خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: حضرت رسول(ص) در شرایطی به بعثت رسیدند که جامعه عربستان در جهالت خود غوطه ور بود و بدیهی ترین مسایل زندگی، در میان مردمان ساکن جزیرة العرب امری حل نشدنی بود و اگر هم قرار بود حل شود قطعا این اتفاقا با جنگ همراه می شد، برای مثال اگر کوچکترین حرکت و رفتاری از سوی اعضای یک قبیله صورت می گرفت که از نظر قبیله دیگر قابل قبول نبود، جنگی خونین درمی گرفت و این ماجرای زندگی در عصر جاهلی میان اعراب بدوی بود.
در چنین جامعه ای که حتی جان انسان ارزش نداشت و دختران زنده به گور می شدند، حضرت محمد(ص) به پیامبری رسید و به این وضعیت پایان بخشید. نوع مواجهه رسول الله(ص) با مردمانی که این خصایص را داشتند کار مشکلی بود و همان طور که خداوند فرمود اگر پیامبر(ص) از حُسن خلق برخوردار نبود، نمی توانست آنها را هدایت و به خود جذب کند.
از این رو، بر آن شدیم در سالروز رحلت جانگذار پیامبر اکرم(ص)، ویژگی های اخلاق و رفتاری حضرت رسول(ص) و آنچه را که از سیره ایشان برای سبک زندگی امروز می تواند الگو واقع شود، بررسی کنیم و برای این منظور با حجت الاسلام «نجف لک زایی»، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به گفت وگو پرداخته ایم. وی تاکنون کتاب ها و مقالات متعددی را منتشر کرده است که از جمله آنها می توان به کتاب «سیره پیامبر اعظم (ص) در گذر از جامعه جاهلی به اسلامی» اشاره داشت. در ادامه مباحث این پژوهشگر در مورد سیره حضرت رسول(ص) تقدیم حضورتان می شود:
پیامبر(ص) از چه طریقی توانستند مردم را به خود جذب کنند و از جامعه ای با حداقل فرهنگِ تعامل، مردمانی را تربیت کنند که توانایی برقراری ارتباط دوستانه نه تنها با خودشان بلکه با سایر ملل را داشته باشند؟
قبل از پاسخ مقدمه ای را بیان می کنم، حتما خوانندگان واژه جاهلیت را شنیده اند و به خوبی مطلع هستند که پیامبر(ص) در جامعه ای مبعوث شد که از آن به عنوان جامعه جاهلی یاد می شود، جاهلی در این جا به معنای بی سوادی نیست بلکه به مفهوم جامعه ای نابسامان است که هم از نظر مادی و هم از معنوی، با مشکل مواجه است.
بر این اساس، اقدامات و سیره پیامبر(ص) متمرکز بر این شد که آن جامعه را از نابسامانی مادی و معنوی نجات دهد. اعراب بدترین سکونت گاه ها و بدترین اعتقادات را داشتند. بنابراین، حضرت رسول(ص) این دو جنبه از زندگی آنها را ارتقا داده و تلاش کردند که آنان را از وضعیت نابسامانی که داشتند، خارج کنند.
بنابر این، پیامبر(ص) اولا با حُسن خُلق، دوما با صبر با این مردم مواجه شد، زندگی مادی و معنوی شان را ارتقا بخشید و در سه ضلع سیاست، اقتصاد و فرهنگ و یا به تعبیر دیگر در اضلاع ثروت، قدرت، اندیشه و علم جامعه را از نو بنا کرد. یعنی جهالت آنها را از طریق آموزش و سیره عملی از بین برد. این مساله می تواند در بخش های مختلفی از زندگی امروز نیز مورد توجه واقع شود.
شرایط جامعه امروز با آن زمان تفاوت های چشمگیری دارد، چه از نظر ظاهری و چه از نظر باطنی، با این وجود اما هستند انسان هایی که هنوز در جهالت خود غوطه ورند، به نظرتان چگونه می توان با تمسک به سیره حضرت رسول(ص)، جهل را از میان برداشت؟
این پرسش را با مساله ای که اتفاقا مساله روز جامعه ما است پاسخ می دهم؛ چندی قبل پیش نویس الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت که توسط مرکز الگو تهیه شده بود از سوی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) ابلاغ شد و معظم له از قوای سه گانه و نخبگان خواستند که به میدان آمده و با نقد و بررسی این الگوی پایه برای پیشرفت کشور کمک کنند تا الگوی مناسبی تدوین و در سال 1400 جهت اجرا ابلاغ شود.
من در کتابم با عنوان «سیره پیامبر اعظم (ص) در گذر از جامعه جاهلی به اسلامی» می خواستم به این نکته تاکید کنم که الگوی پیشرفت و در واقع پیشرفت در فرهنگ اسلامی مبتنی بر کشف است نه جعل.
اما سوال آن است که اولا از کجا باید کشف کرد و در وهله دوم مبنای این کشف چیست؟ من مبنای آن را بر سخن خداوند در قرآن گذاشتم که فرمود: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». این آیه می گوید: پیامبر(ص) الگوی شما در زندگی است و اگر می خواهید زندگی تان را اصلاح و نقشه ای را برای خودتان تنظیم کنید؛ الگویتان باید پیامبر(ص) باشد هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی.
لذا فکر می کنم امروز اگر می خواهیم الگوی اسلامی برای پیشرفت داشته باشیم، باید مهمترین منبع ما قرآن و مکتب اهل بیت(ع) و به ویژه سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) باشد، ما ببینیم که حضرت(ص) برای ارتقای همه جانبه مردم و همچنین جامعه عصر بعثت از چه الگوها و روش ها و منش هایی بهره مندی شده است.
بنابر این، تکیه بر سیره حضرت رسول(ص) و آنچه که امروز در جامعه اسلامی ما به عنوان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مطرح شده است، می تواند شاکله ای باشد از آنچه که باید از آن پیروی کنیم. در واقع سند الگو خود متکی بر آموزه های دینی ماست.
همان طور که اشاره داشتید اعراب در وضعیت خوبی به سر نمی بردند و جامعه آنها از نظر اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و مادی به قهقرا رفته بود، این شرایط باعث دشمنی های متعدد میان افراد می شد چرا که نظرات مخالف فراوان بود. حتی بعد از بعثت نیز این جریان وجود داشت. سوال این است که پیامبر(ص) چگونه مواجهه ای با مخالفان داشتند؟
مخالفان را باید طبقه بندی کرد، حضرت رسول(ص) مخالفان متعددی داشته است، دشمنی برخی از آنها روشن بود مثل کفار قریش یا مخالفان خارجی مثل امپراطوری روم و ایران، برخی نیز کارشکنی داشتند مثل منافقان. اما در همه این موارد یک اصل کلی بر سیره پیامبر(ص) حاکم است و آن رحمت للعالمین بودن حضرت(ص) است. خداوند فرمود: اگر ذره ای سنگدل بودی و خشونت به خرج می دادی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.
اوج این جریان و رویکرد را در فتح مکه می بینیم. تمام استراتژیست های مسلمان و غیرمسلمان که به فتح مکه توجه کرده اند، اذعان دارند که از لحاظ نظامی بی نظیر است که شهری در حمله ای فتح شود بدون کشت و کشتار حتی محدود. کل افرادی که در جریان فتح مکه کشته شدند از دو سه نفر تجاوز نکرد. پیامبر(ص) مکه را خانه امن همه اعلام کرد.
این رویکرد حضرت رسول(ص) در مواجهه با مخالفان است که امروز می تواند الگوی ما باشد. در کل 23 سال حکومت حضرت رسول(ص)، 13 سال در مکه و 10 سال مدینه جنگ های مختلفی رخ داد اما تعداد کشته های مسلمان و غیرمسلمان به دو هزار نفر هم نمی رسد با اینکه مستشرقین و غربی ها و دشمنان اسلام به گونه ای تبلیغ کردند که گویا اسلام دین شمشیر بوده و مثلا ده ها هزار نفر کشته شدند. اما وقتی که متمرکز می شویم و تحقیق می کنیم، می بینیم که چنین نبوده است.
لذا در کنار قاطعیتی که پیامبر(ص) در امر دین داشت و در احکام دین معامله نمی کرد ولی در بخش مملکت داری و تعامل با مردم و تعامل با مخالفان و دشمنان، بنای حضرت(ص) بر این بود که تا امکان دارد در جنگ ها و فتوحات بدون تلفات انسانی پیش برود. در جریان همان فتح مکه بود که پیامبر(ص) اعلام عفو عمومی کرد. حتی کسانی مثل ابوسفیان را عفو کردند و بنای خود را بر عفو و چشم پوشی و عدم افشاگری گذاشتند.
به نظرتان کدام بعد از سیره پیامبر(ص) برای زندگی در جامعه امروز بیشتر مورد نیاز است؟
ما نمی توانیم گزینش بزنیم، رفتار و کردار ما به گونه ای نیست که بتوانیم حوزه های مختلف را از هم جدا کنیم، هر کدام از ما انسان ها به لحاظ نقشی که در جامعه ایفا می کنیم، اندیشه و کردار متفاوتی داریم؛ یعنی هم رفتارهای اقتصادی داریم، رفتارهای فرهنگی و اخلاقی داریم، در آداب معاشرت با بستگان، یا با همشهریان رفتار شهروندی داریم، لذا اگر بخواهیم که رفتارمان را بر اساس سیره پیامبر(ص) تنظیم کنیم وقتی موفق هستیم که به کلیت آن توجه کنیم.
اگر گزینشی برخورد کنیم و در عرصه خاصی پیامبر(ص) را الگو قرار دهیم، اتفاقی نمی افتد چون نتیجه همواره تابع ضعیف ترین حلقه سیستم است لذا رفتارهای ما تابع همان بخشی است که در سیره نبوی نیست. لذا در قرآن کریم نیز کسانی را داریم که نزد پیامبر اکرم(ص) می آمدند و می گفتند به تو ایمان می آوریم به شرطی که ما را از برخی رفتارهای دین معاف کنی، پیامبر(ص) می فرمود: یا ایمان می آورید به همه دین یا اصلا ایمان نمی آورید.
مثلا عده ای می گفتند ما نماز نمی خوانیم، عده ای می گفتند اجازه نوشیدن شراب را داشته باشیم! پیامبر(ص) می فرمود: نمی شود که به بخشی از دین ایمان آورد و به بخش های دیگر بی تفاوت بود. حتما باید توجه کنیم که تمسک به سیره پیامبر(ص) باید به شکل جامعی باشد و ما باید در همه این ابعاد تلاش کنیم که ایشان را الگوی خود قرار دهیم.
نظر شما