جمال الدین اکرمی، نویسنده، مترجم و تصویرگر کتابهای کودک و نوجوان در مورد پرداختن به مساله آموزش بچه ها در مورد مراقبت از بدن خود در قالب کتاب به خبرنگار شبستان،گفت: متاسفانه ما در این زمینه در حوزه کودک کاری انجام ندادیم. من در این زمینه با کتابی خارجی در زمینه آزار جنسی روبرو شدم. در راه دادن این کتاب به حوزه نشر ناتوانم چون دیدم اگر آن را ترجمه کنم، قطعا منتشر نمی شود. در مرحله بعد سئوالی که مطرح می شود این است که در حوزه بزرگسال چه داریم و چه کردیم؟ باز هم به طور محدود به موضوع آزار جنسی پرداخته شده است. در نمونه های خارجی هم کمتر به این مورد پرداخته شده است.
اکرمی اظهار داشت: من نویسنده باید مطمئن باشم که اگر در مورد مسایلی بنویسم قانون از من حمایت می کند. ما به حمایت قانونی خیلی نیاز داریم. حمایت از نویسنده فقط حمایت از حقوق مادی او نیست بلکه حقوق معنوی را هم دربر می گیرد.
سکوت خطرناک است
وی بیان کرد: وقتی به واکنش های اجتماعی نگاه می کنیم،می بینیم مساله آزار بدنی موضوع مطرح جامعه است اما متجاوز آزاد است و تحت تعقیب قانونی نیست. کودکی که مورد آزار قرار می گیرد، چقدر امنیت دارد؟ من نویسنده که می خواهم به این موضوع بپردازم، چقدر امنیت دارم؟ شکستن خط قرمزها دغدغه همیشگی ماست. من نویسنده موضوع ساده خوک را باید تبدیل به بز کنم تا کتاب من چاپ شود. در داستانم باید سگ را از خانه بیرون ببرم تا رمانم اجازه چاپ بگیر. وقتی اینها خط قرمز است، وای برسد به مسایلی همچون آزار جنسی که تابو است و حتی خانواده ها ترجیح می دهند، پنهان بمانند.
این نویسنده، مترجم و تصویرگر کتابهای کودک و نوجوان بیان کرد: بخشی از رسالت نویسنده به اشتراک گذاشتن درد اجتماعی است تا به مخاطبان شناخت بدهد، به پدر و مادر و نهادهای مدنی و قانونی شناخت بدهد. پنهان کردن و سکوت خطرناک است. سکوت بسیار خطرناک است زیرا بیماری را به عقب می اندازد و به انتشار آن بیماری در اجتماع کمک می کند.
خشونت جنسی زاییده عدم شناخت جنس مخالف است
وی خاطرنشان کرد: امروزه در کتابخانه های ما تفکیک جنسیتی وجود دارد به عنوان مثال یک روز دخترها و یک روز پسرها باید از کتابخانه استفاده کنند. وقتی اینگونه است، نمی شود تفکیک جنسیتی در مدارس را مطرح کرد. تنها جامعه ای که مدارس دخترانه و پسرانه است، ایران است. این جداسازی به معنای گرفتن شناخت جنس مخالف است. کودکی که می تواند با جنس مخالف دوست باشد در بزرگسالی به خشونت روی می آورد چون جنس مقابل را نمی شناسد. طبیعتا خشونت زاییده همین عدم شناخت است.
اکرمی عنوان کرد: در مورد طرح مسئله آزار جنسی چقدر منبع داریم؟ اخبار پراکنده ای از چگونگی آسیب های وارده مطرح می شود. ما نویسندگان چقدر برای پرداختن به چنین مسایلی آموزش دیدیم؟ نهادهایی در حوزه کودک هستند و بخش حقوقی را بر عهده دارند مانند کانون تربیت، نهاد کودکان کار، جمعیت امام علی. من نویسنده چقدر از این حقوق خبر دارم؟و چه میزان به حقوق کودک اهمیت می دهم؟ ما نهادهایی داریم که با حقوق کودک در ارتباط هستند و آیین نامه حقوقی دارند. من نویسنده چقدر از حضور این نهادها و حقوق تعریف شده از سوی آنها خبر دارم؟ آیا تب نویسنده ها به ادبیات فانتزی یکی از موانعی نیست که دنیا اطراف را نبینند و به جهان ماورا پناه ببرند؟ البته من مخالف فانتزی ها نیستم اما اینکه تنها به فضای فانتزی اکتفا کنیم، خوب نیست.
ازدواج کودکان، آزار جنسی است
وی خاطرنشان کرد: اینکه دختری 13 ساله ازدواج کند، آسیب است. در قصه "درنا در باد" که آن را به دست ناشر سپردم، در مورد دختری نوشتم که دچار ازدواج زودرس می شود و در چابهار زندگی می کند. ازدواج کودکان به عقیده من ازدواج زودرس و یک نوع آزار جنسی است زیرا طبیعتا کودک انتخاب نمی کند، فقر باعث این امر می شود. امروزه در کشور 4 هزار کودک که هنوز به سن بلوغ نرسیدند طلاق گرفتند، این آزار جنسی است.
اکرمی اظهار داشت: ما به مسایلی مثل زندانی کردن کودکان در زیرزمین پرداختیم و باور نمی کنیم این تنبیه های بدنی روزی به آزار جنسی ختم شود. ما به آسیب شناسی جنگ نپرداختیم، به حاشیه های جنگ نپرداختیم، به نقض قوانین در مورد کودک نپرداختیم. کودکی که تنبیه می شود، سرخورده می شود چنین کودکی به خود اجازه می دهد مورد آزار جنسی واقع شود. کودکی که تنبیه شده است، پذیرفته که درد بکشد و حتی قربانی آزار جنسی می شود.
نویسندگان کودک باید سخنگو و بلندگوی کودکان باشند
نویسنده "خانم آقای کلاه دودی"،"ملکه نیزاره"،" گوی و چوگان" و " جشن تولد" بیان کرد: خطری در ادبیات کودک و نوجوان ما وجود دارد و آن دوری از واقعیت توسط نویسندگان است. آنها از واقعیت ها دور می شوند و فراموش می کنند در جایی نزدیک به آنها چه اتفاقاتی می افتد. به نوعی درگیر زبان نوشتن و سبک می شوند. نویسنده باید به واقعیت ها نزدیک باشد اما این رسالت را فراموش می کنیم ما بلندگوی کودکان و سخنگوی آنها باید باشیم. ما باید بپذیریم خطر چاپ نشدن کتابمان را یا اینکه حتی کتابم چاپ شود و پخش نشود. متاسفانه نویسندگان کودک کمتر تحت حمایت نهادهای ادبی کودک و نوجوان قرار می گیرند. نویسندگان باید دردهای جامعه را با خانواده ها و نهادهای فرهنگی و حقوقی و اجتماعی به اشتراک بگذارند.
عادت، خطرناک ترین عارضه در جامعه است
اکرمی گفت: در جامعه ما کار کودک زیر 15 سال ممنوع است اما در جامعه چه می بینیم؟ کودکان زیادی در خیابان ها و سر چهارراه ها هستند. بیشترین آمار ایدز برای کودکان کار است. این مسئله نشان می دهد آزار جنسی بین کودکان کار عادی است. من نویسنده می توانم به کودکان کار بپردازم و بگویم آنها بعد از کار مورد آزار جنسی قرار می گیرند و این برایشان عادی شده است.من نویسنده چطور می توانم به نوجوانی بپردازم که سرش را در آشغال ها کرده است و این برای من عادت شده است. خطرناک ترین عارضه در جامعه همین عادت است. عادت می کنیم و سپس سکوت و پنهان کاری. ما باید به بحث پیشگیری روی بیاوریم.
این نویسنده اظهار داشت: در سال 81 قانونی تصویب شد که تنبیه جزو جرایم خصوصی است و می تواند تعقیب کیفری داشته باشد. این خیلی خوب است اما از طرفی قانون پدر کودک را از این قاعده مستثنی کرده است. ناقص بودن قانون عوارض دارد چرا باید پدر مستثنی باشد. پدر می تواند در مورد ازدواج فرزندش تصمیم بگیرد و این جزو حقوق قضایی اوست. ما نویسندگان کم کم باید جسارت به عمل بدهیم و به تمام این موضوع ها بپردازیم. اگر قرار بود نویسنده در رفاه زندگی کند نباید به سراغ نویسندگی می رفت بلکه باید شغل دیگری انتخاب می کرد. حالا که وارد حوزه نویسندگی شدیم تعهد بر روی دوش ماست.
گفتگو از مریم داوری
نظر شما