به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از زنجان، روح که بزرگ می شود جسم در پذیرش آن وا می ماند و معنا وقتی عظمت بی کران می یابد،کلمه، زیر بار بی طاقتی خود،به هر راهی می زند تا ابراز شود،ما برای گفتن از تو،امروز دست به دامان تابوتی بی وزن شده ایم که غزل قامت تو در آن شکسته به دستمان رسیده است،مادرت به پستچی ها گفت: این را هم برگشت بزنید؛برسد به دست صاحبش "انا لله و انا الیه راجعون".
شهید ازبرعلی احمدی،متولدسال 1344 در روستای حمزلو، از توابع استان زنجان چشم به جهان گشوده است نام پدر شهید علی یار و نام مادرش حوریه نام دارد سه خواهر و چهار برادرند وی فرزند پنجم خانواده بودو تا پایان دوره ی ابتدایی درس خوانده است و کار اصلی شهید کشاورزی بوده است.
برادر شهید رحمت اله احمدی در گفتگو با خبرنگار شبستان از زنجان،گفت: چند روز قبل از خبر پیدا شدن پیکر برادرم خواهرم بزرگم اومده بودند به خواب خواهرم و گفته بودند که من دارم میام پیش شما چند روز بعد از بنیاد تماس گرفتن و گفتن که در تفحص های اخیر پیکر برادرم پیدا شده و میخواهند که به زنجان منتقل کنند.
رحمت اله احمدی،با اشاره با آخرین دیدار با برادر،افزود: آخرین باری که اومده بود مرخصی دیدیم داره تاریخ اومدنش را یاد داشت می کنند حال و هوای این بارش با همیشه فرق می کرد اکثر اوقات کنار مادر بود و باهم درد و دل می کردند آخرین روز که داشت می رفت رو کرد به مادرم و گفت:این دفعه که رفتم دیگه برنمی گردم که یک ماه بعد تلویزیون حمله 40چراغ قزوین رو اعلام کرده بود اونموقع من هم در مهران سرباز بودم وقتی خبر را شنیدم مرخصی گرفتم هیچی اطلاعی نتوانستم به دست بیارم برگشتم و با پدرم رفتیم به تیپ 2 زنجان اونجا گفتند مجروح شده و پای راستش ترکش خورده ما رو فرستادند جایی که مجروح های جنگی میاوردند انجا هم به پرونده ها نگاه کردند و گفتند که اینجا نیاوردند از اونجا رفتیم معراج شهدا اونجا هم نبود به شهدای گمنام هم سر زدیم ولی نتوانستیم شناسایی کنیم به باختران و زاهدان و کرمانشاه هم رفتیم نتوانستیم خبری پیدا کنیم که آخرش به ما گفتن که مفقود الاثر شده است بعد از مدتی از دوستانش خبر گرفتیم گفتن که پای راستشون ترکش خورده که موقع انتقال آمبولانس و با خمپاره زده بودند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در آن زمان مردم روستاها در یک جای مشخصی مثل یک روستای بزرگ جمع می شدند و تظاهرات می کردندبرادرم همیشه در تظاهرات شرکت می کردند ماه محرم همیشه تکیه درست میکردن و تعزیه خوانی داشتند و از روستاهای اطراف جمع می شدند روستای ما فعالیت می کردند خیلی به نماز اول وقت مقید بود.
احمدی در پایان گفت: مادرم همیشه کنار جاده منتظر اومدن برادرم بود همیشه میگفت که میدونم برمیگردد ۵ سال بعد از خبر شهادت برادرم،مادرم کنار درخت همیشگی کنار جاده چشم به راه برادرم دار فانی رو وادع کرد، ما از حضور پر شور مردم زنجان در استقبال و تشییع از پیکر برادر شهیدم قدر دانی می کنیم.
شهید ازبرعلی احمدی در 29خرداد سال 1367 در منطقه ی مهران توسط نیروهای عراقی به شهادت رسیده است پیکر این شهید بزرگوار بعد 30سال به آغوش خانواده باز گشته است.
نظر شما