عشق نزد مولانا نردبان رسیدن به خدا است/روایت مثنوی از حماسه ای روحانی

همه همّ و غم مولانا این است که دست انسان را در دست خدا بگذارد، او عشق را صرفاً نردبانی برای وصول انسان به عالم معنا می داند. مثنوی در حقيقت يک حماسه روحانی است که دامنه مخاطبان اش بسیار وسعت و ابیاتش به فرهنگ عمومی راه یافته است.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» معروف به «مولانا»، مولوی، رومی که در دوران حیات اش او را با القاب «جلال الدین»، «خداوندگار»، «مولانا خداوندگار»، می شناختند، شاعر و عارف پارسی گوی بود که به سبب نوع نگاهش به جهان و زندگی، سلوک، منش و عقایدی که داشت مریدان فراوانی پیدا کرد و طی قرن ها پس از مرگش مکتبی که او پایه نهاد هنوز در سرتا سر جهان یادآور اندیشه اوست. او با ابیات پر مغز و معنای خود نگرش تازه ای نسبت به فهم جهان ارایه کرد. او ابیات پرمغز و معنای خود نگرش تازه ای نسبت به فهم جهان ارایه کرد.

 

امروز هشتم مهرماه، روز بزرگداشت این شاعر پارسی گوی است. چه آثار و نظریاتی که تا این روزگار در مورد مولوی نوشته و چه نگرش هایی که به او نسبت داده شده است. گویی در این میدان همه تلاش کردند خود را مولوی پژوه بدانند و هر کس از ظن خویش مولانا را به گردونه نقد و بررسی بکشد و افکار و اندیشه او را به زعم خود تفسیر کند.

 

با این وجود اما در میان تمامی این نقد و نظرها، بسیارند افرادی که توانستند کُنه وجودی اندیشه او را درک کنند و برای دیگران از یافته هایشان بگویند که در ادامه و به مناسبت روز بزرگداشت مولانا مواردی که تنی چند از پژوهشگران مطرح کرده و با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان در میان گذاشته اند را ارایه می کنیم.

 

«مهدی کمپانی زارع»، دانش آموخته فلسفه است و از سال 1389 تا کنون آثار متعددی درباره مولانا به رشته تحریر درآورده است که از میان آنها می توان به «مولانا و مسائل وجودی انسان»، «مولانا و مدرسه عشق»، «مولانا و معنای زندگی»، «حیات معنوی مولوی»، «مولانا و اخلاقی زیستن» و «خدا به روایت مولانا» اشاره داشت.

 

این مولانا پژوه اظهار کرد: مولانا دغدغه انسان و دردِ خدا دارد و می خواهد میان انسانی که در عالم خاک است و خدایی که در همه عوالم زیرین و زبرین و به ویژه در عالم معنا ظهور می یابد؛ پیوند برقرار کند. من این مساله را در آثار اشاره کرده ام که مولانا متفکری «انسان - خدا - درد» است.

 

وی ادامه داد: او انسان را در وضعیت فراق و جدایی از خالق و محبوب ازلی خود می داند. از این رو، همه همّ و غم مولانا این است که دست انسان را در دست خدا بگذارد و برای رسیدن به این هدف و غایت از ابزارهای مختلف از جمله عشق، اخلاقیات و ریاضات شرعی و صوفیانه استفاده می کند. برخلاف آنچه برخی گمان کرده اند مولانا عشق را صرفاً نردبانی برای وصول انسان به عالم معنا می داند و عشق از ابزارهای اوست برای رسیدن به محبوب.

 

کمپانی زارع با بیان اینکه از دیگر ابزارهای مولانا اخلاقیات است، گفت: اخلاقیات ابزاری برای خداخو شدن انسان است؛ چنانچه در روایت آمده که «تخلقوا باخلاق الله». مولانا از ریاضات شرعی و عرفانی نیز برای وصول به چنین غایتی استفاده می کند. او در مقام تعلیم به چیزی جز قرب و وصال انسان ها به خدا نمی اندیشد و از همان ابتدای مثنوی در نی نامه – چنانکه در کتاب مولانا و مسائل وجودی انسان به تفصیل گفته ام - با مخاطب خود شرط می کند که اگر خود را در موقعیت فراق و مشتاق به قرب و وصال نمی یابی، این کتاب به کار تو نمی آید و از ظن خود یار من شده ای و به درون من راه نخواهی یافت.

 

 به اعتقاد این محقق، مولانا مثنوی خود را دکانی می داند که در آن کالایی مشخص و خاص فروخته می شود و همه کالاهای دیگر در خدمت ارائه و عرضه همان کالاست و مولانا برای روشن کردن این مطلب به بزّازان اشاره می کند که در دکانشان پارچه های مختلف عرضه می کنند و کاری جز فروش پارچه ندارند و اگر تکه آهنی در مغازه شان دیده می شود؛ صرفاً برای اندازه گیری و گز کردن است:

 

پیش بزازان قز و ادکن بود     بهر گز باشد اگر آهن بود

 

وی در این راستا اضافه کرد: کالای اصلی دکان مولانا در مقام تعلیم بیان فراق و تبیین راه های وصال است و هرچه در این دکان از نقلیات و عقلیات و قصص و حِکَم و ... دیده می شود،؛ برای ارائه آن کالای اصلی است.

 

کمپانی زارع در مورد دیدگاه مولانا در مورد روش اخلاقی زیستن، گفت: اساساً در نگاه مولوی اخلاقی زیستن به دو چیز منوط است: نخست بیرون کردن بیگانه ها و غیر خودی ها و دوم، شبیه شدن به آشنایان و خودی ها. یعنی در اولین مرحله باید مجموعه ای از اموری را که با ما بیگانه است از خود بیرون کنیم. اصلی ترین بیگانه ها و غیرخودی ها در منظر او نفسِ امّاره است. نفس مرکز خواهش های پست مادی است که ما را به اسارت امور دنیوی در می آورد. او نفس را مادر بتها می داند و بر آن است که همه رذایل از آن چشمه می گیرد. بنده در کتاب «مولانا و اخلاقی زیستن» به تفصیل به این مبحث پرداخته ام و نشان داده ام که مولانا عشق و ریاضات شرعیه را ابزارهایی کارآمد برای مقابله با نفس و وسوسه های آن می داند.

 

وی ادامه داد: عمده چیزی که مولانا در حوزه اخلاقیات توصیه می کند آن است که انسان ها بر نفس خود مسلط شوند؛ چرا که مهمترین ویژگی نفس، خودمحوری و خودگروی محض است و آن همه چیز را در خدمت خودش می خواهد و امکان توجه به دیگری و دیگر گزینی را که رکن اخلاقی زیستن است از ما می ستاند. او در دفتر نخست مثنوی وقتی که از امیرالمومنین امام علی (ع) یاد می کند، در کنار همه فضائل حضرت(ع) به این اشاره می کند که ایشان توانسته بر نفس خود مسلط شود و از این روست که بر خشم و غضب، لگام زده است و می تواند با دیگران مواجهه ای اخلاقی داشته باشد.

 

این پژوهشگر در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه  چرا تصویر غالب از مولوی صوفی ای صاحب کرامت یا شاعر عاشق پیشه است، بیان کرد:  اینکه مولانا اشعاری عاشقانه دارد و در زمان حیات خود اهل طرب و سماع بوده، مطلبی است که تردیدی در آن نمی توان داشت و بنده در کتاب «حیات معنوی مولوی» که به تشریح زیست مولانا اختصاص دارد، به تفصیل بدان پرداخته ام؛ اما پیرامون مولانا و زندگی و شخصیت و کردار او فضایی اسطوره ای دیده می شود که از همان قرون نخست پدیدار شده و مانع از شناخت واقعیت شخصیت و اندیشه های او شده است. در میان فرهیختگان ما مولانا به عنوان عارفی بزرگ و مفسری درون گرا شناخته می شد؛ اما تصویر عوام و بسیاری از جماعات صوفیه از او درویشی صاحب کرامات بود که کارهای غریب می کرد و این دقیقا همان نگاه اسطوره ای است که در حوزه های دیگر فرهنگی نیز ما با آن مواجه هستیم. همچنین جز در چند دهه اخیر، آثار مولانا به نحو فراگیر در دسترس عموم و حتی محققان قرار نگرفته و شناخت بیشتر مردم از وی بسیار دور از اصل حیات و افکار او بوده است و محققان آثار تحقیقی خود را درباره افکار وی چند سالی بیشتر نیست که در دسترس همگان قرار داده اند.

 

بنابر این گزارش،از دیگر مباحثی که درباره مولانا باید به آن توجه داشت، محبوبیت او در میان همه کسانی که است با اشعارش مواجه می شوند، مسلمان و غیرمسلمان همه به گونه ای شیفته آثار او می شوند و شاید مهمترین دلیل آن باشد که او در آثارش بر وحدت انسان ها و فطرت آدمیان تکیه زده و اشعاری که می سراید به اخلاقیات و سطحی از زندگی اشاره دارد که هر انسانی می تواند با اندکی خداجویی و درک وجودی از خود به آن دست یابد و در صورت ممارست به آن سیره و روش، زندگی اش را بر پایه این مسیر متعالی برای تقرب به حضرت حق پایه گذاری کند.

 

در راستای بررسی این بُعد از اندیشه مولانا بر آن شدیم بخش هایی از مباحث دکتر «کریم زمانی»، مولاناپژوه در این باب را بررسی و ارایه کنیم.

 

زمانی در سخنرانی خود در مورد دیدگاه مولوی نسبت به زندگی و انسان گفت: مثنوی كتابی است كه به ظاهر يک منظومه تعليمی است، اما مثنوی در حقيقت يک حماسه روحانی است و اين حماسه عرفانی قلمرو مخاطبانش بسيار وسيع و متنوع بوده و كمتر فارسی ‌زبانی است كه بيتی، مصراعی، مثالی و يا حكايتی از اين كتاب عظيم به خاطر نداشته باشد و حتی برخی از ابيات آن به فرهنگ عمومی جامعه نيز راه پيدا كرده است. اين قلمرو وسيع مخاطبان مثنوی را از حجم شروح و نيز از حجم فراوان ردّيه‌ها می ‌توان دريافت.

 

وی با بیان اینکه مولانا حركت در خطوط مشترک همه اديان دارد، ابراز کرد: از اين رو، سخنش تفرقه‌انگيز نيست بلکه همه طیف های فکری را زیر یک سقف جمع می کند. اگر به مثنوی و ديوان غزليات مولانا نظر كنيم، می ‌بينيم كه خط ممتد واحدی از آغاز تا پايان امتداد يافته، مانند چشمه‌ای كه از قله‌ای جوشيدن می ‌گيرد و به دامنه‌ها و دشت‌ها سرازير می ‌شود و پستی ‌ها و بلندی ‌ها را طی می ‌كند و سرانجام به دريا می ‌پيوندد.

 

این محقق با طرح این پرسش که اين خط ممتد چيست؟، تاکید کرد: تلاش روح برای رهايی از عالم ظاهر و رسيدن به عالم باطن و گذر از نمودهای متكثر و پيوستن به هستی مطلق این خط ممتد است. مولانا در ابياتی رمزی و تشبيهی از زبان برف، حال آدمی را در اين جهان محسوس بيان می‌كند، فراق انسان را خوب ترسيم كرده است و ضرورت سير و حركت به سوی مبدأ كل را واقعاً هنرمندانه بازگو كرده است.

 

وی یادآور شد:نتیجه آنکه به نظر می رسد یکی از اصلی ترین مسایلی که می توان در مورد وجه تمایز مولانا با سایر شاعران و عارفان مطرح کرد، نوع جهان بینی وی است. دیدگاهی که او نسبت به انسان مطرح می کند دیدگاهی متعالی است و ارزشی که اگر آدمی خود نسبت به آن واقف باشد می تواند گردونه این نظام هستی را به خدمت خود بگیرد و در مسیر رضای خداوند گام بردارد. خدایی که از رگ گردن به او نزدیک تر است و جز سعادتش نمی خواهد.*

 

* تلخیصی از سخنرانی «دکتر کریم زمانی»، مولانا پژوه در دفتر شعر جوان

 

کد خبر 730718

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha