به گزارش خبرگزاری شبستان: در جلد دوم از کتاب «مکیال المکارم» و در بخش هشتم این کتاب با عنوان «تکالیف بندگان نسبت به حضرت صاحب الزمان(عج)» در مورد ضرورت زمینه سازی برای جذب قلوب و محبت مردم نسبت به امام عصر(عج) آمده است:
به جهت دلالت عقل بر اینکه هر کس محبتش واجب و نیکو است، سزاوار است او را محبوب کرد و نیز دلالت می کند بر آن؛ محتوای فرموده خدای تعالی در حدیث موسی(ع) که: «مرا در میان آفریدگانم محبوب ساز...» و به طور صریح بر آن دلالت می کند آنچه در روضه کافی به سند خود از حضرت ابی عبدالله صادق(ع) آورده که فرمود: «خداوند رحمت کند بنده ای که ما را نزد مردم محبوب نماید و ما را در معرض دشمنی و کینه توزی آنان قرار ندهد، همانا به خدا سوگند اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت می کردند به سبب آن عزیزتر می شدند و هیچ کس نمی توانست بر آنان وصله ای بچسباند ولی یکی از آنان کلمه ای را می شنود پس 10 کلمه از پیش خود بر آن می افزاید.»(1)
و در مجالس صدوق به سند خود آورده از امام صادق(ع) که فرمود: «خداوند رحمت کند بنده ای را که مودت مردم را به سوی ما کشاند و به آنچه می شناسند با آنان سخن بگویید و آنکه را منکرند، وا گذارد».(2)
انتظار فرج و ظهور آن حضرت صلوات الله علیه
در «بصائر الدرجات» به سند خود از حضرت امام ابوعبدالله صادق(ع) آورده که فرمود: «امیرمومنان(ع) به سوی صفین می رفت، تا اینکه از رود فرات عبور کرد و به نزدیکی کوه سرزمین صفین رسید که هنگام نماز مغرب شد، مدتی در اندیشه فرو رفت، سپس وضو گرفت و اذان گفت و چون از اذان گفتن فراغت یافت کوه شکافته شد و سر و صورتی سپید نمودار گردید و گفت: «سلام بر تو ای امیرمومنین و رحمت و برکات خداوند بر تو باد، خوش آمدی ای جانشین پیغمبران و پیشوای روسفیدان و عزیزترین چیزی (که به مردم) رسیده و ای نایل آمده به ثواب صدیقین و ای سید اوصیاء».
امیرالمومنین(ع) به او فرمود: «بر تو نیز سلام باد ای برادرم شمعون، جانشین عیسی بن مریم روح القدس حال تو چگونه است؟» گفت: «خیر است، خدای بر تو رحمت آرد، من منتظر حضرت روح الله هستم که از آسمان فرود آید، پس هیچ کس را نمی شناسم که در راه خدا بیشتر از تو دچار بلا گشته و فردای قیامت ثوابش فزون تر و مقامش برتر از تو باشد... »(3)
می گویم: جهت شاهد آوردن این حدیث آن است که دلالت دارد بر منتظر بودن جناب شمعون نسبت به این ظهور مبارک و با میمنت و البته شباهت یافتن به اولیای خدا و پیروی کردن از ایشان چیزی است که نزد خداوند عزّوجلّ پسندیده است، اضافه بر سایر آنچه در فضیلت انتظار رسیده است.
و از ابوخالد کابلی آمده که گفت: بر سرورم حضرت علی بن الحسین زین العابدین(ع) وارد شدم و به او عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا(ص) مرا خبر ده از کسانی که خدای عزّوجلّ طاعت و دوستی آنان را فرض دانسته و پیروی از ایشان را پس از رسول خدا(ص) بر بندگانش واجب کرده است. به من فرمود: «ای کابلی به درستی که اولی الامری خدای عزوجل آنان را امامانی برای مردم قرار داده و طاعت شان را بر آنها واجب کرده: امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) سپس حسن(ع)، سپس حسین(ع) دو فرزند علی بن ابی طالب بوده اند آنگاه امر (امامت) به ما رسیده است.» و آنگاه ساکت شد.
من گفتم: ای سرور من برای ما روایت شده که امیرالمومنین(ع) فرموده: البته زمین را حجتی برای خدای عزوجل بر بندگانش خالی نمی ماند پس حجت و امام بعد از تو کیست؟ آن حضرت(ع) فرمود: «پسرم محمد است و اسم او در تورات باقر است، علم او می شکافد، شکافتنی، او حجت و امام بعد از من است و پس از محمد پسرش جعفر است که نامش نزد اهل آسمان صادق است.» عرضه داشتم: ای سرور من چگونه اسم او صادق شده و حال آنکه همه شما صادق(راستین) هستید؟ فرمود: «پدرم از پدرش مرا حدیث گفت که رسول خدا(ص) فرمود: «هرگاه فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام متولد شد او را صادق بنامید که پنجمین از فرزندانش کسی که اسمش جعفر خواهد بود که با دروغ بستن بر خدای عزوجل جرئت کند و مدعی امامت گردد، پس از او نزد خداوند، جعفر کذاب و افترا زننده بر خدای عزوجل است و ادعاکننده منصبی که شایسنگی آن را ندارد، مخالفت کننده با پدر، و حسادت ورزنده بر برادرش خواهد بود، آن کسی است که می خواهد هنگام غیبت ولی خدای عزوجل پرده(غیبت) خداوندی را کنار زند.»
سپس حضرت علی بن الحسین(ع) به شدت گریست، آنگاه فرمود: «گویا جعفر کذاب را می بینم که ستمگر زمان خویش را بر بازرسی امر ولی خداوند و آنکه در حفظ الهی غایب است بر انگیخته و حرمت پدرش را هتک کرده باشد به خاطر جهل و ندانستنِ ولادت او و از روی حرص بر کشتن او اگر بر روی دست یابد، به جهت طمع کردن در میراثش تا آن را بدون اینکه حقی در آن داشته باشد بگیرد.» ابوخالد گوید: عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا(ص) آیا آن کار شدنی است؟ فرمود: «آری، به پروردگارم سوگند، به درستی که این مطلب نزد ما نوشته شده است در طوماری که محنت هایی که بعد از رسول خدا(ص) بر ما وارد می شود در آن ضبط گردیده است.» ابوخالد گوید: عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا(ص) سپس چه خواهد شد؟ آن حضرت(ع) فرمود: «سپس غایب ماندن ولی خدا عزوجل دوازدهمین جانشین رسول خدا(ص) و امامان(ع) پس از او، طولانی می شود، ای ابوخالد به درستی که اهل زمان غیبت او که امامت اش را باور دارند و منتظر ظهور اویند از مردم همه زمان ها بهترند، زیرا که خدای تبارک و تعالی آنچنان عقل ها و فهم ها و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان همچون دیدن باشد و آنان را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است که در پیشگاه رسول خدا(ص) با شمشیر جهاد کرده اند، آنان به حق مخلصانند و راستی که شیعیان ما هستند و دعوت کنندگان به دین خدای عزّوجلّ در پنهان و آشکار هستند.(4)
پی نوشت ها:
1.روضة الکافی، 229ح293
2.أمالی، 61.
3.بصائرالدرجات،280ح16
4.الغیبة،276
نظر شما