خاص اشاره کنید؟ مثلا بجنورد در برگزاری جشنواره ی رضوی چه ویژگی خاصی داشته است؟
یکی از آن ها مشارکت گسترده ی همه نهادها در برگزاری جشنواره است. برای مثال، تبلیغات وسیع میدانی را که در شهر بجنورد برای میزبانی تئاتر رضوی انجام می شود، من در هیچ شهر دیگری ندیده ام. شهرداری بجنورد، علاوه بر فضاهای تبلیغاتی، تاکسیرانی و اتوبوسرانی را در اختیار جشنواره قرار می دهد و ارگان های مختلف امکانات خود را از این رویداد دریغ نمی کنند. یعنی امکان ندارد مردم شهر بجنورد در آن یک هفته ی برگزاری جشنواره، متوجه برگزاری رویداد نشوند حتا اگر فقط یک بار از خانه بیرون آمده باشند.
* از بلاتکلیفی هایی که اشاره کردید و معمولا در سطح سیاست گذاری های کلان دیده می شود بگذریم، آیا شیوه ی برگزاری جشنواره ها خود دلیلِ ناکامی آن ها نیست؟
این یک بحثِ دیگر است. جشنواره های ما هنوز به شیوه های سنتی برنامه ریزی و اجرا می شود. ما گاهی از امکاناتی که در دورترین نقاط مرزی در اختیار مردم قرار گرفته غافل بوده ایم و نتوانسته ایم از آن ها برای گسترش برنامه های خود بهره ببریم. در حالیکه جشنواره ها مثل هر رویداد دیگری باید پا به پای پیشرفت تکنولوژی رشد کرده و امکانات خود را گشترش دهند، متقاضیان شرکت در جشنواره های ما همچنان به شیوه های سنتی بایست برای دریافت فراخوان و یا تحویل مدارک به یک مرکز مراجعه کنند.
* آیا این مسائل ناشی از ناکارامدی شوراهای سیاست گذاری نیست؟ وقتی چشم اندازی وجود ندارد، چیزی به جز سردرگمی نصیب متقاضیان نمی شود. تقریبا هیچ جشنواره ای مگر جشنواره ی تئاتر فجر از برکزاری قطعی در دوره ی آینده خبر ندارند و یا دست کم مشخص نیست که چیزی در فراخوان تغییر می کند یا نه.
همینطوره. جشنواره ها معمولا از انتشار فراخوان آغاز می شوند، بعد دبیر انتخاب شده و در آخر شورای سیاست گذاری معرفی می شوند و این یک روند معیوب است. خیلی از نهادها که وظیفه ی کار فرهنگی دارند و سرمایه ی مردم در اختیارشان است، حتی وظایف خود را نمی دانند و وزارت ارشاد باید از آن ها در خواست همکاری کند. این مسائل ناشی از عدم برنامه ریزی مشخصی است که فقدان آن در بحث فرهنگی ما به چشم می آید.
* اگر به طور خاص جشنواره ی رضوی را در نظر بگیریم، فکر می کنید مرکز باید متولی برگزاری آن باشد یا استان خراسان شمالی؟
من فکر می کنم با توجه به سیاست های وزارت ارشاد، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان شمالی باید متولی برگزاری جشنواره باشد و مرکز هنرهای نمایشی در برگزاری جشنواره مشارکت کند. درباره ی بودجه ی جشنواره هم آنچه که تا به امروز اتفاق افتاده، تقسیم پنجاه درصدی هزینه ها میان استان و مرکز بوده است.
گفت و گو از علی یزدان دوست
نظر شما