«سعید محسنی» از چاپ اثر جدید خود با عنوان «نهنگی که یونس را خورد و هنوز زنده است» به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان خبر داد و گفت: این رمان داستان پیر پسری است که در کتابخانه عمومی کار می کند، کتابخانه ای که کم فروغ است و مراجعان کمی دارد. حضور یک دختر ناشناس به این کتابخانه تمام معادلات این کتابدار را بهم می ریزد و اتفاقاتی رخ می دهد.
این نویسنده با بیان اینکه «نهنگی که یونس را خورد و هنوز زنده است» دومین رمانی است که نوشتم، عنوان کرد: این رمان شامل 160 صفحه است که در شمارگان هزار نسخه با قیمت 14000 تومان توسط انتشارات چشمه منتشر شده است. نگارش این رمان بیش از دو سال طول کشید. اولین رمانم« دختری که خودش را کشت» نام داشت که نشر چشمه آنرا چاپ کرد. یک نمایشنامه نیز داشتم با عنوان «رد پا اگر ماندنی بود» که انتشارات بوتیما آنرا چاپ کرد.
این نویسنده اظهار داشت: « دختری که خودش را کشت»خیلی زود فروش رفت و به چاپ دوم رسید. از قبل، طرح «دختری که خودش را کشت» را برای نمایشنامه ریخته بودم و سه ماه زمان برد که آن را در قالب کتاب بنویسم. در مورد رمان دوم یعنی «نهنگی که بونس را خورد و هنوز زنده است»تاکنون بازخورهای خوبی از مخاطبان گرفتم و فکر می کنم ناشر به خاطر وضعیت کاغذ و مسایل اقتصادی در چاپ دوم آن دچار مکث شده است.نوشتن این رمان دو سال زمان برد.
وی تصریح کرد: یک رمان با عنوان «برسد بدست لیلا حاتمی» در دست انتشارات چشمه دارم. بیش از یک سال است که این رمان را به چشمه سپردم. قول چاپ آنرا برای سال 98 به من دادند .این رمان 4 داستان قائم به ذات دارد که در کنار هم یک قصه را می سازند. یک رمان تمام شده هم دارم که در حال حاضر آن را به خاطر شرایط کاغذ و نشر به ناشری ندادم.
محسنی با اشاره به اینکه در حوزه ادبیات خلاقه پر اقبال ترین بخش رمان است، بیان کرد: نه مجموعه داستان و نه نمایشنامه از توفیقی که رمان داراست، برخوردار نیستند. گرچه تیراژهای هزارتایی را نمی توان جدی گرفت. چاپ های متعددی که رمان می خورد برابری می کند با تیراژ 4 هزارتایی 20سال پیش. متاسفانه در شرایط فعلی اوضاع چاپ خوب نیست.
این نویسنده خاطر نشان کرد: در میان کتابها باز در شرایط کنونی وضع رمان بهتر است. مهم ترین دلیل این است که مخاطب کتابخوان ما در حوزه رمان، مخاطب جدی تری است و وقتی سراغ ادبیات می آید ، به خاطر تفنن نیست. ساحت رمان، ساحت تفکر و تعمق بیشتر است. مواجهه با چالش های فکری و مسایلی که طرح می شود در رمان وسیع تر است. از این منظر مخاطب فرهیخته تر احساس نیاز جدی به رمان می کند تا حوزه های دیگر.
در قسمتی از رمان«نهنگی که یونس را خورد و هنوز زنده است» می خوانیم: نماز میخوانم. دو سه صفحهای قرآن میخوانم. جانمازم را جمع میکنم. کتری را روی اجاق میگذارم. لگن مادر را آماده می کنم . چای دم میکنم. برای مادر لگن میبرم.صبحانهی مادر را توی سینی برایش میبرم. لگنش را به دستشویی میبرم. خالی میکنم. برمیگردم. سفرهای کوچک میاندازم. صبحانه میخوریم. در میزنند. در را باز میکنم. خواهرم با بچهاش تو میآیند. به چشمان ملیحه نگاه میکنم که سرخ است. لباس میپوشم. به حرفهای خواهرم گوش نمیدهم که یکریز کلمات را توی هوا ول میکند.
نظر شما