حجت الاسلام «بهرام دلیر» در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان با اشاره به کارکردها و تاثیرات انقلاب اسلامی در مواجهه با عرفان های نوظهور، اظهار کرد: عرفان و انقلاب، عرفان و مبارزه، عرفان و دفاع مقدس، عرفان و وصیت نامه امام خمینی(ره) هر کدام می تواند ذیل چهل سالگی انقلاب اسلامی موضوعی مهم باشد که می توان در مورد آنها بحث کرد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: امام راحل قبل از انقلاب، خود صاحب کرسی تدریس عرفان بود، ایشان هم محصل موفق عرفان بود و هم مدرس موفق عرفان به این معنا که صاحب نظران عرصه عرفان، نظرات و گفتار امام خمینی(ره) در این گستره را به دیده احترام می نگرند.
وی اضافه کرد: امام با این جامعیت عرفانی، فلسفی، فقهی، اصولی، تفسیری و به نوعی احاطه بر تمامی علوم اسلامی هم مرجعیت ج افتاده ای بود که مرجعیت اش را به رسمیت می شناختند و هم عالِم بزرگی بود که پرچم دار یک انقلاب شده و آن را به پیروزی رساند و سپس با همین جامعیت، دفاع مقدس را به سامان و سرانجام رساند. امام خمینی(ره) با همین ادبیات و جامعیتی که داشت با دنیا هم تعامل کرد، نامه امام (ره) به گورباچف بیشتر رویکرد عرفانی دارد.
حجت الاسلام دلیر ابراز کرد: از سوی دیگر اگر کلیدواژه های ادبیات امام خمینی(ره) بررسی شود، غالبا با یک ادبیات عرفانی مواجه می شویم، امام راحل با بداخلاقی با دنیا صحبت نکردند مثلا می گفت آقای جیمی کارتر نمی گفت جیمی کارتر خبیث؛ این ادبیات امام(ره) باعث شد که در دوران رهبری اش و در دوران دفاع مقدس، چیزی از عرفان های نوظهور و عرفان واره ها و کج اندیشی ها و کژروی های عرفانی را شاهد نباشیم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه گفت: اما بعد از رحلت امام خمینی(ره) آن ادبیات والای عرفانی ایشان در جامعه کاهش یافت و رفته رفته تحت شعاع قرار گرفت یعنی آن محوری را که در ادبیات جاری و ساری امام می دیدیم، کمتر شاهد بودیم. برای مثال امام راحل پس از شهادت مصطفی فرزند بزرگ خود فرمود: (این از الطاف خفیه الهی است). شهید بهشتی و هفتاد و دو نفر در یک روز شهید می شوند و امام(ره) با همان روحیه و ادبیات عرفانی، جامعه را آرام می کند، تصور کنید که یک روز را صبح می کنیم در حالی که نه نخست وزیر داریم و نه رئیس جمهوری، اما جامعه همچنان ثبات دارد، این نشان از آن رویکرد والای عرفانی امام خمینی(ره) دارد.
وی با بیان اینکه حتی در وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی(ره) نیز این ادبیات موج می زند، افزود: شرح های مختلفی بر این وصیت نامه نوشته شده که همه حکایت از بار معنوی و عرفانی بالای این وصیت نامه دارد. به هر صورت بعد از رحلت امام خمینی(ره)، آن ادبیات فروکش می کند و به تدریج آن ادبیات عرفانی تحت شعاع ادبیات نظامی قرار می گیرد، مثلا می خواهیم اینترنت را قطع کنیم، می گوییم: رزمایش قطع اینترنت! این ادبیات در زمان امام راحل نبود. از جماران چنین ادبیاتی به جامعه جاری و ساری نمی شد.
این پژوهشگر عرفان اسلامی اظهار کرد: وقتی سیره امام خمینی(ره) در جامعه امروز آنچنان که باید و شاید بروز و ظهور نداشته باشد، شاهد همین مساله یعنی جولان عرفان های نوظهور می شویم چرا که تقاضای عرفان هست اما عرضه ادبیات عرفانی آن طور که باید باشد نیست، در این میان متقاضی چه کار کند؟ بدون اینکه متوجه شود هر عرضه عرفانی را خیال می کند که عرفان است سراغش می رود، سراغ «سای بابا»، «پائولو کوییلو»، «وین دایر» و... می رود و آثار آنها را مطالعه می کند. در حالی که بسیاری از مباحثی که امروز در دنیای غرب به اسم معنویت ارایه می شود بیشتر تکنولوژی فکر با رویکردهای روان شناسانه است.
وی با بیان اینکه عرفان های کاذب از درون پارادوکسیکال هستند، گفت: کذب عرفان نیست و نمی تواند باشد، مثلا می گویند عرفان های ساختگی، اگر ساختگی است که عرفان نیست و اگر عرفان است نمی تواند ساختگی باشد.
وی در ادامه بیان کرد: عرفان نظری مسایل خاص خودش را دارد مثل توحید، اسماءالحسنی، فیض اقدس و... . در عرفان عملی هم سیر و سلوکی را شاهدیم و آن هم دارای منازلی است. هر کسی که کار خارق العاده انجام داد و یا انرژی درمانی کرد عارف نیست و کار او به معنای عرفان نیست. امروز عرفان های نوظهور جولان می دهند به این دلیل که عرفان درست و حسابی ارایه نمی شود. جوانی که عاشق عرفان است را باید دریابیم، این برای ما فرصت است که اگر استفاده نکنیم تهدید می شود و برای همیشه احتمال انحراف و کژاندیشی در او می رود.
این محقق ادامه داد: امروز کسانی که مدعی عرفان هستند، باید بنشینند و شفاف و رسانه ای صحبت کنند تا سره از ناسره مشخص شود، این رویکرد در سیره اسلام است، خداوند به پیامبر(ص) فرمود: «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ»، این آیه بدان معناست که ای پیامبر(ص)! شفاف سازی کن. بنابراین اگر سره از ناسره مشخص شود بسیاری از مسایل حل می شود.
حجت الاسلام دلیر تاکید کرد: انرژی درمانی هست و واقعیت هم دارد اما اسم آن را عرفان نمی توان گذاشت، کرامت نیست. هر کار خارق العاده ای عرفان نیست. امروز باید به ادبیات عرفانی امام راحل باز گردیم، این بسیار روشن است، کلیدواژه های ادبیات امام خمینی(ره) کاملا آشکار است و ما امروز به این ادبیات نیاز داریم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: امروز به نهج البلاغه نیاز داریم، چهل سال از انقلاب می گذرد و اکثر کسانی که سر کار هستند و اوایل انقلاب از نهج البلاغه سخن می گفتند، امروز چه قدر در سخنرانی هایشان از نهج البلاغه سخن می گویند؟ بر این باورم که گفت و گوها و کلاس های به درد بخور یا مناظره های علمی و عرفانی و معرفتی، راهکار موثری است که می تواند ادبیات عرفانی ناب را به جامعه بازگرداند همان گونه که امام راحل(ره) می خواستند.
نظر شما