خبرگزاری شبستان// بیرجند
نام شهیدان 17 شهریور تا همیشه تاریخ، سرخ و یادشان همواره سبز است و پیشانی تاریخ از نام بلند آنان همواره می درخشد.
مردانی که برای برپا نگه داشتن آرمان های خویش و برای برافراشتن پرچم رهایی و آزادگی، همه توان خود را در طبق اخلاص نهادن و با مال و جان خود در این راه به جهاد برخاستند و با سلاح ایمان به جنگ استبداد پهلوی شتافتند.
17 شهریور میدان ژاله در انتظار عروج کسانی بود که آزادگی و شهادت را به خفت زندگی با طاغوتیان ترجیح دادند و از دقایق ناب عاشورایی شدن، با آغوش باز استقبال کردند.
مهمترین دستاورد واقعه 17 شهریور، بسته شدن راه هرگونه ارتباط و آشتی مخالفان در این روز تاریخی میدان ژاله (شهدا) تهران شاهد به خاک و خون کشیده شدن بهترین فرزندان کشور توسط رژیم سفاک پهلوی بود.
حادثه تظاهرات 17 شهریور که به جمعه سیاه معروف شد، به واقعهٔ کشتار تظاهرکنندگان در محلات فقیر نشین جنوب تهران و همچنین میدان ژاله، توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی گفته میشود که در هفدهم شهریور 1357 و در جریان ناآرامیهایی که به پیروزی انقلاب ایران در این سال انجامید، رخ داد.
واقعهای که به روزگار خود، در افواه هزاران کشته یافته بود هرچند بعدها توسط عمادالدین باقی و دیگران بر طبق آمار منابع رسمی وقت ادعا شد که تعداد کشته شدگان حدود 90 نفر بودهاست.
تنها چند روز پس از واقعهٔ آتشسوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357، دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمدهبود، مجبور به استعفا گردید و در روز 4 شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفتها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد.
اندکی بعد و در روز سیزدهم شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضدّ حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست.
دعوت کننده اصلی راهپیمایی روز هفده شهریور روحانیای به نام علامه یحیی نوری بود. این فرد از مبارزین برضد نظام شاهنشاهی بود که به صورت انفرادی عمل مینمود و ساکن اطراف میدان ژاله بود. از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت علامه یحیی نوری راهی میدان ژاله گردیدند غافل از آنکه از ساعت 6 صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و درحال اجراست و اجتماع بیش از سه نفر ممنوع است. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت 6 صبح همانروز) از دلایل شلوغی این تظاهرات بود.
فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با بیتفاوتی مردم روبهرو شدند، به سوی آنان آتش گشودند و گلولهباران توسّط نظامیان، برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید. بهگونهای که خبرنگارانی که ساعتی بعد از حادثه به محل رسیدند، فقط با ماشینهای آبپاشی روبهرو شدند که مشغول شستو شوی خیابانها بودند.
اهمیت 17 شهریور در تاریخ
این روز و این واقعه در میان وقایع سال آخر حکومت پهلوی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود. در حقیقت با این کشتار، راه مخالفین و مبارزین برای همیشه از حکومت جدا شد و امکان هرگونه آشتی میان حاکمیت و مردم سلب گردید. از سوی دیگر حمایتهای بعدی آمریکا از شاه، سیاست دوگانهٔ آمریکا در قبال ایران را که با تبلیغات سیاسی فشار آمریکا بر شاه برای گسترش فضای باز سیاسی به کلّی منافات داشت، نشان داد.
مشاور امنیت ملی آمریکا، زبیگنیف برژینسکی، دربارهٔ این رویداد گفت: «واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این واقعه، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.»
تعداد شهیدان 17 شهریور57
فرمانداری نظامی تهران آمار 87 کشته و 250 مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از 4000 نفر کشته شده اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختهاند 500 نفر است. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که چهار هزار تن در این روز هدف گلوله قرار گرفته اند. اما سال ها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسی اش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان 17 شهریور را 88 نفر ذکر میکند که 64 نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند.
دیگر نامهای 17 شهریور در تاریخ انقلاب
هفده شهریور با نام های جمعهٔ سیاه و جمعهٔ خونین نیز در ادبیات انقلاب اسلامی شناخته شده است و سران جمهوری اسلامی ایران این روز را «یومالله» به معنی «روز خدا» نامگذاری کردهاند و در جمهوری اسلامی به همین مناسبت نام میدان ژاله به میدان شهدا تغییر یافت.
آشنایی با واقعه 17 شهریور
برگزاری راهپیمایی بزرگ در عید سعید فطر سال ١٣57، سرآغاز حرکت خونین ١٧ شهریور همان سال به شمار میرود.
در این روز که مصادف با 13 شهریور بود، مردم در شهرهای خمین، تهران، قم، کرج، ایلام و چند شهر دیگر، پس از برگزاری نماز عید، به حرکت درآمدند و شعارهای دینی و کوبنده بر ضد رژیم سردادند.
در صبح جمعه، ١٧ شهریور سال ١٣57، مردم تهران پس از ادای فریضه صبح، برای چهارمین روز متوالی از خانهها بیرون آمده و سیلآسا به سمت خیابانها آمدند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله (میدان شهدای کنونی) بود. همین که مردم به خیابانها رسیدند، ناگهان با دیدن تانکها و زرهپوشهای نظامی و مأموران مسلسل به دست حکومت، غافلگیر شدند، ولی بدون اعتنا به سربازان، به حرکت خود ادامه دادند.
از خیابانهای اطراف، سیل انبوه جمعیت با سردادن شعارهای انقلابی، به سمت میدان ژاله در حرکت بود. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار، از زمین و هوا جمعیت را ناجوانمردانه هدف رگبار مسلسل قراردادند.
در این روز، جوانان بسیاری جان خویش را از دست دادند و به خاطر به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی، به قربانگاه عشق و شهادت شتافتند.
رژیم در حال فروپاشی، تعداد کل شهیدان ١٧ شهریور را 5٨ نفر و مجروحان این فاجعه را 2٠5 نفر اعلام کرد و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد.
شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه ١٧ شهریور در میدان شهدا هیچگاه مشخص نشد، ولی به یقین، این رقم از 4 هزار تن افزونتر بود و یکی از بزرگترین فجایع تاریخ انقلاب به شمار میرود.
حضرت امام خمینی (ره)، در ١٨ شهریور سال ١٣57، با ارسال پیامی به ملت شریف و شجاع ایران، ضمن ابراز همدردی با ملت، کشتار وحشیانه رژیم شاه را محکوم و دولت آشتیملی را، دولتی تحمیلی و غیرقانونی اعلام کردند.
پیامدهایی واقعه خونین 17 شهریور
* تردید و تزلزل در اراده رژیم در رویارویی با ملت
به دنبال کشتار 17شهریور اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد. چرا که شیوه های موسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود، اجرای طرح حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت تلقی می شد، نتیجه عکس بخشید. و لذا شاه برای یافتن یک راه حل فوری و ضربتی برای پایان دادن به اوضاع آشفته و انقلابی کشور با صاحب نظران امور ایران و کارشناسان داخلی ،رایزنی نمود. حاصل این گفت و گوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه نارضایتی ها در توسعه فساد و سوء استفاده های کلان مادی نهفته است. اما وضعیت کشور به حدی آشفته بود که رژیم سخت سر در گم شده بود و سرانجام آمریکا با پیام شفاهی برانسکی از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در آمریکا ـ شاه را بار دیگر به سوی سیاست مشت آهنین متمایل ساخت که نتیجه آن تشکیل کابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود.
* تزلزل ارتش
حوادث 17شهریورو ادامه حکومت نظامی، انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت.استقرار طولانی مدت ارتش در میدان ها و مراکز مهم شهر که می بایست همانند نیروهای انتظامی با انقلابیون مقابله کند، از کارآمدی ارتش و توان آن کاست چرا که ارتش اساسا به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از کشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود اما اکنون ارتش می بایست تحت فرمان فرمانداری های نظامی شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرامین حکومت نظامی اختلاف نظر می یافت این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با نیروهای مسلح از نقطه نظر گرایش های سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان سخت تضعیف می کرد.
*تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی
17شهریور 1357 جدایی میان ملت و حکومت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت و روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فرا گیر شد و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهر آمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت.
* تشدید سر در گمی آمریکا در برابر مسائل ایران
هم زمان با بحرانی شدن اوضاع و واقعه 17 شهریور، روسای جمهور مصر، اسرائیل و آمریکا روز 19 شهریور با شاه گفت و گو کردند. شاه در گفت و گو با کارتر واقعه 17 شهریور را یک طرح شیطانی از سوی کسانی دانست که از برنامه ایجاد فضای باز سازی کشور بهره مند شده و از آزادی های اعطا شده علیه وی سوءاستفاده کردند. او خواستار ادامه حمایت های آمریکا شد .کارتر نیز در پاسخ به در خواست های شاه او را از جهات گوناگون مطمئن ساخت و حمایت صریح خود را از اقدامات سرکوب گرانه شاه اعلام کرد.دو روز پس از حادثه 17 شهریور اردشیر زاهدی – سفیر ایران در آمریکا – با وارن کریستوفر – معاون وزارت امور خارجه آمریکا – در واشنگتن دیدار نمود. کریستوفر ضمن تاکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد. اما زاهدی اعلام کرد، کمونیست های سازمان یافته تظاهرات را ترتیب می دهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است. کریستوفر این اتهام را ناروا خواند و اظهار داشت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهم ترین عامل بروز و گسترش شورش هاست. به هر حال، حقیقت این است که تا وقوع حادثه 17 شهریور هیچ یک از سران کاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان سیا، بحران ایران را جدی و نگران کننده نمی دانستند.
منابع:
1- دانشنامه آزاد ویکی پدیا
2- پایگاه اطلاع رسانی رجا نیوز
3- سایت همشهری
4- خبرگزاری ایرنا
پایان پیام/
نگارنده: زهرا رجائی مقدم
نظر شما