خبرگزاری شبستان؛ ثریا مطهرنیا-کارشناس آموزشی: آنجا که شادمانی به پایان می رسد، تراژدی آغازمی شود، دُنیا، دنیای همه ی ما بود، ما که زندگی مان وقفِ دنیایِ دُنیاها می شود، این فرشتگان معصوم، این جهان هایِ ژرف یعنی همان کودکانِ سرزمینِ عشق و زیبایی، آن روشنا بخشانِ آینده ای که از اکنون آغاز می شود اما به ناگاه دیوار محرومیت روی سر دنیای مان آوار می شود و مابین بُهت و رنج، سکوت رنگ ابهام به آینده می پاشد.
شاید روزی نمی شد که تصور کرد، سن قربانی گرفتن عدم توسعه و عدم توزیع عادلانه ثروت به سن یک کودک دبستانی برسد، اما رسید!شاید روزی نمی توانستیم تصور کنیم که نتیجه ی نگاه خصوصی سازی شده به آموزش و پرورش و عدم حمایت های بودجه ای از این نهاد به تراژدی های پی در پی تبدیل شود، اما شد!این چه سیاست گذاری ای است که درک نمی کند که آموزش و پرورش کشور در بحران و آموزش و پرورش مناطق محروم در بحرانی مضاعف است؟
این چه نظارتی است که نمی بیند بخش وسیعی از مدارس روستایی در مناطق محروم و حتی مدارس شهری این نقاط از کمترین استانداردهای لازم برای ایجاد یک محیط مطلوب آموزشی برخوردار نیستند؟
این چه اِعمالی است که به جای تذکر و وادار کردن سیاست گذاران به تغییر رویه دادن در قبالِ نگاه تعدیلی به آموزش و پرورش و گوش سپردن به معلم سال قبل دنیا که هشدارداد: این مدرسه فضای مناسبی برای آموزش نیست، معلم امسال دنیا را که با درد و اندوه و همراه با پدر دنیا او را به بیمارستان رساند مقصر می داند؟
این "چه ها " و دیگر پرسش ها، دیگر آفتاب روزِ نو را به دُنیا هدیه نمی کند اما می تواند مانع رُخدادهایِ تلخ دیگری شود اگر در پَسِ پُشتِ توجیهاتِ شاذ و استدلالات کَشّافِ مجریان ، ناظران و داوران به دیگر شکل، بازنمایی نشود.
چه باید گفت؟ مگر شادی دانش آموز، شادی معلم اش نیست؟ چه شد که در آن لحظه شادی تمام و تراژدی آغاز شد؟ آیا چنین اتفاقی فرا تاریخی و یک رُخداد عادی است یا نتیجه یک روند؟
بیش از گفت به شنید نیاز است و عمل ، زخم های دنیا با بستن چشم های معصوم اش التیامی ابدی یافت اما دُنیاهای دیگر همچنان در معرض آسیب اند، دنیاهایی که دنیای ما هستند.
نظر شما