وقتی امام جواد(ع) فقیهان درباری را به خاک نشاند

خبرگزاری شبستان: یک روز ابن ابى دُواد از مجلس معتصم بازگشت، در حالى که غمگین بود. علت را جویا شدم. گفت:«امروز آرزو کردم کاش بیست سال پیش مرده بودم». علت ‌آن بود او و سایر فقهای حاضر دربار معتصم در مورد موضوع فقهی از پاسخ صحیح عاجز ماندند.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: بیست و نهم ذی القعده مصادف با سالروز شهادت جانگداز امام محمد تقی(ع) جوادالائمه است. حضرت امام جواد(ع) در طول سالیان امامت خود که در دوران حکومت دو خلیفه عباسی سپری شد همواره در اختناق شدیدی بودند به گونه ای که عمده ارتباط ایشان با شیعیان از طریق نامه نگاری و وکلای ایشان صورت می پذیرفت، با این حال معارف نبوی حتی در آن فضای پیچیده به مردم و دوستداران اهل بیت منتقل شد و آنچه که امروز از روایات و احادیث به دست ما رسیده است حاصل تلاش هایی است که در آن دوران با مشقت جمع آوری شد.

 

بر آن شدیم به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت جوادالائمه(ع) با حجت الاسلام دکتر علی محمد باقی، کارشناس مرکز تخصصی نماز به گفت وگو بنشینیم و ابعاد زندگانی حضرت را بررسی کنیم. در ادامه حاصل این گفت وگو را می خوانید:

 

حجت الاسلام باقی در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان با بیان اینکه امام جواد(ع) در سن هشت سالگی به امامت رسیدند، گفت: جوادالائمه (ع) شانزده سال امام جامعه مسلمین بودند و بعد از آن بود که ام فضل که همسر امام بود ایشان را به شهادت رساند.

 

وی در مورد سخاوت و مهربانی امام جواد (ع) و ویژگی های رفتاری و اخلاقی حضرت اظهار کرد: ایشان به جواد معروف شدند و علت این شهرت آن بود که حضرت بسیار بخشنده بود. در واقع جواد در لغت به معنای فردی است که سخاوت دارد. البته در اصطلاح نیز معنایی از کلمه جواد در لسان امام کاظم(ع) وجود دارد. از امام موسی کاظم (ع) سوال می کنند که جواد یعنی چه؟ حضرت می فرماید: «اگر منظور تو بنده ی جواد است باید بدانی که جواد کسی است که هرچه از جانب خدا بر او واجب است ادا کند و بخیل کسی است که تکلیف الهی را ادا نکند، و اگر مقصود تو جواد بودن خداست باید بدانی که خداوند چه ببخشد و چه دریغ کند جواد است؛ چون اگر ببخشد چیزی را بخشیده که از آن تو نبوده است و اگر هم دریغ ورزد، آنی را دریغ کرده که از آنِ تو نبوده است».

 

حجت الاسلام باقی تصریح کرد: بنابراین اگر بخواهیم صفت جواد را در رابه با امام(ع) معنا کنیم، معنای آن نسبت به امام، معنایی است که نسبت به خدا داریم نه اینکه صرفا یک نام که در نسبت با انسان ها می شناسیم. بنابراین کسی که حقوق واجب خود را اعم از حقوق واجب الهی یا حقوق واجب نسبت به سایر مردم ادا کرده باشد این نام را به او اطلاق می کنند.

 

وی ادامه داد: نکته دیگری که در مورد امام جواد(ع) وجود دارد آن است که حضرت نسبت به کسانی که حتی احدی خبر از نیاز آنها ندارد بخشش دارند. این بسیار دقیق است. چراکه برای مثال ما نسبت به کسانی که نیاز دارند انفاق می کنیم اعم از اینکه گاهی فرد اظهار کرده باشد و گاهی اظهار نکرده باشد. ولی امام جواد(ع) عطا می کند به این معنا که ممکن است یک فرد حتی نیاز ظاهری نداشته باشد بلکه حضرت گاهی به اشخاصی که خودشان هم متوجه نیستند که نیازمند هستند عطا می کند، کسانی که فقر خودشان را نمی فهمند اعم از فقر فکری و فقر مالی.

 

این محقق گفت: گاهی قرار است که فرد در آینده نیازمند شود یا دچار مشکل مالی شود ولی امام جواد(ع) همان لحظه جبران می کردند، گاهی امام(ع) اسبابی را آماده می کردند که فرد به آن فقر دچار نشود، گاهی هم به نوع دیگری آن فقر را جبران می کردند.

 

وی با بیان اینکه همه ما شیعیان به امام جواد(ع) و سیره و سبک زندگی او نیازمند هستیم، افزود: امام رضا(ع) در وصف جوادالائمه علیه السلام فرمود: «هذَا الْمَوْلُودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَةً عَلی شیعَتِنا مِنْهُ؛ این مولودی است که با برکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است».

 

حجت الاسلام باقی در ادامه به جریان زندگی و ازدواج امام جواد(ع) با دختر مامون اشاره کرد و گفت: هدف مامون این بود که با چنین ازدواجی امام جواد(ع) را نزد خود نگاه دارد. دختر خودش در خانه امام باشد و از حضرت برای پدرش خبر ببرد و بگوید که حضرت با چه کسانی ملاقات دارند و چه مباحثی رد و بدل می شود. این است که این ازدواج سیاسی را راه می اندازد و علی الظاهر نشان می دهد که به امام جواد(ع) علاقه مند است. بنابراین امام(ع) با ام فضل ازدواج می کند و با وجود آنکه ظاهرا این ازدواج یک تهدید برای امام محسوب می شود ولی حضرت این تهدید را به فرصت تبدیل می کنند و به هواداران خود اجازه می دهند که به درون دستگاه حکومت مامون بیایند و به نوعی، آرامش نسبی برای شیعیان فراهم می شود.

 

این محقق در بخش دیگری از مباحث خود در مورد گستره وسیع علمی امام جواد(ع) اظهار کرد: مناظرات مختلفی در دوره امام (ع) انجام شده است، توجه داشته باشیم که مامون با آگاهی به دنبال این بود که مناظرات را ترتیب دهد، ضمن اینکه مامون از خلفای باسواد عباسی، اصطلاحا درس خوانده و زرنگ بود و هیچ کدام از خلفا به باهوشی و دانشمندی مامون نبودند ولی خباثت و کینه ای خاص در وجود مامون نسبت به اهل بیت وجود داشت.

 

وی ادامه داد: لذا مامون جلسات متعددی را ترتیب می داد ولی همواره امام(ع) پیروز میدان بود. ذیل یکی از همین جلسات بحثی در مورد قطع انگشتان دست دزد مطرح شد که بیان آن خالی از لطف نیست: جریان از این قرار بود که «زرقان» که با «ابن ابی دُواد» دوستی و صمیمت داشت می گوید: یک روز «ابن ابى دُواد» از مجلس معتصم بازگشت، در حالى که افسرده و غمگین بود. علت را جویا شدم. گفت: امروز آرزو کردم کاش بیست سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟

 

گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد. گفتم: جریان چه بود؟ پاسخ داد: شخصى به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجراى کیفر الهى او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن على» (حضرت جواد) را نیز فرا خواند و از ما پرسید :

دست دزد از کجا باید قطع شود؟

من گفتم: از مچ دست

گفت: دلیل آن چیست؟

گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَاَیْدِیْکُمْ»؛ (صورت و دست هایتان را مسح کنید) تا مچ دست است. گروهى از فقها در این مطلب با من موافق بودند و مى گفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود، ولى گروهى دیگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَاَیْدِیَکُمْ اًّلىَ الْمَرافِقِ»؛ (صورت ها و دست هایتان را تا آرنج بشویید) تا آرنج است.

آنگاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) کرد و پرسید: نظر شما در این مسیله چیست؟

گفت: اینها نظر دادند، مرا معاف بدار .

 

معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید.

 

محمد بن على فرمود: چون قسم دادى نظرم را مى گویم. اینها در اشتباهند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقى بماند .

معتصم گفت: به چه دلیل؟

فرمود: زیرا رسول خدا(ص) فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مى پذیرد: صورت (پیشانى)، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى ماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نیز خداى متعال مى فرماید : وَ اَنّ الْمَساجِدَِ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ احَداً»؛ سجده گاه ها (هفت عضوى که سجده بر آنها انجام مى گیرد) از آن خداست، پس، هیچ کس را همراه و همسنگ با خدا مخوانید (و عبادت نکنید)) و آنچه براى خداست، قطع نمى شود .

 

ابن ابى دُواد مى گوید: معتصم جواب محمد بن على را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند (و ما نزد حضار، بى آبرو شدیم!) و من همانجا (از فرط شرمسارى و اندوه) آرزوى مرگ کردم!

 

کد خبر 650539

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha