به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، این داستان درباره نوجوانی به نام پوریا است که عاشق انشا نوشتن است و در انشاهایش همیشه از عناصر تخیلی بهره میبرد و داستانی خنده آور میآفریند.
پوریا توسط موجوداتی غریب به یک سرزمین خیالی برده میشود و در آنجا با اینیکی و اونیکی و خواهرشان تربچه آشنا میشود. موجوداتی تخیلی و جادویی که قادرند گاهی وقتها اختلالاتی در زندگی آدمها به وجود بیاورند. همانطور که سالها است برای زندگی پوریا و خانوادهاش اختلالاتی به وجود آوردهاند و.....
این داستان از عنصر تخیل برای خلق داستانی برای کودکان بهره گرفته شده که واقعیت و خیالی را با هم در میآمیزد و تخیل نوجوان را به کار گرفته مخاطب را به دنبال خود به عمق ماجرای داستان میکشاند. در این داستان تلاش شده تا آنجا که ممکن است از فضاهای امروزی و روزمره نوجوانان استفاده شود اما در عمق همخونی با داستانهای کهن فارسی دارد. طنز و رنگ و بوی ایرانی آن از ویژگیهای بارز این کتاب داستانی است.
هر داستان این مجموعه با داستانهای دیگر ارتباط موضوعی و شخصیتی دارد و قرار است در هر جلد شخصیتهای جدیدی به داستان اضافه شود.
در قسمتی از کتاب این گونه آمده است:
پدر بزرگ میگوید: " پدربزرگ من یه روز که داشته باغشو آبیاری میکرده یکی از اون یکیها رو دیده اما اون یکی مرده نبوده، زن بوده. داشته لب چشمه دستاشو میشسته . بعد که فهمیده از اون یکیها است، با بیل افتاده دنبالش اونم وایساده و تا تونسته کتک خورده، بعد از پدربزرگامون خواسته و گفته من با هفت پشت تو کاری نخواهم داشت قول شرف میدهم اما بدان و آگاه باش که نفرینت میکنم که خودت و همه کسانی که از نسل تواند تا هفت پشت شلخته باشند.»
نظر شما