فلسفه به ما تفکر انتقادی می‌آموزد/کاربردی بودن مزیتی برای فلسفه نیست

خبرگزاری شبستان: فلسفه به انسان تفکر انتقادی می‌آموزد. فلسفه به انسان قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را می دهد و به انسان می آموزد چه فرض هایی اشتباه هستند و چه فرض هایی صحیح.

به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه: در مورد این موضوع که فلسفه چه کارکردهایی باید داشته باشد دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی معتقد هستند که فلسفه باید به کار زندگی بیاید. برخی نیز معتقد هستند که اهمیت فلسفه در ایجاد تفکر انتقادی باز می گردد. در گفت وگو با پرفسور «سوزان هاگ» به بررسی این موضوع پرداخته ایم که در ادامه می آید.

 

سوزان هاگ فیلسوف بریتانیایی، دانش آموخته دانشگاه آکسفورد و کمبریج است. حوزه‌های تخصصی او فلسفه زبان، منطق، معرفت شناسی و متافیزیک است. کتاب «فلسفه منطق» از سوزان هاگ با ترجمه محمدعلی حجتی به فارسی ترجمه شده است. مباحث و موضوعات مطرح شده توسط هاگ در علم منطق و حقوق، تأثیرات قابل توجهی در این حوزه‌ها بر جای گذاشته است. هاگ در حال حاضر استاد فلسفه، منطق و حقوق دانشگاه میامی آمریکاست.

 

برخی معتقد هستند فلسفه باید خود را متوجه نیازهای بازار کند و کاربردی شود. نظر شما چیست؟

 

اگر منظور از نیازهای بازار این است که فلسفه در جهتی پیش برود که صرفا نگاهش به بازار کار باشد که اتفاق خوبی برای فلسفه نیست. فلسفه هم برای نیازهای بازار نیامده است. فلسفه راه و روش درست زیستن و چون و چرا و پرسشگری در جهت زندگی بهتر را به انسان می آموزد.

اگر مراد از کاربردی کردن فلسفه این است که فلسفه دارای نظامی باشد که صرفاً علوم مختلف از داخل آن استخراج شود. به نظر موضوع درستی نیست و حُسنی برای فلسفه محسوب نمی شود.

اگرچه رشته هایی در فلسفه وجود دارند که موضوعات سیاسی و اجتماعی و کاربردی را بیشتر مورد توجه قرار می دهند و جنبه انتزاعی هم ندارند.

 

یعنی این کاربردی بودن مزیتی برای فلسفه نیست؟

به نظرم کاربردی بودن مزیتی برای فلسفه نیست. اگرچه برخی حوزه های فلسفی به مسائل و مباحث کاربردی چون سیاست، مسائل اجتماعی، مسائل اخلاقی و … می پردازند، ولی نمی توان گفت چون این حوزه ها کاربردی هستند مزیت و ارجحیتی نسبت به حوزه های محض فلسفی دارند.

 

دلیل این موضوع چیست؟

دلیل اصلی به ماهیت فلسفه باز می گردد. ماهیت فلسفه آموزش تفکر انتقادی به افراد است. اگر فرد دارای چنین تفکری شود چه بسا در حوزه های مختلف کارآمدتر شود، لذا نمی توان فلسفه را تقلیل داد به حوزه های کاربردی و از سوی دیگر ارزش این حوزه ها را نیز بیشتر دانست.

اگرچه منافاتی با ماهیت فلسفه ندارد که فلسفه به مسائل کاربردی هم بپردازد، اما اینکه تلاش کنیم فلسفه صرفا به امور کاربردی و ملاحظات بازار بپردازد برای فلسفه خطرناک است و ماهیت آنرا با تهدید مواجه می کند. در واقع اگر فلسفه به مسائل و موضوعات کاربردی اجتماعی و سیاسی کمتر بپردازد از اهمیت آن کاسته نخواهد شد.

 

 می توانید در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟

برخی حوزه های فلسفی مباحث محض تری را مورد مطالعه قرار می دهند. ممکن است برخی بگویند چه نیازی به مطالعه این چیزهاست، ولی تا این مسائل حل نشود بسیاری از مسائل لاینحل باقی می ماند.

برای نمونه برخی حوزه های فلسفی با مسائل و موضوعات متافیزیکی سر و کار دارند و به این موضوعات می پردازند. تا این موضوعات حل و فصل نشوند بسیاری از حوزه ها دچار ابهام هستند، البته این به معنای این نیست که پرداختن به این حوزه ها در مقایسه به حوزه های کاربردی دارای اهمیت کمتری است.

 

مهمترین کارکرد فلسفه در یک جامعه چیست؟

همان گونه که اشاره کردم فلسفه به انسان تفکر انتقادی را می آموزد. از رهگذر این تفکر انسان در اصولی چون و چرا می کند تا بتواند به زندگی بهتر دست یابد.

فلسفه به انسان قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را می دهد و به انسان می آموزد چه فرضهایی اشتباه هستند و چه فرضهایی صحیح.

از رهگذر فلسفه می توان به بررسی ارزشهای حاکم در جامعه پرداخت و آنها را مورد نقد قرار داد و نهایتاً به بازسازی مجدد برخی ارزشهای حاکم دست زد.

کد خبر 632781

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha