به گزارش خبرگزاری شبستان، سید صادق حجازی از پیشگامان مبارزه با رژیم پهلوی در همدان و از «از صلحای اخیار و انقلابیون قدیمی و دارای بیش از نیم قرن خدمت فرهنگی»* روز جمعه (6 بهمن) دارفانی را وداع گفت. مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضمن تسلیت به مناسبت درگذشت این معلم انقلابی و دلسوز، زندگینامه و بخشی از خاطرات او را که در طول حیات خود در گنجینه خاطرات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده منتشر میکند.
سیدصادق حجازی در سال 1300 شمسی در خانواده فرهنگی در استان همدان چشم به جهان گشود. او پس از اتمام تحصیل و با مدرک فوق دیپلم به استخدام آموزش و پرورش درآمد. سید صادق حجازی ، از سال 1322 به عنوان معلم ریاضی و پس از آن در کسوت مدیر مدرسه به مردم خدمت کرد. وی در زمینه تربیت به همان اندازه که دقت را پیشه خود ساخته بود، در موضوع تعلیم هم حساسیت و توجه بسیاری داشت. رهبر معظم انقلاب اسلامی درسال 1387 در نکوداشت این معلم خستگیناپذیر پیامی صادر کرده بودند که در بخشی از آن پیام آمده بود: «اینجانب ایشان را از دهها سال پیش همواره به ویژگیهای ممتاز شناخته و قدردان وجود با برکت ایشان بودهام و میباشم. خداوند این مرد مومن با اخلاص را محفوظ دارد و جوانان آموزش و پرورش را توفیق ثبات قدم و اخلاص عنایت فرماید.»
سيد صادق حجازى از جمله مبارزان همدان عليه رژيم پهلوى بود كه با ورود آيتالله مدنى به همدان در سال 1341، همواره و در همه جا و تمام صحنههاى مبارزه در كنار وى بود و در واقع نقش ميزبانى او را بر عهده داشت. در اسناد ساواك گزارشهاى متعددى وجود دارد كه از مبارزات وى عليه رژيم پهلوی و رابطه تنگاتنگ او با آيتالله مدنى حكايت دارد.
افشاگری علیه مارکسیستها
سید صادق حجازی علاوه بر مبارزه با رژیم پهلوی، با گروههای چپ و مارکسیستها هم مبارزه میکرد. چنانکه خود میگوید: «فعاليت چپى در فرهنگ چندان رونقى نداشت؛ تعداد معدودى از آنان جلسهاى داشتند. يك روز يكى از آنها كه از دبيران با سابقه همدان بود، به بنده گفت ما يك جلسههايى داريم، شما بيايد اينجا. ما هم رفتيم، ديديم سه چهار نفر ديگر هم بودند. يك نامه خواندند كه كميته شماره 125، همهاش الكى بود و دو تا كميته هم نداشتند و جوانها را فريب مىدادند. گفتم آقاجان اول بگوييد ببينم هدفتان چيست، من بدانم چه مىخواهيد بكنيد. ديدند من اصلا جلوى ديگران را هم مىگيرم گفتند: نه بايد جلسه تشكيل بدهيم، اسم بنويسيد، بعد به شما مىگوييم. خلاصه ما هم جلسهشان را به هم زديم و آمديم به ديگران هم گفتيم كه اينها دروغ مىگويند.»
شروع فعالیتهای سیاسی علیه رژیم پهلوی
در سال 1341 با آمدن آيتالله مدنى به همدان و مبارزه وى با رژيم پهلوى، فعاليت سياسى حجازى نیز آغاز شد. حجازی درباره شروع فعاليتهاى مبارزاتی خود مىگويد: «نحوه ورود به فعاليتهاى سياسى ما با آمدن آيتالله مدنى به همدان كه ما در خدمت وی بوديم، شروع شد و ما به پيروى از منويات مقدس ايشان به مبارزه با رژيم پهلوى پرداختيم. در عين حال مبارزات ما مورد توجه ساواك قرار گرفته بود. مبارزات ما به رهبرى آيتالله مدنى در همدان شروع شد، زمانى كه ايشان با انجمنهاى ايالتى و ولايتى به مخالفت پرداخت، ما نيز با وى همراه و پيرو او بوديم، به همين سبب، مورد توجه ساواك قرار گرفتيم و آنها ما را خواستند و تهديد كرد]ند[ و پرونده تشكيل دادند.»
از آن پس فعالیتهای سید صادق حجازی به شدت تحت کنترل قرار میگیرد بهطوری که در یکی از گزارشهای ساواک درباره واکنش مردم همدان به قتل حسنعلی منصور میگوید: «درباره هدف گلوله قرار گرفتن آقاى نخستوزير، يك عدهاى در همدان اظهار خوشحالى مىكردند؛ مثلا آقاى حجازى مدير دبستان علمى اظهار مىكرد: خوب بود اين گلوله به بالاتر اصابت كند؛ چون در تهران هزاران "منصور" وجود دارد. اگر به شاه اصابت مىكرد، همه خلاص مىشديم.»
فعالیتهای فرهنگی و تربیتی در دوران رژیم پهلوی
حجازى علاوه بر همراهى و همكارى با روحانيون بيشتر مبارزاتش در زمينه تعليم و تربيت و آموزش نسل جوان جامعه براساس تربيت و اخلاق اسلامى بود كه رژيم پهلوی هم از اين نظر نسبت به وى حساس شده بود. او در اينباره مىگويد: «ما يك جلسه فرهنگى داشتيم كه در آن دانشآموزان و دانشجويانى كه قبلا محصل خود ما بودند، شركت مىكردند و حدود بيست ـ سى نفر بودند، البته به طور مخفى در را باز مىكرديم، مىآمدند درون منزل و در يك اتاقى براى آنها درباره مباحث اخلاقى و فرهنگى صحبت مىكرديم، سعى مىكرديم كه جنبه مبارزاتى نباشد تا بتوانيم جلسه را ادامه بدهيم و اين جلسه را ما داشتيم تا روزى كه تبعيد شديم.»
تبعید به ایرانشهر در سال 1349
منزل سیدصادق حجازی یکی از مراکز اجتماع انقلابیون بود و این موضوع هم حساسیت ساواک را برانگیخته بود. وی در این رابطه میگوید: «منزل ما محلى براى گردهمايى انقلابيون و روحانيون بود. آقايان علما كه به خانه ما مىآمدند، غالباً از مبارزان بودند؛ آقاى ربانى شيرازى، آقاى مدنى كه هميشه منزل ما بودند، دوستان ايشان كه از مبارزان با طاغوت بودند، هميشه در منزل ما بودند... ايشان در جلسههايى كه در منزل ما و ديگر مبارزان تشكيل مىشد، تمام مطالب رژيم طاغوت، پدر و پسر پهلوى را اينها به اسم معاويه و يزيد، قشنگ توجيه مىكرد]ند[ و توضيح مىدادند. ما هم هميشه دنبال ايشان بوديم. ديگر قهراً اگر خودمان هم مستقيم كارى نمىتوانستيم انجام بدهيم، چون دنبال ايشان بوديم، در ساواك هميشه مىگفتند افرادى كه به دنبال مبارزه با شاه و تشكيلات آن هستند، هميشه در منزل ايشان بودند؛ يعنى منزل ما. يكى از جرمهاى ما از نظر آنها همين بود كه ما به افرادى كه جنبه مبارز داشتند، بيشتر محبت مىكرديم و نزديك بوديم و اين موجب حساسيت ساواك مىشد.»
کنترل شدید ساواک، سیدصادق حجازی را از مبارزه بازنداشت و او در مدارس نیز به فعالیتهای انقلابی خود ادامه داد. تا اینکه این فعالیتها باعث شد وی در سال 1349 دستگیر و تبعید شود. حجازی خود در این رابطه میگوید: «در مدرسه هم، عكس شاه را مىخواستند بزنند، ما نمىگذاشتيم و يك كارهايى هم مثلا، پيشاهنگهاى آن دوره كه يك وسيله فساد در جوانها بود، ما تشكيل نمىداديم و هى فشار مىآوردند. بالاخره ما تا اندازهاى در اين قسمت بر خلاف آنها بوديم؛ تا اينكه در سال 1349، ما را به جرم همين فعاليتهاى سياسى كه سواى فعاليتهاى فرهنگى بود، به ايرانشهر تبعيد كردند.»
سيد صادق حجازى در 23 مهر ماه 1349، از سوى كميسيون حفظ امنيت اجتماعى همدان، به اتهام اخلال در نظم، به يك سال و نيم تبعيد در ايرانشهر محكوم شد. وى درباره جريان و مدت تبعيدش به شهرستان ايرانشهر مىگويد: «روز نهم آبان 1349 مأموران ساواك به مدرسه علمى آمدند، ما را بردند ژاندارمرى و آنجا گفتند شما بايد به ايرانشهر برويد. يك سال اولش به صورت تبعيد بودم؛ اما بعداً به فرهنگ آنجا منتقل شدم و يك سال هم به اين نحو آنجا ماندم و بعداً در دادگاه تجديد نظرخواهى، بىگناه شناخته شديم و به همدان بازگشتيم.»
سید صادق حجازی بعد از بازگشت از تبعید به مبارزات خود علیه رژیم پهلوی ادامه داد.
شرکت فعال حجازی در جلسات فرهنگیان همدان علیه رژیم پهلوی
حجازى ضمن اداره جلسه فرهنگیان، با فرهنگيان ديگر همچون سيدكاظم اكرمى، برادران قايمى و آزاديان نيز ارتباط داشت. علاوه بر جلسات دانشآموزى، جلسه ديگرى از سوى فعالان سياسى فرهنگى و بازار تشكيل مىشد. در اين جلسه، آقايان متكلم، سيدصادق حجازى، برادران قايمى و تعدادى از بازاريان، از جمله محمد ابراهيم درفشى، برادران حسينى (دباغ)، سراج و يزدى، در آن شركت داشتند. در اين جلسه، هماهنگىهاى لازم براى فعاليت در سطح شهر همدان و چگونگى استفاده از امكانات مالى و معنوى افراد به عمل مىآمد.
اعلامیه آیتالله مدنی به قلم سید صادق حجازی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظام ارباب و رعيتى در ايران، تا اندازهاى محدود و از اقتدار خوانين و ملاكين كاسته شد. در این میان اعتراضات در همدان بالا گرفت. آيتالله مدنى براى جلوگيرى از هر گونه اغتشاش و ناآرامى، اعلاميهاى خطاب به دهقانان و روستاييان در 18 اسفند ماه 1358 صادر كرد و آنان را به حفظ آرامش و سپردن امور به حكومت براى احقاق حق خود دعوت كرد.
سيد صادق حجازى كه نويسنده اعلاميه بود، درباره چگونگى صدور اين اعلاميه مىگويد: «عدهاى از رعايا كه با مالك روستاى خود اختلاف داشتند و ادعاى تقسيم اراضى مكانيزه مالك را مىكردند، در ستاد، خدمت آيتالله مدنى رسيدند و پس از بيان موضوع قرار شد كه از سى هكتار زمين مكانيزه، بيست هكتار به رعايا و ده هكتار در اختيار مالك بماند. فرداى آن روز مالك مذكور پيش بنده آمد و جريان را توضيح داد كه اگر چنين كارى بشود، رعاياى ديگر نيز مابقى را متصرف و چاههاى آب را تخريب مىكنند. من گفتم كه بايد خود آيتالله مدنى در اين مورد تصميم بگيرد. از طرف ديگر ديدم حرف مالك زمينها حسابى است. به همين دليل، دو نفرى پيش آيتالله مدنى رفتيم؛ وى در همان ابتدا ناراحت شد و اجازه ادامه بحث را نداد؛ اما فرداى آن روز كه آقاى مدنى منزل ما بود، گفتم حاج آقا آن بنده خدا ديروز حرف درستى مىخواست بزند، شما توجه نكرديد؛ او منظورش اين بود كه ما اگر آن بيست هكتار را به رعيت بدهيم، ديگر در ده مىريزند چاههاى آب را پر از سنگ مىكنند، موتورها را مىشكنند و ديگر كشت نمىشود. الان امام دستور داده كشت غله بشود، ما گندم احتياج داريم؛ ايشان نيز متوجه قضيه شد. من يك اعلاميهاى نوشتم و ايشان پس از خواندن، آن را امضا كرد و سپس اعلاميه توسط خود ما و مالكين در روستاها توزيع گرديد.»
*بخشی از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی درگذشت مرحوم سیدصادق حجازی
نظر شما