گروه مهدویت خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام علیرضا پناهیان فعال فرهنگی در کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» می نویسد:
انتظار مفهومی نیست که با آغاز دوران غیبت متولد شده باشد و با آمدن منجی موعود و گشایش در حیات فردی و اجتماعی بشر، به پایان برسد؛ بلکه مفهومی است که می توان برای آن معنایی فرازمانی و فرامکانی در نظر گرفت؛ معنایی که متعلق به اصل حیات بشر و رابطه تکوینی او با خداوند متعال است. برای درک معنای دائمی انتظار، ابتدا باید به فلسفه خلقت مراجعه کنیم؛ آنجا که معلوم می شود انسان اساسا برای ملاقات با پروردگار خود آفریده شده است و حیات و هستی او تنها در ارتباط با حضرت حق معنا پیدا می کند.
حتی باغ های بهشتی نیز پاسخ نهایی حقیقت وجود انسان نیستند. اگر انسان به عطش پنهان در اعماق وجود خود بنگرد، در می یابد که تنها دیدار با حضرت حق و همجواری با آن ذات مقدس است که او را آرام می کند و تا زمانی که به ملاقات خداوند عزیز بازنگردد، درد فراق او تسکین نخواهد یافت.
پس انتظار با انسان متولد می شود و تا زمانی که انسان در این دنیاست، با او همراه است. انتظار فرج در اصل انتظار برای رهایی از قفس دنیا و بازگشت به آغوش پروردگار است. اگر کسی منتظر رهایی از قفس نباشد، خراب شده است. او دیگر مرغ باغ ملکوت نیست بلکه مانند تمام مرغان دیگر، مرغ دانه های زمینی است. به این ترتیب معلوم می شود که انتظار، اساسا یک مفهوم انسانی و عرفانی است و مربوط به همه آدم هایی است که در این دنیا زندگی می کنند.
وقتی در حدیث شریف نبوی، دنیا را سجن و زندان مومن معرفی می فرماید، باید نتیجه بگیریم که ما در این دنیا زندانی هستیم و بنابراین کاملا طبیعی است که مانند هر زندانی منتظر پایان دوران محکومیت خویش و آزادی از زندان باشیم. اگر چنین انتظاری را در خود نمی یابیم و آن را احساس نمی کنیم، پس لابد در وضع طبیعی خوبی به سر نمی بریم. بحث های فراوانی در این زمینه قابل طرح است که بهتر است آنها را در مباحث اخلاقی و عرفانی دنبال کنیم.
وقتی این وضع طبیعی و انسانی ما باشد که علی القاعده هر کسی در همان اولین قدم های رشد معنوی خود باید به این وضع طبیعی نردیک شود. آن گاه آیا می شود به دنیال معنویت باشیم و این مسیر را آغاز کرده باشیم اما تقاضای ملاقات خدا را نداشته باشیم؟
کسی که به دنبال معنویت رفته است، اما تمنای ملاقات حضرت حق را ندارد، با معنویت و عبادت بازی کرده است؛ چرا که تقاضای «تقرب الی الله» که مهم ترین تفسیر تقاضای معنویت است، اقتضا می کند تا انسان مشتاق و منتظر ملاقات خدا باشد. امام رضا علیه السلام می فرماید: «کسی که به ذکر خدا بپردازد، اما مشتاق ملاقات خدا نشود، خودش را مسخره کرده است؛ مَن ذَکَرَ الله و لَم یَشتَق إلی لِقائِه ِ فَقَد ِ استَهزَأ بِنَفسِه » (1)
البته این اشتیاق به تدریج پیش می آید. لذا نباید کسانی را که در ابتدای راه هستند مصداق این حدیث شریف بدانیم. مهم آن است که انسان مسیر خود را بداند و برای رسیدن به غایت کمال خود تلاش کند و اگر خود را در فاصله ای بیش از آنچه باید، می یابد؛ به تمنای آنچه ندارد بپردازد.
اساسا یکی از نشانه های صداقت کسی که در این مسیر گام می نهد، تمنای موت و بازگشت به زادگاه اصلی است. قرآن کریم هم در مقابل گروهی از مدعیان تقرب الی الله، نداشتن چنین تمنایی را، به عنوان نشانه ای بر صادق نبودن آنها در اداعای خود معرفی می کند: « فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » (2)
هر کسی می تواند در نهان خانه دل خود این ارزیابی را از خود داشته باشد و میزان «علاقه» و « انتظار» خود را برای این بازگشت اندازه گیری نماید.
اجازه بدهید نگاهی به برخی از کلمات گهربار اولیای خدا بیندازیم و شیرینی این انتظار برای موت را از زبان پیامبر اکرم صل الله علیه وآله و امیرالمومنین علیه السلام هم بشنویم:
«مرگ برای مومن همانند یک دسته گل خوشبو است؛ الموت ریحانة المومن.» از رسول خدا (ص) (3)
«بهترین ارمغان و هدیه برای مومن مرگ است؛ افضل تحفة المومن الموت» از امیرالمومنین علیه السلام (4)
«علاقمندترین شیعیانمان به ما، جان کندنش مانند نوشیدن آب خنک روح بخشی است که یکی از شما در روز تابستانی بنوشد و بقیه شیعیان ما هم (که محبت کمتری به ما دارند) در بستر خود به حالتی می میرند که هر یک از شما به چنان مرگی غبطه می خورد؛ مردنی که مایه روشنی چشمش باشد.» (5)
پی نوشت ها؛
1. مجموعه ورام، ج2، ص110
2. سوره جمعه آیه 6
3.الجعفریات، ص 201
4.غرر الحکم، حدیث 3220
5. تاویل لایات الظاهره فی فضائل الطاهره، ص 751
نظر شما