به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، محمدعلی شامانی با بیان این مطلب افزود: یادمان باشد که فرصت تجربه زندگی را دو بار نداریم. اما آنچه در مسیر زندگی مورد غفلت است خود زندگی است. ما زندگی را زندگی نمیکنیم بیشتر اسیر رفتارهای نمایشی شدهایم و پشت نقابهای تصنعی و رنگارنگی که بر چهره میگذاریم پنهان میشویم و تلاش میکنیم بهگونهای دیگر و غیر ازآنچه هستیم خودمان را معرفی کنیم. اگر بچهها شاد هستند و بیپروا و ما از بودن بچهها لذت میبریم چون خود واقعیشان هستند.
محمدعلی شامانی با این مقدمه، به عدم شناخت مهارتهای ارتباطی به عنوان یکی از مهمترین عوامل فروپاشی بنیان خانواده اشاره کرد و افزود: آدمها وقتی از خود واقعیشان فاصله میگیرند، هرگز لذت زندگی را درک نمیکنند. برای برقراری ارتباط باید افراد را همانطور که هستند بپذیریم. توقع ایجاد تغییر از طرف مقابل، به شکلی که ما میخواهیم و نه شکلی که خودش برای رشد و تعالیاش در نظر گرفته، سرآغاز سقوط خانواده است. پس گام نخست پذیرش افراد است، همانطور که هستند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر نقش مهارت ارتباط کلامی در تحکیم روابط خانواده یادآور شد: باید مجال گفتوگو در خانواده فراهم باشد تا سوتفاهمها برداشته شود. آنچه در آمارها شاهد آن هستیم نرخ بالای طلاق در ششماهه اول زندگی مشترک است. این اتفاق از میزان ناآگاهی افراد در استفاده از مهارت ارتباط کلامی است که در تمام روابط ازجمله روابط زندگی مشترک حایز اهمیت است.
او ادامه داد: مهارتهای زندگی طی چهار دهه در دنیا آغازشده است، و به جای بسیاری مسایل، مهارت باهم زیستن، دوست داشتن دیگران و ... را میآموزند. متاسفانه ما در خصوص گفتوگوی صحیح هیچگونه آموزشی در خانه و مدرسه ندیدهایم. ریشهی بسیاری از مشکلات در نهاد خانواده، عدم آموزش مهارتهای زندگی بهویژه مهارت ارتباط کلامی است. مدرسه، زندگی را نمیآموزد، در کانون هم بخشی از زندگی به کودکان آموخته میشود.
به اعتقاد شامانی کلام وسیلهای برای برقراری ارتباط است و در یک خانواده سالم میبایست هر دو طرف چهره به چهره خواستهها و نگرانیهایشان را بهطور آزادانه و صادقانه به زبان بیاورند و درصدد محکوم کردن طرف مقابل نباشند. هرقدر ارتباط کلامی در خانواده کاهش یابد و افراد تابآوری کمتری از خود نشان دهند، مسیر نابودی و اضمحلال خانواده مهیا میشود. گفتوگو میان افراد یک خانواده باید سالم، شفاف و محترمانه باشد تا بتواند روحیهی همدلی و تعامل را در افراد ایجاد کند.
این مدرس دانشگاه، انتخاب واژهها را در ارتباط کلامی مهم ارزیابی کرد و یادآور شد: روح انسان در واژههای اوست. روابط ما با ارتباط و گفتوگو و استفاده از واژهها ساخته میشود، یا بر هم میخورد. باید در گفتوگو مراقب واژههایمان باشیم زیرا احساس از طریق واژهها به دیگران منتقل میشود.
شامانی صداقت را رمز پیروزی در خانواده دانست و گفت: همه، بچهها را دوست دارند به خاطر صداقتی که در کلامشان جاری است. زندگی برمدار صداقت میچرخد و اگر آن را زیر پا بگذاریم نباید انتظار پایداری اعتماد را در خانواده داشته باشیم. روابط زیادی به خاطر از بین رفتن اعتماد بر هم میخورند. همیشه به خاطر داشته باشید که در دروغ هیچ مصلحتی وجود ندارد.
وی با اشاره به گام دوم در این مسیر، شناخت مهارتهای زندگی را برای گروههای سنی مختلف در مدرسه و کانون مهم ارزیابی کرد و گفت: باید زندگی را با تمام فراز و فرودش به بچهها بیاموزیم و در مسیر آموزش مهارتهای زندگی اجازه بدهیم کودک سرزمین وجودش را بشناسد و به خودآگاهی برسد. خودآگاهی باید در متن برنامه و در آنچه اجرا میکنیم باشد و باقی ماجرا را به خود کودک واگذار کنید.
به گفتهی او مهارت زندگی یعنی خوب دیدن و خوب شنیدن. صدای جویبار اگر لذتی در ما ایجاد نمیکند پس اشکال از فرستنده نیست، از گیرنده است. افراد را اگر در کویر رها کنیم بعضی از گرمای آن مینالند و بعضی دیگر زیبایی طبیعت بکر آن را با تمام وجودشان احساس میکنند. درون انباشته شده از ازدحام، هرگز آماده پذیرش و آموزش نیست.
شامانی در رابطه با اهمیت تربیت کودکان نیز اینگونه گفت: تربیت یک کلیت درهمتنیده است و از زندگی جدا نیست. امروزه والدین زندگی و تربیت را در هم مونتاژ میکنند، اما تربیت خود زندگی است. کلیشه کردن و قالب زدن کودکانی شبیه به هم تحت عنوان تربیت از آنان افرادی ناتوان در رویارویی با مقتضیات و چالشهای زندگی به وجود میآورد.
وی در ادامه توضیح داد: افراد در زندگی پیوسته با موقعیتها و موانع کوچک و بزرگی روبرو میشوند که برای رهایی از آن مشکلات و موانع بهسوی یادگیری و تجربه رانده میشوند و ذهن ما در جریان این مسیر وسعت مییابد. یادگیری مهارتها یکی از ملزومات و نیازهای برخورداری از زندگی راحت و موفق است.
شامانی معتقد است آموزگار مدرسه و مربی کانون در ابتدا باید حال خوب را در خودش ایجاد کند و با خودش در صلح باشد تا آنچه میآموزد بوی زندگی بدهد و کودکان را در مسیر زندگی واقعی با آشتیها و قهرهایش و با تلخ و شیرینش هدایت کند. مهارت زندگی یعنی آموزش عذرخواهی کردن، دوست داشتن دیگران و از آن سادهتر، بستن بند کفش خودشان، و این سادهترین مسایل را برای زندگی کردن به بچهها میتوان آموخت.
نظر شما