خبرگزاری شبستان، گیلان - سمیه اکبرپور: شهر رشت که افتخار اولینها را بر پیشانی دارد دارای بزرگان و مفاخر بسیاری در عرصههای علمی، ادبی، هنری و مذهبی بوده که آوازهشان در گیتی پیچیده است.
حفظ آثار و بناهای تاریخی متعلق به این مشاهیر، حفظ هویت، تاریخ و تمدن شهر و میراثی معنوی است که باید بدان توجه ویژهایی داشت. یکی از این آثار، خانه پدری هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) است که قرار بود بعد از ثبت ملی به موزه تبدیل شود اما گویا در پیچ و خم بروکراسی اداری گرفتار و نه تنها ثبت ملی نشده است بلکه بر تاریخی بودنش نیز شک و شبهه وارد شده است.
امروز مجددا در فضای رسانهای گیلان اخباری مبنی بر خطر تخریب خانه پدری استاد ابتهاج در محله استادسرای رشت منتشر شد که نگرانی شهروندان از اینکه این خانه نیز دچار سرنوست خانه شبان و تخریب ناگهانی شود را برانگیخت.
این در حالی است که مرداد سال 96 رضا علیزاده، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری وقت استان گیلان، از گذراندن مراحل آخر ثبت خانه «ابتهاج» در میراث فرهنگی خبر داد و گفت: پرونده ثبت ملی خانه «ابتهاج» به شورای ثبت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تحویل داده شده است و کارشناسان در حال فراهم کردن زمینه ثبت ملی این خانه باارزش هستند.
این سخن موجب خوشحالی و مسرت اهالی فرهنگ و ادب شد اما آبان سال گذشته فرهاد نظری، مدیر کل دفتر ثبت آثار تاریخی اعلام کرد: هنوز مدارک این خانه برای ثبت این بنا در فهرست آثار ملی کامل نیست.
برخی شنیدهها نیز حکایت از عدم ارتباط این بنا با خانواده ابتهاج می داد. این ضد و نقیصها موجب شد تا از شورای شهر رشت پیگیر وضعیت خانه پدری ابتهاج شویم.
«محمدحسن عاقل منش» در این خصوص به خبرنگار خبرگزاری شبستان از رشت گفت: تمام تلاش شورا فراهم سازی بستر مناسب جهت ثبت این خانه تاریخی است و تا زمانی که این خانه ثبت نشود، نمیتوان اقدامی درباره احیا، مرمت و یا بهره گیری فرهنگی و هنری از آن انجام داد.
رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر رشت با بیان اینکه ابتهاج بزرگترین شاعر معاصر ماست تصریح کرد: میراث فرهنگی باید هرچه سریعتر تکلیف این خانه را مشخص کند اما گویا در اعلام تاریخی آن نیز شک دارد.
وی با تاکید بر حفظ بناهای تاریخی متعلق به بزرگان شهر اذعان کرد: ثبت ملی و ترمیم و نگهداری این بناها موجب شناخت بیشتر نسل جوان با مشاهیر و بزرگان شهر شده ضمن اینکه در توسعه گردشگری شهر نیز موثر است.
عاقل منش با بیان اینکه تلاش شورای شهر حفظ بناهای تاریخی این شهر با همکاری میراث فرهنگی و صنایع دستی است گفت: باید بناهایی که هویت شهر هستند مرمت و احیا شوند.
در حالیکه رشتوندان خوشحال از دوری خطر تخریب از خانه استاد امیر هوشنگ ابتهاج بوده و ثبت ملی شدن این بنا را تاکید دارند اما سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان نگرشی دیگر در این قضیه دارد.
«ولی جهانی» با بیان اینکه مکاتبههای بسیاری در خصوص تعلق این بنا به خانواده ابتهاج انجام شده است گفت: بنا باید قابلیت ثبت به لحاظ مادی و معنوی را داشته باشد.
معاون میراث فرهنگی گیلان با بیان اینکه این دو ساختمان مجاور در رشت مشهور به خانه ابتهاج است تصریح کرد: با توجه به کارشناسیهای انجام شده و بررسی اسناد، ساختمانی که سازمان مدیریت پسماند شهرداری رشت در آن مستقر است، متعلق به خانواده ابتهاج میباشد.
وی با بیان اینکه ساختمان مقابل معروف به ساختمان آصف، دارای مالکیت خصوصی است تصریح کرد: به اشتباه این ساختمان به ساختمان ابتهاج معروف گردید درحالی که تعلقی به خانواده ابتهاج ندارد.
جهانی با اشاره به مکاتبه شهرداری با سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان در خصوص ساختمان ابتهاج تصریح کرد: شهرداری در این نامه اعلام کرده که ساختمان آصف تعلقی به خانواده ابتهاج ندارد و اسنادی مبنی بر این مالکیت مشاهده نشده است.
وی تاکید کرد: بنا بر اسناد جمع آوری شده، ثبت ساختمان آصف بهعنوان خانه ابتهاج منتفی است چرا که دارای مالکیت خصوصی بوده و فاقد ارزش فرهنگی است.
ثبت خانه استاد ابتهاج و دیگر فرهیختگان و مشاهیر گیلانی و تبدیل آن به موزه و مجموعههای فرهنگی، حداقل کار برای این بزرگان است و امروز در روزی که به نام روز رشت نامگذاری شده و نخستین وظیفه مدیریت شهری حفظ هویت این شهر است، خبر تخریب خانه ابتهاج به گوش میرسد، ابتهاج شاعر غزلسرایی که اسطوره شعر معاصر و هویت این شهر بوده و شعرهایش تداعیگر خاطراتی برای همه ما گیلانیان و ایرانیان است.
شاعری که خانهاش در تهران مشهور به خانه ارغوان ثبت ملی شده و محفلی برای شاعران است در گیلان در دو قدمی تخریب قرار گرفته و این نشان از همت مسئولان در حفظ داشتههای این شهر است؟!! آیا در تخریبی ناگهانی، خانه شبان دیگری در این شهر به وقوع خواهد پیوست؟!!
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر میکشم از سینه نفس
نفسم را برمیگرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی میماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
(شعر ارغوان ابتهاج)
نظر شما