به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل پایگاه خبری سوره مهر، « تاوان تنهایی» حاوی آثار کلاسیک سروده شده دکتر غلامرضا کافی تا اواخر سال 93 است که با زبانی فخیم بعد از کتاب «ترانکها» گردآوری شده است.
سرودههای این کتاب عمدتا به موضوع انقلاب اسلامی پرداخته که شاعر هم آثار این مجموعه را شعرهای دردمند انقلاب نامیده است.
دکتر کافی درباره زبان شعری این اثر گفت: بعد از چاپ اثر "ترانکها" که یک اثر ابتکاری از شعرهای آزاد کوتاه با زبان محاوره بود تصمیم گرفتم اثر بعدی را با زبانی قدیمیتر سروده و منتشر کنم. علت انتشار این اثر با زبانی دورتر از زبان امروز این است که به زعم من اشعار امروز با مضامین و زبانی شبیه به یکدیگر جذابیت گذشته را از دست داده و شبیه یکدیگر شدهاند.
وی افزود: احساس من این است که شعرهای امروز بیشتر بر یکدیگر سایه انداخته و برداشتهای شبیه به هم از محیط اطراف دارند. از آنجا که شعر اتفاقی است که در زبان میافتد و بنده به عنصر زبان در شعر خیلی اعتقاد دارم این اثر را با زبانی متفاوت نسبت به اثر قبلی سرودهام.
این شاعر در جواب به این سوال که آیا ممکن است با قدیمیتر شدن زبان شعری این اثر با اقبال کمتری از سوی مخاطبان رو به رو شود، گفت: ما امروز دیگر با مخاطبان عام رو به رو نیستیم. جامعه ما جامعهای بسیار تحصیل کرده و مخاطبان هنری آن بسیار خاصتر از گذشتهاند.
کافی اضافه کرد: در دهه اخیر شاهد رشد چشمگیر مخاطبان هنری بودهایم و دیگر با قشر ساده بین در ادب و هنر مواجه نیستیم. با این وجود فکر نمیکنم مخاطبان این اثر نسبت به اثر قبلی کمتر شود در صورتی که کلمات دشوار هم در این اثر استفاده نشده است. بیشتر ترکیبهایی است که از دو کلمه امروزی ساخته شدهاند و برای مخاطبان مشکلی از نظر فهم کلمه ایجاد نمیکند.
در شعر "رحمت عام" که درباره حضرت محمد مصطفی (ص) است شاعر آورده است:
وه که چه بینشان منم
ساحت کهکشان منم
اول سرخوشان منم
مست کشانکشان منم
بشکنم این خمار را
بحر بریز در سبو
تا بزنم به هایوهو
قفل نهم به گفتوگو
چاک دهن کنم رفو
قی کنم اختیار را
بیخود و مست و گول به!
سرخوش حال و هول به!
عقل اگر ملول، به!
عشق که بوالفضول به!
تا برد اعتبار را
باده بیار و دم مزن
حال مرا به هم مزن
مرگ مرا رقم مزن
این همه بر سرم مزن
این من هوشیار را
دامن خیس یک طرف
طبع خسیس یک طرف
نفس خبیث یک طرف
عقل حریص یک طرف
خوب چه کنم شعار را؟
چاره شوند کمکمک
شبهه و ظن و ریب و شک
گر بمکم نمکنمک
با لب خشک خونترک
آن لب خوشگوار را
حیف که نیست دسترس
آن لب ترد تازهرس
«باغ تفرج است و بس
میوه نمیدهد به کس»
تن زده هر چه خار را
لب چه و خوشگوار چه؟
بوس چه و کنار چه؟
عاشق و حال زار چه؟
این همه وصف یار چه؟
سر ببر این نگار را
خیز و نفس گدازه کن
موج خیال تازه کن
خاک بر این جنازه کن
نیت استعاذه کن
رحمت کردگار را
رحمت عام میرسد
لطف تمام میرسد
خیر انام میرسد
حسن ختام میرسد
سلسلة کبار را
خیز و به اشتیاق نه
جام به روی طاق نه
آینه در رواق نه
یراق بر براق نه
موکب شهسوار را
خبر به کسکسان رسان
یا به خبررسان رسان
غاشیه برقسان رسان
عبقری حسان رسان
رفرف خضر یار را
نوح به غم سپرده؟ نه
یوسف گرگ خورده؟ نه
موسی آب برده؟ نه
عیسی دلفسرده؟ نه
هر چه از این قرار را
هر چه که شاه بندهاش
خود ز طراز تا حبش
هفت فلک به سکر و غش
ماه و ستاره بندهوش
آن قرشیتبار را
هستی هست سربهسر
سایة اوست مختصر
رخت «مُزمّل»ش به بر
تاج «لَعُمرِک»ش به سر
شارع شهریار را!
مشرق جان تهامهاش
مشق خداست نامهاش
بهشت با شمامهاش
عطر خوش عمامهاش
تا چه رسد بهار را
سایة ذات حق همو
صاحب نُه طبق همو
سابق ما سبق همو
اول ما خلق همو
ساحت روزگار را
امین وحی آخرین
گفت به سطوت یقین
کنتُ نبی عالمین
آدمُ بین ماء و طین
نازم افتخار را
من که دم از ولا زدم
مست سبوی سرمدم
محو رخ محمدم (ص)
تشنة لطف احمدم
حسن ختام کار را
تازهترین مجموعه شعرهای کلاسیک دکتر غلامرضا کافی با عنوان «تاوان تنهایی» شامل مضامین آیینی و انقلاب اسلامی منتشر و قرار است در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شود.
نظر شما