به گزارش خبرنگار شبستان، «خبرنگاران» یکی از بازیگران بنیادی جریانسازی در حوزههای سیاست، فرهنگ و اقتصاد در کشورهای پیشرو هستند؛ واقعیتی که در برخی از برترین آثار سینمایی جهان مانند «آقای اسمیت به واشنگتن میرود: Mr. Smith Goes to Washington» به کارگردانی فرانک کاپرا و «پست: The Post» ساخته استیون اسپیلبرگ به خوبی به نمایش در آمده است.
این واقعیت مسلم، در ایران، اما رنگ و بوی دیگری به خود گرفته و بیشتر شاهد تولید و تفسیر اخبار، و نه جریانسازی خبری از سوی خبرنگاران هستیم. با این وجود تلاشگران رسانهای میتوانند در حوزههای کاری خود نقشآفرین باشند.
البته این نقش آفرینی زمانی جامه عمل بر تن خواهد کرد که اولا خبرنگاران به توانمندی خود در حوزه جریان سازی رسانه ای ایمان یابند، و ثانیا این گروه با مطالعه نازک بین و واکاوی بنیادین مفاهیم درپیوند، پا را از تولید خبر فراتر برداشته، و در مسیر جریان سازی خبری گام بردارند.
این شایستگی خبرنگاران، لوازمی دارد که خودایستایی، مهم ترین آنان است، استقلالی که ریشه در پشتگرمی مدیران رسانه ای کشور به این گروه دارد.
اگر «بنجامین کراونینشیلد بن بردلی» سردبیر بلندپرواز روزنامه واشنگتن پست که در سال ۱۹۷۲، قضیه دستبرد زدن به ساختمان حزب دموکرات در دفتر واترگیت را پیگیری کرد که به اتفاقی بزرگ در تاریخ آمریکا کشیده شد، در سکانسی از فیلم «پست» با این پرسش از سوی یکی از وکلای روزنامه واشنگتن پست روبرو می شود که «آیا به خبرنگاری که این مدارک و اسناد را به دست آورده است، اعتماد داری» می گوید، بله. آن فرد در ادامه از بن بردلی پرسید آیا از منبع او مطلع هستی، که بن پاسخ می دهد، من هیچ گاه از خبرنگاران چنین موضوعی را نمی پرسم.
باور و پشتگرمی مدیران رسانه ها به خبرنگاران، شاه کلید موفقیت رسانه های بزرگ و اثرگذار جهان است و خودایستایی نداشتن خبرنگاران در این ایران، مشکل هسته ای در جریان ساز نبودن آنان است.
بار دیگر به نقش بنجامین کراونینشیلد بن بردلی در پرآوازه شدن روزنامه واشینگتن پست نگاه بیندازیم: او با اجازه دادن به وودوارد و برنشتاین –خبرنگاران جوان این رسانه- برای دنبال کردن این موضوع و پوشش گسترده آن، دستمایه قرار آنها به سرچشمه و آبشخوری ناشناس به نام «حنجره قوی» را مورد تایید قرار داد، و در یک دوره ۲۸ ماهه، حدود ۴۰۰ مقاله در این زمینه به چاپ رساند.
یک سردبیر به نیروهای جوانش اعتماد می کند، منزلش را به اتاق خبر تبدیل می کند و سرانجام کاترین گراهام؛ مالک این روزنامه را قانع می کند، تا همه این ها و البته فشار سایر رسانه ها و افکار عمومی، ریچارد نیکسون؛ رئیس جمهور وقت آمریکا را مجبور به استعفا کرد.
زمانی که واشینگتن پست اقدام به گردآوری یافته هایی درباره جنگ ویتنام و رسوایی واترگیت می کرد، روزنامه نیویورک تایمز که در آن زمان، بزرگترین و سرشناس ترین روزنامه ایالات متحده آمریکا بود، به دلیل انتشار برخی واقعیت های جنگ ویتنام، توقیف شده بود، اما شجاعت و اعتماد به نفس بالای یک گروه چیره دست رسانه ای مانع از چیره شدن ترس بر مالک، سردبیر و خبرنگاران واشینگتن پست شد، و همین موضوع، این روزنامه را به یکی از اثرگذارترین رسانه ها در آمریکا تبدیل کرد.
پیش از رخداد رسوایی واترگیت و جنگ ویتنام که اسپیلبرگ بر اساس آن، فیلم پست را ساخت، بیلی وایلدر بر اساس یک داستان واقعی دیگر یعنی گیرافتادن «فلوید کالینز» در معدن ماسه بر اثر زمینلرزه ای در سال ۱۹۲۵ در آمریکا، فیلم تک خال در حفره: «Ace in the Hole» را ساخت.
روزنامه «کوریرژورنال» خبرنگارش «ویلیام برک میلر» را به محل زمینلرزه فرستاد و او آن پیشامد را به داستانی غمانگیز در ابعاد ملی تبدیل کرد. در این فیلم هم، شاهد شجاعت برک میلر در مقام یک خبرنگار هستیم که به دلیل اعتماد مدیر این روزنامه به وی، توانست در کمتر از یک هفته نام کوریرژورنال را بر سر زبان ها بیندازد.
به اصل موضوع برگردیم؛ گفتن از این فیلم ها و شجاعت هایی که به تصویر کشیده است، برای آن است که نشان دهیم هرگاه شجاعت به سایه رفت، ترس چیره شد، بی اعتمادی به میدان آمد و احتیاط کاری میدان دارد شد، آنگاه نتیجه اش می شود بی اثر شدن رسانه های ایران در عرصه جهانی.
پر واضح است که مشکل رسانههای ما به واژههایی مانند شجاعت و پشتگرمی محدود نمیشود بلکه حرفهای نبودن برخی از خبرنگاران، نبود هستههای پژوهشی در رسانهها و کمتوجهی به حوزههای تخصصی نیز در این باره نقشآفرین هستند، اما رسانههایی را در ایران میتوان نام برد که از وجود نیروهایی کاردان و کاربلد بهره میبردند، اما به دلیل نبود خودایستایی مدیران رسانهای، هر روز بیشتر از دیروز جایگاه خود را میان مخاطبانشان از دست میدهند. راستیای که با پیدایش شبکههای اجتماعی اینترنتی، درباره ضریب نفوذ خبرگزاریها و پیش از آن روزنامهها، به واقعیت تبدیل شده است.
جستار از مرتضی خواجوند سریوی
نظر شما