به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: یکشنبه، دوازدهم شهریور برابر با دوازدهم ذی الحجه در روزشمار دهه امامت و ولایت با عنوان روز «ولایت و بصیرت» نامگذاری شده است. این دو مولفه ارتباط بسیار وثیق و گسترده ای با یکدیگر دارند و اساسا انسان تا به ولایت اعتقاد نداشته باشد نمی تواند به بصیرت برسد.
از این رو، بر آن شدیم در این راستا با حجت الاسلام دکتر سید صمصام الدین قوامی، امام جمعه پردیسان قم و رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی گفت وگویی در این باره داشته باشیم که در ادامه حاصل آن را می خوانید:
به عنوان اولین سوال بفرمایید، انحرافی که از مساله غدیر و ولایت اهل بیت(ع) رخ داد، چه تاثیری بر تاریخ داشته و چه مصائبی را به جامعه بشریت تحمیل کرده است؟
امام مثل آب زلال است. امام حقیقی و ملکوتی است و مطابق با واقعیات جهان، مشیء و حکومت می کند. به جز امام و پس از او هر کسی آمد مثل یک جنس مصنوعی بود. مثل صنایع غذایی آماده و فست فود که هرگز جای غذای ارگانیک را نمی گیرد.
جانشینان غاصب در هر رده ای که باشند وقتی صلاحیت ندارند ویتامینِ لازم رابه جامعه تزریق نمی کنند و لذا جامعه ضعیف و نحیف می شود. چنین جامعه ای دچار افسردگی خواهد شد و از آن آزادی عمل برخوردار نیست و رشد کافی ندارد. مثل فرزندانی که از فضا و غذای کامل بهره نمی برند.
تبدیل غدیر به سقیفه همین است، سقیفه ضد غدیر عمل کرد. آنها معتقد بودند انتخاب امام دست مردم است نه دست خبرگان و نخبگان، دست پیامبر(ص) نیست که در غدیر چنین کند. گفتند ما آن روز در رودربایستی با پیامبر(ص) قرار گرفتیم و چیزی نگفتیم اما امر حکومت را باید به مردم سپرد تا هر گونه که مایلند عمل کنند.
امروز نیز چنین است و دموکراسی غربی و اومانیسم الهام از سقیفه است. غدیر برای پیامبران، صدیقین و شهدا است و سقیفه نماد ضد غدیر است و اومانیسم و ماتریالیسم امروز نتیجه و نمایی از نگاه سقیفه است. اینکه امر امامت را به مردم بسپارند، انحراف جدیدی است چون اگر اهل بیت(ع) مرجعیت علمی، معنوی، سیاسی، حکومتی و اجرایی در اختیارشان می بود معاویه ها نمی آمدند تا در تداوم سقیفه اقدام به اشغال گری کنند و اکنون نیز آل سعود راه آنان را ادامه دهد.
در گذشته حکومت اموی و مروانی، حکومت عثمانی، حکومت مغول، حکومت عباسیان، نشات گرفته از فکر و فرهنگ سقیفه بود و قبل از آنان نیز حکومت های فرعونی و نمرودی همین بن مایه ها را داشت و در مخالفت با انبیاء برخاستند. اما در مقابل آنها نظام آدم و ابراهیم، نظام داوود و سلیمان، نظام موسوی و عیسوی، یک خط حنیف، خط مسلم و صراط مستقیم هستند که از غدیر ریشه می گیرند.
تمام حکومت های غاصب مارکسیستی، امپریالیستی، اومانیستی، لیبرالیستی هماهنگ با سقیفه اند چون انحراف کلی از انسان اصلح و کامل و معصوم و جایگزین کردن انسان های غیرشایسته و قدرت طلب است.
اینکه عده ای ساز جدا بزنند و خود را هم عرض امام حساب کنند نمی شود کسانی مثل معاویه که حضرت امیر(ع) در این باره فرمودند: «الدّهر أنزلنی ثمّ أنزلنی حتّى قیل معاویة و على؛ روزگار، مرتبه مرا پایین آورد، پایین آورد، پایین آورد به حدى که مرا با معاویه برابر گردانید.»
امروز باید این قطار را به هسته امامت و ولایت برگردانیم. به ریل انبیاء، شهدا و صدیقیین در غیر این صورت این قطار به مسیر انحرافی وارد می شود. در روزگار کنونی شاهد هستیم که حکومت های مستکبر و سایر مکاتبی که بر اساس آنها یک حکومت شکل گرفته است در مسیری غیر از غدیر حرکت کرده و منحرف هستند، هرچند که ممکن است مقداری زرق و برق داشته باشند، بزک در حکومت شان باشد و یا تکنولوژیِ فریبا و چشمگیر داشته باشند ولی ورای آنها چیزی نیست. زمانی که درون آن حکومت ها می رویم، می بینیم که پوک است، پس باید تا می توانیم در مسیر امام و ولی باشیم تا در صراط مستقیم حرکت کنیم.
این روزها که مصادف با دو عید بزرگ قربان و غدیر است و تقریبا یک دهه می شود، بسیار درس آموز است. امیرالمومنین علی(ع) با ابراهیم(ع) فرقی ندارد، وقتی که خدا به ابراهیم(ع) می گوید که تو امام هستی، ذریه حضرت(ع) که امیرالمومنین(ع) است نیز امام است. لذا این هفته که در آن قرار داریم هفته امامت است. مردم در غدیر با امام معصوم(ع) بیعت و تبعیت می کنند. مردم انتخاب نمی کنند بلکه حمایت می کنند. این خداست که انتخاب می کند، حتی رسول خدا(ص) هم انتخاب نمی کند، رسول خدا(ص) نقش نخبگانی در معرفی امام دارد.
از نظر شما زمینه هایی که به دنبال رسیدن به آن هستیم و همچنین افق هایی که برای خود ترسیم کرده ایم از تمدن سازی گرفته تا تولید علم، سبک زندگی که به حیات طیبه منجر شود و بسیاری موارد دیگر، چه قدر وام دار ولایت پذیری و بصیرت است؟
تمدن بدون امام اصلا معنا ندارد، مثل مدینه بدون پیامبر(ص) است، مدینه بدون پیامبر(ص)، یثرب است، بدون پیامبر(ص)، شهر جاهلیت است و ابوجهل ها بر آن حاکم هستند. تمدن حقیقی و تمدن نوین اسلام، بدون امام معصوم(ع) اصلا امکان ندارد لذا اگر امام را خانه نشین کنیم چه بیست و پنج سال و چه هزار و چهارصد سال به تمدن نمی رسیم؛ باید توجه داشت تمدن داشتن ماشین، قطار و هواپیما و فضای مجازی نیست.
امروز بومیان استرالیا که اتفاقا صاحب زندگی مدرن شده اند و در آپارتمان ها زندگی می کنند بعد از گذشت سال ها می گویند ما ملکه انگلیس را نمی خواهیم. او چه ارتباطی با استرالیا دارد. معلوم است که آنان رنج کشیده اند و با اینکه دیگر در جنگل و کلبه نیستند و صاحب تکنولوژی شده اند ولی احساس رضایت ندارد چون انسانیت شان زیر سوال است لذا اخیرا دارند شورش می کنند. همین حالت را در میان رنگین پوستان آمریکا می بینیم و نیز در میان فلسطینیان نسبت به یهودیان.
برای همین هر کسی امام را نشناسد در واقع به مرگ جاهلیت مرده است. جامعه منهای امام، جاهلی می شود. جامعه به اضافه امام است که مدنیت می شود و این فرمولی که می گویم از فرمول های ریاضی محکم تر است.
متاسفانه، امام معصوم(ع) را سکولارها و لاییک ها از عرصه حکومت جهانی قیچی کرده اند. بیش از هزار سال است که امام نیست. حالا نائب اش آمده است. چهل سال است و هنوز سختی ها وجود دارد، چه قدر سقیفه ای ها در مقابل نظام غدیری جمهوری اسلامی مقاومت می کنند و نمی گذارند که پا بگیرد چون می دانند که اگر پا بگیرد دیگر کار آنان تمام است و تمدنی که در اثر نظام علوی شکل می گیرد افسانه آنها را تمام می کند و کنار می زند لذا آنها به شدت وحشت می کنند و از اسلام می ترسند.
فکر می کنم باید با محوریت امام(ع) یا نائب امام، مستقیم، صبور و باثبات باشیم و هزینه هایش را بدهیم. اگر در کربلا و کوفه نبودیم حداقل الان که هستیم، کارهایی که آن موقع نشد و سبب تاخیر بیش از هزار سال از حضور امام شد را انجام دهیم تا این تاخیر بیشتر نشود. باید در ایران اسلامی تبلیغ و فرهنگ سازی کرد و غدیر و سقیفه را شناساند تا برسیم به عین الحیات یعنی چشمه آب حیات تحت لوای ولایت و بصیرت.
نظر شما