به گزارش خبرگزاری شبستان، داستان از این قرار است که:«فرغولی با شیطنت هایش همه را کلافه کرده بود. آن قدر همه را اذیت کرده بود که هر غولی به او می گفت: «امیدوارم گرفتار از ما بهترون بشوی!»
روزی فرغولی با باد فرخورد و فرخورد و بالا و بالاتر رفت تا این که گرفتار از ما بهترون شد و ...»
در بخشی از این اثر می خوانیم:«فرغولی نگاهی به ته چاه انداخت و گفت:« حالا کاری می کنم دیگر نزدیک چاه نیایند!»طناب را گرفت. دمقش را گرفت و طوری چرخید که غول های دوقلو از ته چاه پرت شدند و روی یک درخت افتادند و ناله کنان گفتند:«امیدوارم گرفتار از ما بهترون بشوی...
فرغولی چشمهایش را باز کرد توی دست از ما بهترون بود. از ما بهترون با ناز صورت فرغولی را ناز می کردند.وقتی دستش به دماغ فرغولی خورد. فرغولی شروع کرد به چرخیدن. از ما بهترون محکم فرغولی را در دستش گرفت و گفت:« تو را برای پسرم می برم حتما از تو خوشش می آید...»
«فرغولی و ازما بهترون» اثر«حمید اباذری» از سری کتاب های طوطی نشر فاطمی در 44 صفحه چاپ شده است.
نظر شما