به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان : در احادیث بر جای مانده از حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع)، تاکید فراوانی بر کار کردن و دوری از سستی و تنبلی شده است و در مکتب امامان(ع) ما بیکاری جایگاهی ندارد و بیکار بودن با وجود داشتن تنی سالم و تندرست به هیچ وجه توجیه نمی شود.
با این وجود اما امروز در جامعه اسلامی، بیکاری بیداد می کند و از سوی دیگر افراد نیز هیچ کوششی برای راه اندازی یک کسب و کار حتی کوچک ندارند. متاسفانه، حتی تکدی گری در میان قشر جوان گسترش یافته و بعضاً جوانان برومندی را می بینیم که با وجود اینکه تن سالمی دارند، ولی روی به گدایی کردن آورده اند تا بی زحمت پول به دست آورند!! آنهم به قیمت زیر سوال بردن ارز های دینی، اخلاقی و انسانی.
از این رو، بر آن شدیم در مورد جایگاه کار و تلاش در اسلام، آسیب های بیکاری و تکدی گری با حجت الاسلام امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه و عضو انجمن علمی تاریخ نویسان حوزه علمیه قم به گفت وگو بنشینیم که حاصل آن به حضورتان تقدیم می شود:
با توجه به آنکه اسلام نسخه جامع و کامل برای همه ابعاد زندگی بشر است، در مورد کار و تلاش چه تصریحی دارد؟
کار در اسلام مقدس شمرده شده است. تلاش برای تامین معاش خانواده مانند جهاد برای خدا است، بیش از پنج روایت از معصوم(ع) داریم که در آنها کار معادل با جهاد معرفی و در برخی روایات کار برتر از جهاد بیان شده است، چون کار مایه حیات و بستر سعادت انسان است.
تمام موجودات در آفرینش و هستی در تلاش برای کار هستند و هستی بر محور کار کردن حیات دارد، موجودات دیگر غیر از انسان همه کارگر هستند، در روایات داریم از امام معصوم که کار و تلاش را از مورچگان و حشرات یاد بگیرید.
خداوند در قرآن می فرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا؛ بگو هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مى كند و پروردگار شما به هر كه راهيافته تر باشد داناتر است».
مهم آنکه معصومان(ع) در عمل نیز بر این مهم بوده و تاکید داشته اندف چنان که پیامبر(ص) قبل و بعد از بعثت خویش کار می کردند و البته همه انبیا چنین بودند. داوود نبی(ع) زره می بافت و صنعت گر بود. موسی(ع) برای شعیب چوپانی می کرد. پیامبر اسلام(ص) نیز قبل از بعثت چوپانی می کردند و شتر و گوسفند می چراندند. بعدها با اموال حضرت خدیجه(س) تجارت کردند و با این اموال کالا به شام می بردند و می آوردند و با سود مُجازی که به دست می آمد، امرار معاش می کردند.
امیرالمومنین امام علی(ع) حتی برای یهودیان کار می کردند. آب برای نخلستان ها می کشیدند، حضرت(ع) باغ و زراعت داشتند. امام حسن(ع) نیز باغ داشت و با اینکه غلامی در خدمت حضرت(ع) بود ولی خودشان هم کار می کردند نه اینکه بنشینند و دیگران برایشان کار کنند.
یا آنکه در تاریخ آمده حضرت امیر(ع) در ابتدای زندگی مستاجر بودند و از راه کار و تلاش زندگی را اداره و به دیگران هم کمک می کردند و در نخلستان های اطراف مدینه مشغول بودند، در کوفه هم با اینکه حاکم بودند، مشغله کاری داشتند. در مقام کار و کارگر این کافی است که وقتی پیامبر(ص) از غزوه تبوک باز می گشتند سعد انصاری به استقبال حضرت(ص) آمد و مصافحه کرد، پیامبر(ص) در این مصافحه احساس کردند دست سعد پینه بسته و از چرایی اش پرسیدند، سعد عرض کرد: با این دست بیل می زنم و معاش خانواده ام را در می آورم؛ پیامبر(ص) دست او را بوسیدند و فرمودند: «این دستی است که آتش به آن نمی رسد و کار سعد برتر از جهاد است.»
این رویکرد بهترین تشویق نسبت به کارگر در اسلام است.
امام صادق(ع) نیز در باغستان های مدینه کار می کردند، یکی از اصحاب به نام ابوعمر شیبانی گفت: دیدم که امام صادق(ع) عبا بر دوش و بیلی بر دست دارد و از شدت کار کردن از پیشانی اش عرق سرازیر بود، عرض کردم یابن رسول الله(ص)! اجازه بده من کار شما را انجام دهم، فرمودند: خیر، من دوست دارم كه مرد براي تأمين معيشت خود در گرمای آفتاب اذيّت شود، من کسی را دارم که برایم کارها انجام دهد ولی دوست دارم خودم عرق بریزیم و دوست دارم خدا مرا ببیند که برای کسب حلال تلاش می کنم.
بر اساس همین رویکرد بود که اهل بیت(ع) همواره در کار و تلاش بودند و اساساً کار کردن در دین ما عبادت محسوب می شود. در نگرش مکتب اهل بیت(ع) نیز کار عبادت است، لذا در اسلام از بیکاری و تنبلی به شدت نهی شده است.
تنبلی و بیکاری چه آثاری را روی فرد و جامعه می گذارد، اشاره داشتید که اسلام به شدت این مساله را نهی کرده است. علت چیست؟
بیکاری به سلامت و عزت انسان آسیب می زند؛ لذا خداوند انسان بیکار را دوست ندارد و این موضوع در لسان اهل بیت(ع) نیز بیان شده است. حضرت امیر(ع) فرمودند: «انسان باید در عبادت به قدری کوشا باشد که گویی بعد از آن عمرش به پایان رسیده است و برای امرار معاش باید به گونه ای باشد که گویی هزار سال می خواهد عمر کند.»
همچنین امام صادق(ع) فرموده اند: «از تنبلی و بیکاری بپرهیزید که کلید تمام بیماری ها و مشکلات است.» امام کاظم(ع) نیز در مورد تنبلی فرمودند: «از تنبلی دوری کن که اندوه آور است و اندوه انسان را از لذت دنیا و آخرت باز می دارد.»
بر اساس آموزه های دینی روایی، لذت دنیا با کار و تلاش و کسب درآمد به دست می آید و انسان باید برای آن مشقت و بی خوابی بکشد. در کتاب «من لا یحضر الفقیه» شیخ صدوق از امام صادق(ع) آمده است: «در طلب روزی تنبلی نکنید چنان چه جد ما پیامبر(ص) و پدر ما امیرالمومنین تلاش می کردند لذا ما تنبلی نمی کنیم.»
همچنین نقل شده: «معاذ بن کثیر» نزد امام صادق(ع) رفت، او پس اندازی داشت و از سود آن استفاده می کرد. به حضرت(ع) عرض کرد: با اینکه پول دارم کار کنم یا کار را رها کنم؟ حضرت(ع) فرمودند: «هرگز! با اینکه درآمد هم داری اما کار کن». این یعنی ائمه(ع) حتی در صورت تمول مالی افراد آنها را از بیکاری منع می کردند.
علاوه بر این، در کتاب «تحف العقول» نیز روایات فراوانی در مورد منع بیکاری وجود دارد. از پیامبر(ص) نقل است که فرمودند: «دو خصلت برای مردم دردسرآفرین است که یکی از آنها بیکاری و دیگری تنبلی است.» در «مکارم الاخلاق» نیز از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان فرمودند: «خداوند انسان بیکار و تنبل را دوست ندارد و دعای انسان تنبل مستجاب نمی شود». در «جامع الاحادیث» نیز روایات فراوانی در مذمت و نکوهش بیکاری، سستی و تنبلی وجود دارد از جمله اینکه شخص بیکار هم در دنیا و هم در آخرت فقیر است.
اگر انسان کار کند می تواند درآمد داشته باشد و از اندوخته اش به دیگران قرض دهد یا وقف کند و آخرت خود را بسازد. در اسلام مشاغل مستحب دارای احکام است اما بر تجارت و خرید و فروش سفارش و از مشاغل خوب و سودمند معرفی شده اند حتی تجارت از کارهای مقدس به شمار آمده است.
از سوی دیگر به دلیل ارزشی که اسلام برای کار قائل است ربا را حرام و در حکم جنگ با خدا می داند چراکه در ذات ربا، بیکاری و رکود وجود دارد. لذا اسلام در برابر ربا، مضاربه و بسیاری دیگر از گزینه ها را در اختیار مومنین قرار داده است تا بیکاری و تنبلی در میان پیروان این مکتب اصیل و انسان ساز تعطیل شود.
با این وجود، امروز در جامعه ما بسیاری از افراد با اینکه جوان و تنومند هستند و از تندرستی برخوردارند نه تنها کار نمی کنند و تلاشی برای پیدا کردن شغل ندارند، بلکه حتی گدایی و تکدی گری می کنند. افق دید اسلام در این باره چیست؟
گدایی کردن، عزت نفس را از بین می برد و خداوند هرگز اجازه نداده کسی عزت نفس خود را نزد دیگران ضایع کند و می فرماید: ولو یک حبه را از خدا بخواهید و در مقابل دیگران دست دراز نکنید.
خداوند به انسان عقل و اعضای بدن داده تا تلاش کند. دانستن قدر این همه نعمت، کار و تلاش کردن و اظهار نیاز و ذلت و خواری در برابر دیگران کفران نعمت است، تنبلی و بیکاری، انسان را وابسته به دیگران می کند لذا کشورهای صنعتی مثل آلمان و ژاپن اوقات بیکاری ندارند. حتی در برخی شهرستان های چین مردم ایستاده غذای خود را می خورند تا زمان و وقت از دست نرود. البته من نمی گویم از آنها به شکل تام پیروی کنیم چراکه دین ما مقرراتی دارد اما حداقل متوجه باشیم آنها زیر سایه این تلاش ها است که کشور صنعتی اول در دنیا شده اند. گویی دیگران در اجرای دستورات اسلام بهتر از ما عمل کرده اند!
این در حالی است که خداوند انسان را بی نیاز از دیگران آفریده است چنان که در سوره مبارکه نجم می فرماید: «وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى؛ و هم اوست كه [شما را] بى نياز كرد و سرمايه بخشيد».
خداوند به فقرایی که عفاف می ورزند و حاجت نزد دیگران نمی برند وعده پاداش داده است. در اسلام عزت نفس و کرامت نفس بسیار تاکید شده است. عرفا یکی از شرایط سیر و سلوک را عفت به معنای عدم درخواست از مردم بیان کرده اند. امام باقر(ع) در مورد عدم سوال و اظهار نیاز از مردم فرمودند: «شیرینی صبر در نداری و عدم اظهار حاجت و گدایی از مردم است.»
چه عواملی باعث می شود علیرغم این آموزه های غنی و روشن، در جامعه اسلامی ما عده ای حتی در میان نسل جوان به آسانی تن به گدایی داده و به جای کار و تلاش اثرگذار، سر چهارراه ها و خیابان ها مشغول تکدی گری باشند؟
متاسفانه، اینکه در جامعه ما حتی افراد با وجود تندرستی کار نمی کنند، عوامل مختلفی دارد. به نظر من از اساسی ترین علل درست نبودن شیوه آموزش در کشور است. نظام آموزشی ما بر اساس سنت های خودمان نبوده و تقلیدِ از الگوی های پنجاه سال قبلِ غرب است در حالی که غربی ها نظام های آموزشی خود را امروزه بر اساس نیازها، صنایع و فنون عوض کرده اند ولی ما همچنان نظام آموزشی تقلیدمحور داریم و بر اساس همان تقلیدی که چهل سال قبل در ایران بود این سیستم را ادامه داده ایم لذا خروجی آموزشگاه ها جز آدم های تنبل و پشت میزنشین ها نیست. الان سالانه چه قدر آزمون های استخدامی می گیرند؟
باید در نظام آموزشی کشور تجدیدنظر و بر اساس موقعیت جغرافیایی و اقلیمی خودمان برنامه ریزی کنیم. سیستم آموزشی ما ایراد دارد و این یکی از علل رواج تنبلی در میان ایرانیان است. در گذشته ای نه چندان دور مثلا در اصفهان و آذربایجان وقتی از شغل یک نفر سوال می کردند آن شخص پاسخ می داد که ما خانوادگی مسگر هستیم. یعنی بسیاری از افراد شغل خانوادگی داشتند ولی امروزه بسیاری از این مشاغل تعطیل شده است و این مساله نیز به دلیل اشکال در نظام آموزشی ماست که به دنبال آموزش فن نیست.
تقریبا شصت درصد از عمر جوانان در مراکز آموزشی می گذرد، یعنی بیشتر وقت جوان در اختیار آموزش و پرورش و دانشگاه است. ماجرا اینجاست که سیستم آموزشی ما آدم های پُرتلاش را تربیت نمی کند. اخیرا معضل و سر و صدایی در کشور ایجاد شد و یکی از مطالبات مساله بیکاری بود. متاسفانه همه از دولت انتظار دارند. اکنون 90 درصد بودجه مملکت برای پرداخت به کارکنان هزینه می شود و با آن 10 درصد باقیمانده نمی شود کاری کرد.
عامل دیگر در رواج بیکاری و تنبلی در جامعه ایرانی، چندشغله ها هستند. من خانواده ای را می شناسم که هفت نفر آن همگی دارای دو شغل دولتی هستند!! و در مقابل خانواده ای را می شناسم که در حاشیه های شهر قم زندگی می کنند و روزی چند هزار تومان هم به زور درآمد دارند.
قاضی ای داریم که هم از قوه قضاییه حقوق می گیرد و هم عضو هیئت علمی است. همین است که جوان ناامید می شود. از سوی دیگر مراکز آموزشی نیز رشد قارچ گونه پیدا کرده اند. این همه دانشگاه و مراکز آموزشی و مدرک پشت مدرک، بحث این است که این همه مدرک می دهید لااقل کار و شغل هم درست کنید. فردی که دکترا دارد انتظارات اش متفاوت با فردی است که دیپلم دارد. مورد دیگر که باعث بیکاری می شود تبعیض ها و استخدام های گزینشی و انحصاری است، همه منتظرند تا در یک اداره دولتی استخدام شوند.
یعنی تلاشی برای ایجاد یک کار و تولید صورت نمی گیرد و این بزرگترین ضربه است. تمام حکومت ها این گرفتاری را داشتند که در ایجاد رفاه سقوط کردند ولی به هرحال هم مردم و هم دولت دست به دست هم دادند و مسائل را حل کردند. امام معصوم(ع) فرمودند: «ریشه تمام فسادها در بیکاری است». این مساله عملا در جامعه امروز ما دیده می شود. تمام این معضلات اجتماعی و سرقت ها و بسیاری دیگر از آسیب ها از بیکاری و تنبلی است. چه بسا فرد اتفاقا تندرست هم بوده ولی تنبلی کرده و در خانه می نشسته است و این خانه نشینی باعث بروز دعوا و اختلاف شده و نهایتا به فجیع ترین شکل به پایان رسیده است و فرد خانواده خود را به قتل رسانده است. یا بسیاری از طلاق ها که آن هم ریشه در بیکاری دارند. از نظر من جامعه امروز ایران درگیر عدم تلاش در ایجاد شغل و تولید است. همه منتظر هستند که پشت میز نشین شوند و هیچ تلاشی نمی کنند.
نظر شما