حجت الاسلام علی ذوعلم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان در مورد کیفیت خدمت علم به صلح و توسعه و نقش علوم انسانی در این گستره، اظهار کرد: دو مفهوم علم و صلح، مفاهیمی هستند که در اندیشه بشری سابقه طولانی داشته و از پیشینه عمیقی برخوردارند.
وی ادامه داد: با این وجود در طی قرون مختلف این مفاهیم به گونه ای مورد سوءاستفاده قرار گرفته که گاهی وقت ها معنای دیگر از آن حاصل شده است. اساسا زمانی که درباره علم سخن می گوییم اگر مقصود ما علوم تجربی باشد که به فناوری منتهی می شود، خدمت علم به بشر و یا زیان و ضرر آن به مسیر پیشرفت بشر بستگی به بهره برداری از این دانش دارد.
ذوعلم افزود: امروز کسی تردید ندارد که ابزارهای کشتار جمعی یکی از محصولات علمِ دوره مدرن است و در عین حال بیشترین آسیب ها را به بشر وارد ساخته و بهره برداری از آن نیز با عناوین و توجیهات فریبنده ای همراه بوده است.
این محقق تصریح کرد: از سوی دیگر واژه صلح نیز این گونه است، گاهی صلح به یک معنای انحرافی تعریف می شود و هرگونه سازش و سکوت و عدم مقابله با تجاوز دیگران به معنای صلح تعبیر می شود که این صلح قطعا مفهوم تحریف شده بوده و قابل قبول نیست، اما گاهی هم صلح به معنای آرامش و امنیت مبتنی بر عدالت، مبتنی بر حقوق برابر انسان ها و مبتنی بر زمینه سازی برای رشد انسان ها مطرح می شود.
وی گفت: صلح مبتنی بر عدالت و قانون عادلانه، صلح مطلوبی خواهد بود ولی صلح به معنای سازش یا سکوت و انفعال در برابر ظلم قطعا صلح به معنای مطلوب نیست و ابزاری است که متاسفانه در دوره جدید مورد سوء استفاده استثمارگران قرار گرفته است؛ لذا در نسبت سنجی علم و صلح باید به جهت داری علم و همچنین نسبت به معنای مورد نظر در مورد صلح توجه کرد تا بتوانیم نظرسنجی درستی داشته باشیم.
ذوعلم در ادامه تاکید کرد: آنچه که امروز در مورد علوم انسانی غربی مشاهده می کنیم حکایت از ناکارآمدی این علوم دارد که البته این ناکارامدی از دو جهت قابل بررسی است؛ نخست آنکه علوم انسانی غربی، مبانی نظریه فلسفی و همچنین، چارچوب انسان شناختی اش صحیح و مبتنی بر حقیقت انسان نیست.
وی ادامه داد: در وهله بعد حقیقت انسان و لایه های عمیقی که وجود آدمی از آن برخوردار است و نیز نسبت بین انسان و جهان آفرینش و جایگاه و منزلت و کرامت او در جهان هستی و غایت از خلقت انسان مواردی است که در شناخت آدمی در نگاه های اومانیستی مورد غفلت قرار گرفته است و انسان در حد یک حیوان پیشرفته و موجود ابزارساز تقلیل یافته و این تقلیل تعریف انسان، آسیب جدی به علوم انسانی وارد کرده و این علوم را از افق بلند خود دور کرده است.
ذوعلم ابراز کرد: نکته دیگری که در مورد علوم انسانی غربی وجود دارد عدم کارآمدی در حل مسایل جهان امروز است که در عرصه های اقتصاد، سیاست، فرهنگ، به چشم می خورد، ضمن اینکه بحران هایی که امروز جهان غرب با آنها مواجه است ناشی از کاستی ها و خلاءهایی است که در علوم انسانی غربی وجود دارد، به ویژه که در غرب علوم انسانی جایگزین دین شد و با حذف دین از مبانی و چارچوب های حاکم بر تصمیم سازی های انسان، مشکلات عدیده ای ایجاد شد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: فهرستی از معضلات اساسی بشر امروز چه در غرب و چه در شرق که رهاورد تمدن غربی است ناتوانی و خلاءهای موجود در علوم انسانی غربی را نشان می دهد که یافته های این علوم انسانی و ابتناء آن در ماهیت و وجه حیوانیِ انسان که علوم انسانی را یک ابزار برای تامین غرایز حیوانی انسان ها تعریف و در برخی شاخه ها به ویژه به نفع قدرت مندان و سرمایه سالاران نظریه پردازی کرده، قطعا آسیب زیادی به صلح و امنیت و پیشرفت در جهان وارد کرده است.
ذوعلم ادامه داد: اگر بخواهیم مبنای علوم انسانی غربی را در یک کلام خلاصه کنیم مساله تنازع برای بقا و اصالت قدرت مادی در ترجیحات انسان ها و توجه به شهوات و گرایش های سیری ناپذیری حیوانی انسان هاست که پایه و اساس قرار گرفته که قطعا چنین نگاهی در عرصه علوم انسانی نمی تواند مسایل انسان ها را حل کند و به تمایالات عالی آنان پاسخ دهد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: اساسا طیف بندی امروز جهان در دو گروه سلطه گر و جوامع تحت سلطه، ریشه در اصول و داده هایی دارد که در علوم انسانی غربی امروز توجیه می شود. همیشه این مساله ریشه در ابزاری دارد که برای ادامه سلطه گری و تعمیق سلطه گری نظام سرمایه داری در جهان نیاز است.
وی در ادامه تاکید کرد: عملکردی که امروز در غرب در مواجهه با کشورهایی از قبیل کشور ما به چشم می خورد این مطلب را اثبات می کند و تئوری پردازی هایی که در علوم انسانی وجود دارد اکثرا ابزار توجیه بوده و برای زمینه سازی و استحکام رشد نظام سلطه در جهان مورد نیاز است.
ذوعلم تصریح کرد: در این میان وقتی از علوم انسانی اسلامی سخن می گوییم نباید فکر کنیم که راه بسیاری را در این مسیر در پیش داریم، در حقیقت آنچه که به عنوان آرمان مطرح می کنیم با توجه به شناخت عمیقی که نسبت به انسان در اسلام وجود دارد و تعریف واقع بینانه و عمیقی که دین مبین اسلام از انسان ارایه داده است، دست نیافتنی نیست.
این محقق تصریح کرد: اگر تلاش علمی سخت و شایسته ای داشته باشیم و بتوانیم از تجربه های گذشته مان استفاده کنیم به علوم انسانی اسلامی دست می یابیم، معارف اسلامی مانند یک معدن بسیار عمیقی است که اگر بتوانیم در این معدن به درستی کاوش و مواد مورد نیاز را استخراج کنیم، محتوا و آموزه هایی نابی را به دست می آوریم.
وی در ادامه ابراز کرد: این مهم یک تلاش جمعی و پیوسته را می طلبد؛ البته تلاش هایی که در دهه های گذشته در جهان اسلام انجام شده تا حدودی ما را به بعضی از لایه های علوم انسانی اسلامی نزدیک کرده است ولی در رقابت با علوم انسانی غربی و مقابله با آن باید تلاش بسیار عمیقی را سازماندهی کنیم و اطمینان داریم که اگر به آن مبانی عمیق فلسفی انسان شناختی از نگاه اسلام دست یابیم و تلاشی که در ارایه یک علم ساختارمند باید داشته باشیم را در کنار هم افزایی علمی اندیشمندان، به منصه ظهور برسانیم، قطعا می توانیم به این هدف دست یابیم. و بی تردید علوم انسانی اسلامی برای ساماندهی زندگی جمعی بشر امروز قابل اعتماد است.
ذوعلم در پایان خاطرنشان کرد: علوم انسانی اسلامی در واقع یک علوم انسانی ایدئولوژیک به معنی یافته های منجمد و ایستا نیست، بلکه به معنای دستیابی به علوم انسانی حقیقی و مبتنی بر واقعیت عمیق انسان و هستی است، بر خلاف تصوری که بعضا القا می شود که علوم انسانی اسلامی در صدد است که دانش را ایدئولوژیک کند که این برداشت نادرستی است و ما هنوز هم در جامعه علمی مان نیاز داریم که تاملات عمیق تر در مورد چیستی و مولفه های علوم انسانی اسلامی داشته باشیم.
نظر شما