به گزارش خبرگزاری شبستان، آمریکا از سال 1358 دشمنی با ایران را کلید زد و در تمامی عرصه ها تلاش داشت تا قدرت خود را به رخ جمهوری اسلامی بکشاند از این رو واشنگتن در 4 دهه گذشته همواره در ابعاد مختلف از جمله جنگ نرم، مباحث سیاسی و اقتصادی در تلاش بوده تا عرصه را برای تهران تنگ کند و تهران که تا به امروز توانسته در مقابل این تهاجم ها مقاومت داشته باشد چند روزی است حالت تدافعی خود را شدت بخشیده و بی پرواتر از همیشه در مقابل این تهاجم یک طرفه ایستاده است. این بی پروایی تهران نگرانی ها در خصوص وقوع جنگ را افزایش داده و خبرگزاری شبستان نیز به منظور پاسخ به افکار عمومی در مورد میزان احتمال وقوع جنگ بین ایران و آمریکا سراغ دکتر محمد حسن جعفری سهامیه، تحلیلگر مسائل ایران و غرب که مدت هاست روی نگاه اندیشکده های غربی نسبت به ایران و منطقه بزرگ خاورمیانه تحقیق می کند رفته تا پاسخ این سوال ها را دریافت کند. آنچه در زیر می خوانید گفت و گوی مشروح شبستان با این استاد عرصه رسانه و تحلیلگر مسائل بین الملل است.
۱.پیش بینی شما از آینده درگیری لفظی مقام های ایران و آمریکا چیست؟
به نظرم در حال حاضر هیچ یک از دو طرف، راهبرد دورنگرانه یا حتی برنامه و هدف گذاری مشخص کوتاه مدتی هم در این زمینه ندارند. هم آقای ترامپ و وزیر خارجه اش که تهدید می کنند و هم ایران که گاه به این تهدیدها واکنش نشان می دهد، نوعی بازی "روزانه" را به پیش می برند تا ببینند از دل آن چه بیرون خواهد آمد بنابراین نه آمریکا برنامه قطعی و مشخصی برای جنگ با ایران دارد و نه ایران چنین شرایطی را قطعی می داند.
این البته به این معنی نیست که دو طرف برای یک جنگ احتمالی، آماده نمی شوند. بی گمان آمریکایی ها برای یک جنگ احتمالی با ایران طراحی هایی دارند که به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود.
البته دو احتمال خطرناک برای شعله ور شدن جنگ میان دو کشور وجود دارد: رخدادهای پیش بینی نشده (خارج از کنترل تصمیم گیران دو طرف) و محاسبه اشتباه یکی از دو طرف از موقعیت طرف مقابل.
۲.سابقه چنین درگیری ای بین مقام های ایران و آمریکا وجود داشته؟ اگر آری سرانجامش چه شده است؟
باید پرسید که آیا در چهار دهه گذشته، زمانی بوده است که تهران و واشنگتن، درگیر تنش لفظی نبوده باشند؟! پیشینه روابط دو طرف در تاریخ جمهوری اسلامی با این درگیری ها شکل گرفته است. نکته ای که هست اینکه در این چهار دهه، ایران و آمریکا، شبیه دو حریفی بوده اند که در کنار تشک ایستاده و نیروهای وکالتی شان با هم گلاویز شده اند. این روزها برای ناظران جهانی، گاه این احتمال پررنگ تر می شود که این بار کار به جایی رسیده که سرانجام دو طرف مجبورند خود مستقیما وارد کارزار با یکدیگر شوند البته برای چنین احتمالی هم شواهد و دلایلی وجود دارد: یک نظریه می گوید که تهران و واشنگتن دیرزمانی است که در مسیر تصادم قرار دارند و این مسیر لاجرم به نقطه برخورد می رسد، مگر آنکه تغییر کارسازی در رویکرد تهران یا واشنگتن یا هر دو رخ دهد که در حال حاضر دورنمای آن بسیار کمرنگ است.
یک نظر دیگر هم این است که تنش های لفظی دو طرف، نه به یک جنگ بزرگ که به معامله بزرگ می انجامد. در حال حاضر، هر دوی این احتمالات وجود دارد هرچند روی صحنه بیشتر صدای طبل و شیپور جنگ شنیده می شود.
۳.آینده روابط ایران با کشورهای جهان بر اساس تصمیم آمریکا علیه تهران به کجا منجر خواهد شد؟
بی گمان روابط ایران با کشورهای جهان، به شکل تعیین کننده ای، به رویکرد واشنگتن در قبال تهران وابسته است و این به دلیل وزن، سهم و تاثیر بسیار سنگین و بزرگ اقتصاد، سیاست و توان نظامی آمریکا در جهان امروز است اما این رویکرد یک نقطه کانونی یا هسته مرکزی دارد: دشمنی با ایران و حمایت از اسراییل در طول دهه های اخیر به "هویت" (یا شخصیت، شناسنامه و وجهه) آمریکا تبدیل شده و ستیز با آمریکا و دشمنی با اسراییل هم در چهار دهه گذشته به "هویت" (یا شخصیت، شناسنامه و وجهه) جمهوری اسلامی تبدیل شده است. تا زمانی که تهران یا واشنگتن یا هر دو، نتوانند از این "هویت" خود بازتعریف واقع بینانه و منصفانه ای داشته باشند، امکان برقراری مناسبات نرمال و عادی میان آنان وجود نخواهد داشت (که می توان جداگانه به دلایل آن هم پرداخت) و تا زمانی که تهران با واشنگتن مناسباتی معمول و عادی نداشته باشد، روابطش با کشورهای مهم غربی (در اروپا و آمریکای شمالی)، با متحدان مهم آمریکا در آسیا (بویژه ژاپن، کره جنوبی، هندوستان، استرالیا) و حتی با قدرت هایی چون روسیه و چین، به شرایط پایدار و عمیقی نخواهد رسید و پیوسته در یک وضعیت حداقلی باقی خواهد ماند.
گفت و گو از پریسا رهنما
نظر شما