به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان: تبیین مختصات زندگانی و حیات پاکیزه و طیّبه از منظر قرآن کریم و همچنین تحلیل مناسبات مورد تأکید در باب سبک زندگی اسلامی و توحیدی، اموری بودند که ما را برآن داشتند تا گفت وگویی با حجت الاسلام دکتر محمد اکبری، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، ترتیب دهیم که قسمت ابتدایی آن در ادامه از نظرتان می گذرد:
مناسبات سبک زندگی اسلامی و یا به تعبیر قرآن «حیات طیبه» در فرهنگ وحی چگونه تبیین شده اند؟
اساساً بحث حیات طیبه، در حقیقت فلسفه نبوت حضرت ختمی مرتبت(ص) است. خداوند در این مقؤله در آیه 24 سوره مبارکه انفال می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم»، یعنی ای اهل ایمان؛ استجابت کنید خدا و رسولش را وقتی شما را به سوی گوهر حیات و زندگانی جاویدان فرا می خوانند.
در واقع در عالم وجود، هیچ نعمتی والاتر و کاملتر از حیات جاویدان برای بشریت تعریف نشده است. بحث حیات، موجودیت و هویت انسان را تشکیل می دهد. افول گزاره های انسانی و عقلانی، همان سراشیبی انحطاطی است که قرآن کریم انسان را از ورود به آن برحذر می دارد. در تبیین خلقت حضرت آدم(ع) و عالم وجود، مهترین شاخصه ها در همین مختصات زندگی طیبه و پاک قرار گرفته است. خداوند رحمان با اشاره به جایگاه خلیفه الهی انسان، او را متجلّی کننده صفات کبریای خود در زمین برشمرده است. همه انبیای الهی(ع) و همه کُتب آسمانی نیز بر همین اساس نازل شده اند و قصد و نیتشان سرنوشت نیکو و فرجام غایی برای مفهوم انسانیت بوده است.
عمداتاً مهمتریت دغدغه و مشغله زندگانی انسان ها روی زمین، سرانجام و پایان کار آنها بوده است. انسان ها در تمامی اعصار، از نیستی و فنا شدن و رسیدن به پایان عمر، مضطرب و نگران بوده اند و به نوعی وفات و رحلت از دنیای فانی را، برابر با نیستی و نابودی کامل می پنداشتند. با نزول انبیاء(ع) و کُتب آسمانی، این وحشت و خوف انسانی برطرف و انسان به حیات جاویدان و ابدی بشارت داده شد.
اوج این بشارت ها با نبوت حضرت خاتم الانبیاء(ص) و نزول قرآن کریم برای بشریت تبیین شد. قرآن کریم در سوره مبارکه یونس در این باب می فرماید: «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ»؛ یعنی متمسکین به نبوت انبیاء(ع) و برقرار کننده گان فرامین الهی در زمین، در همه حال، هیچ خوف و اضطرابی نخواهند داشت و پیوسته چه در دنیا و چه در آخرت، مورد بشارت و نوید سعادت قرار خواهند داشت.
حیات طیبه چیست و چه مختصاتی دارد؟
نکته مهم، مختصات و تحلیل «حیات طیبه» است. به تحقیق می بایست بیان داشت که این حیات، قطعاً حیات فیزیکی و غریزی و حیوانی نیست، در واقع شناخت این حیات، رمز جلوگیری از انحطاط و سقوط آدمی است. حیات طیبه در یک کلام، حیات روحی و توحیدی و عبادی و اخلاقی است.
انسان، زمانی زنده و بالنده و جاودان خواهد بود که با اخلاق و توحید و یگانه پرستی، مسیر حیات خود را پاک و منزّه نگاه دارد. محوریت معارف الهی و بندگی خداوند، همان مغفوله ای است که در تمامی اعصار، ابناء بشر را به نابودی و عصیان کشانیده است. توحید، رمز ماندگاری است. این عبودیت و سرسپردگی به ذات لایزال الهی است که روح عصیانگر و ناآرام انسان را، آرامش و سکینه عطا می نماید. قرآن کریم در این باب می فرماید: « هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ». اگر اصول زندگانی مبتنی بر خداشناسی و معرفت قرار گیرند، آن هنگام، مکارم اخلاقی و سجایای الهی که به ودیعه در فطرت انسان ها قرا گرفته اند، ظهور و بروز خواهند کرد و انسان می تواند مسیر رشد و تعالی فطری را، بپیماید.
با توجه به آنکه میل به جاودانگی نیاز فطری انسان است و برای رسیدن به این خواسته راه های مختلف را می آزماید، آیا حیات طیبه می تواند این جاودانگی را به آدمی هدیه کند؟
رمز ماندگاری بر اساس آیات قرآن کریم، در مختصات توحیدی قرار گرفته است. قرآن کریم می فرماید: « لِّنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَّیْتاً وَ نُسقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَماً وَ أَنَاسیَّ کثِیراً» و یا در فرازی دیگر می فرماید: «وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ»، معنای این آیات شریفه این هستند که این بارش رحمت الهی است که موجودات مرده و افسرده را زندگی و حیات دوباره می بخشد و آنها را متحول می نماید.
این نعمت توحید و یکتاپرستی است که انسان را در مسیر رشد و تکامل و سعادت قرار می دهد. هر چه انسان از این بارش رحمت الهی دور بماند و یا خود را از آن بی نیاز بپندارد، بحق از مدار حیات رحمانی و وسعت فضل کردگاری دور مانده است. بن بست های زندگانی بدون حضور خداوند قطعاً ناگشودنی خواهند ماند. در معنایی شریف قرآن کریم می فرماید: «وَ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَي الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ»؛ یعنی؛ زمانی که در اوج گرفتاری و هلاکت قرار می گیرید، فقط خداوند است که برای شما می ماند و تمامی چیزهایی که غیر از او می طلبیدید از بین خواهند رفت و اوست که شما را به ساحل آرامش و حیات باز می گرداند، ولی سوگمندانه مجدداً، عده ای رویه ناسپاسی و عصیان را در پیش می گیرند. حیاتی که در آن، محوریت بندگی وجود نداشته باشد در مختصات حیات طیبه قرار نمی گیرد.
شاخه دیگر حیات طیبه، حیات اخلاقی است. این همان مؤلفه متمایز کننده حیات انسانی از حیات حیوانی است. اخلاق؛ مهمترین و اساسی ترین مسئله مورد تأکید اسلام است. از رسول مکرم اسلام(ص) مروی است که فرمودند:«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»،واژه إِنَّمَا از ادات حصر است. إِنَّمَا یعنی این معنا مورد تأکید است و جز این معنا، امری متصور نخواهد بود.
نبی اکرم(ص) در این بیان می فرمایند: اساس نبوّت من فقط در اتمام سجایا و فضائل اخلاقی قرار گرفته است و جز این مطلب، هیچ معنای دیگری در نبوّت من، اساس کار قرار نداشته است. انسان به واقع روح الله است. این آینه تمام نمای کمالات الهی، می بایست نشان دهنده چشمه ای کوچک از آن فضائل بی حد و حصر باشد. این که در معارف اسلامی، مرّوت و گذشت و عفت و حیا و فتوت، مورد تأکید قرار گرفته اند به همین دلیل است که این فضائل، در ذات اقدس الهی متبلور هستند و انسان می بایست تجلی بخش این مختصات الهی در عالم هستی باشد. بنابراین ساختار روحی و خلقت آدمی، اینگونه است که او فطرتاً به دنبال کمال و پایداری است و این زیبایی ها و کمالات روحی هستند که او را جاودان و ابدی خواهند کرد.
ادامه دارد...
نظر شما