به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان در تبریز، مهر با تو زیبا میشود و مهربانی از تو معنا میگیرد. تو؛ بوی گلهای بهاری میدهی؛ بوی یاسمن، بنفشه، شببو، میخک، مینا... بوی بهار، بوی شبنم، بوی شادی بوی باران،... ای مصداق عشق وپاکی و ای باغبان درخت علم و دانش ای آنکه الفبای محبت را برایم آموختی و مرا با اندیشیدن آشنا کردی، ای معلم، ای انسان وارسته؛ هزاران شاخه گل تقدیم به قلب مهربانت و تو را سپاس!
هر سال روز و هفته معلم که از راه میرسد، دلم میخواهد نگاههای کودکانهام را پیدا کنم و دستهای کودکیام را!! دلم میخواهد حتی یک روز هم که شده دانشآموز شوم لباس مدرسه بپوشم، در کلاس درس حاضر شوم و از همه معلمهایم که دستم را گرفتند و مرا با خواندن و نوشتن آشنا کردند، قدردانی کنم. به پاس قدردانی دست تکتک عزیزان را ببوسم و زیر گامهایشان سبدسبد گل بریزم...
تعلیم و تعلم از شئونات الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است، تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد. انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس معلم ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.
در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. استاد مرتضی مطهری از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی ـ که خود معلمی بزرگ است ـ همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند. هر سال سالروز شهادت آیتالله مطهری به مناسبت بزرگداشت مقام معلم، بعنوان روز معلم نامیده شده است که قبل از انقلاب نیز «باشگاه مهرگان» یا همان مجمع صنفی معلمان در ۱۸ بهمن ۱۳۳۹ طی قطعنامهای درخواست افزایش حقوق معلمان را مطرح کرد. در پی این قطعنامه، معلمان زیادی حمایت خود را از آن اعلام کردند.
دولت وقت در آن زمان به نخستوزیری جعفر شریفامامی تازه تشکیل شده بود. جهانشاه صالح، وزیر فرهنگ وقت، لایحه «اشل حقوقی جدید فرهنگیان» را به مجلس برده بود، اما این لایجه مورد موافقت معلمان نبود. بنابراین، بنا به درخواست باشگاه مهرگان، معلمان از روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ دست به اعتصاب زدند و مدارس را تعطیل کردند و برای اعتراض مقابل مجلس در میدان بهارستان تجمع کردند. مأموران انتظامی برای متفرق کردن معلمان از ماشین آبپاش استفاده کردند، اما معلمان با اینکه خیس شده بودند، در جای خود ماندند و عدهای از معلمان برای اینکه جلوی خیس شدن همکاران خود را بگیرند، تلاش کردند، مسیر شلنگهای آبپاش را منحرف کنند.
به این ترتیب درگیری بین معلمان و مأموران شدت گرفت. مأموران با تیراندازی هوایی و استفاده از باتوم میخواستند معلمان را متفرق کنند، اما در این وقت، سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس کلانتری بهارستان با شلکیک تیر مستقیم، موجب تحولات بیشتری در آن ایام شد. سه نفر در اثر تیراندازی مأموران و حمله با سرنیزه یا چاقو مجروح شدند و یکی از گلولههای شهرستانی به پیشانی معلم جوانی به نام ابوالحسن خانعلی نشست. هجده سال بعد مرتضی مطهری در شامگاه یازده اردیبهشت ۱۳۵۸ به دست گروه فرقان کشته شد و روز ۱۲ اردیبهشت دوباره به نام روز معلم نامگذاری شد.
استاد مطهری در مورد مقام معلم میفرمایند؛ معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج می آورید و آن قدر زیر این چوب ها و هیزم ها قرار می دهید که اینها کم کم مشتعل شود.
معلمی شغل انبیاست ... معلمی مهر و محبت است... عشق است... دلی میخواهد به وسعت دریا. براستی که جز معلم چه کسی میتواند عاشقانه بیاموزد و ذرهای احساس خستگی ننماید. جز معلم چه کسی میتواند بیمنت و بی ادعا باغبان علم و دانش باشد؟
نظر شما