خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : روز گذشته بخش اول گزارش «سینمای هالیوود-سینمای آلترناتیو» با عنوان «بازی برد-برد تکنولوژی و سینمای آمریکا» منتشر شد. در این گزارش به روند تحول سینمای آمریکا در تعامل با پیشرفت تکنولوژی ارتباطات پرداختیم؛ تحولی که موجب شد سینمای آمریکا خصوصا در ساختار هالیوودی آن به یکی از اثرگذارترین مولفه های فرهنگی جهان در صدسال گذشته بدل شود.
در گزارش پیش رو به مولفه های معنایی این نوع سینما می پردازیم و این که چگونه توانست تا این اندازه ناخودآگاه مردم سراسر جهان را متاثر کند.
سینمای آمریکا گرچه از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم جریانی همگام با سینمای اروپا و حتی دنباله رو آن بود، در سال های پس از آن با رویکرد تجاری-صنعتی به سینما و شکل دادن به استودیوهای تولید فیلم، گام مهمی در جهت انسجام فعالیت سینمایی در این کشور برداشت. هالیوود با استودیوهای فیلمسازی اش آرام آرام پا گرفت و تولیدات سینمایی بیشتر شد.
اما آن چه به یکباره سینمای آمریکا را به قدرت بلامنازع تجارت سینما در جهان بدل کرد، جنگ های جهانی بود. وقتی اروپا به دست خود همه چیز را نابود می کرد، آمریکا به دور از هیاهو در حال آماده شدن برای ساخت جهان جدید بود. البته جنگ های جهانی علاوه بر ویرانی اروپا، آمریکا را به محل گردهمایی نیروهای خلاق همه حوزه های صنعتی و هنری نیز تبدیل کرد. از آلبرت اینشتین تا میس وندرروهه ناچار به مهاجرت به آمریکا شدند و پایه گذاران آمریکای پس از جنگ جهانی شدند.
به هرروی آمریکای در امان مانده از جنگ جهانی در مسیر توسعه پرشتاب قرار می گیرد و از همین جاست که سینما به مهمترین ابزار ساخت رویای آمریکایی در اذهان عمومی جهان تبدیل می شود.
سینمای آمریکا از دهه 20 به بعد هویت مستقل خود را می یابد تا پس از جنگ جهانی دوم و ورود آمریکا به جنگ سرد با شوروی، بیش از پیش در خدمت نمایش برتری لیبرال-دموکراسی در مقابل کمونیسم قرار گیرد و «روس ها» به شخصیت منفی فیلم های آمریکایی بدل شوند. اهمیت سینما و به خصوص ساختار تبلیغاتی آمریکا در این رقابت به حدی است که برخی از آن به عنوان یکی از دلایل فروپاشی شوروی یاد می کنند.
اما پیش از آن که به دوره فیلمسازی آمریکایی از دهه 60 به بعد بپردازیم باید به فاصله زمانی اواخر دهه 20 تا دهه 60 که به دوره «سینمای کلاسیک» مشهور است، نگاهی بیاندازیم؛ دوره ای که در آن کمپانی های بزرگ هالیوودی با استودیوهای فیلمسازی شان بخش عمده صنعت سینما را در دست دارند و سلیقه خود را بر آن حاکم کرده اند تا آن جا که کارگردان هایی چون آلفرد هیچکاک -به عنوان فیلمساز مستقل- برای ساخت اثر مورد علاقه اش دچار مشکل می شود. یادآوری ماجرای نیمه تمام ماندن فیلم «سوی دیگر باد»، آخرین فیلم اورسن ولز به خاطر اختلاف با استودیو در این زمینه بسیار شنیدنی است. وقتی تهیه کننده به عوامل ساخت فیلم اجازه حضور در استودیو را نمی دهد و آن ها به بهانه بازدید دانشجویان از استودیو، بخش هایی از سناریو را فیلمبرداری می کنند. «سوی دیگر باد» سال 2018 یعنی چهل سال پس از درگذشت اورسن ولز با همکاری نتفلیکس تکمیل و منتشر شد.
برای جمع بندی این دوره باید به شکل گیری والت دیزنی و نقش مهم فیلم سازی انیمشین در سینمای آمریکا اشاره کرد.
به سینمای آمریکا پس از دهه 60 بازگردیم؛ دوره ای که به هالیوود جدید شناخته می شود و کارگردان های جوانی چون مارتین اسکورسیزی، فرانسیس فورد کاپولا و استیون اسپسلبرگ به عنوان فیلمسازانی مستقل در آن ظهور می کنند. کارگردان هایی که با بهره گیری از تغییر و تحولات اجتماعی، کمپانی های فیلمسازی هالیوودی را با فیلم های خود همراه می کنند تا تعدادی از مهمترین فیلم های سینما در این دوره ساخته شوند. سینمای مستقل آمریکا البته در دهه های بعد با آثار کارگردان هایی چون جیم جارموش، دیوید لینچ و الیور استون ادامه یافت و جشنواره های سینمایی مثل «ساندنس» نیز توجه ویژه ای به این نوع فیلمسازی نشان دادند.
اما برای درک جایگاه فیلمسازی مستقل در سینمای آمریکا شاید بد نباشد مولفه های غالب سینمای هالیوود را بررسی کنیم؛ مولفه هایی مبتنی بر روان شناسی انسان که در طول چند دهه «رویای آمریکایی» را شکل داده و آمریکا را «کشور فرصت ها» معرفی کرده اند.
قهرمان آمریکایی
فیلم هالیوودی قهرمانی هالیوودی دارد؛ قهرمانی که نه تنها نمی میرد بلکه شکست هم نمی خورد. او با بهره گیری از هوش سرشار و قابلیت های فیزیکی اش از همه موانع عبور می کند و اگر لازم باشد اندکی هم از چاشنی شانس بهره می برد. این قهرمان با نیروهای تاریکی که به دنبال نابودی انسان ها هستند، مبارزه می کند و در نهایت بر آن ها پیروز می شود. او برای انسان ها آزادی و امنیت به ارمغان می آورد.
روابط مبتنی بر جنسیت
بهره گیری سینمای هالیوود از روابط مبتنی بر جنسیت، امروز دیگر بر کسی پوشیده باشد. این گونه روابط از چند دهه قبل به عنوان یکی از موتورهای محرک هالیوود در جذب مخاطب بیشتر شناخته می شود. اما این نکته، تنها به نمایش صحنه های خاص منحصر نیست، بلکه در ساختار فیلم سازی هالیوودی اگر قهرمان فیلم «مرد» است، در جریان فیلم با یک «زن» همراه می شود و بالعکس.
خشونت
«خشونت» دیگر موتور محرک سینمای هالیوود در چند دهه اخیر به حساب می آید؛ موضوعی که شاید در ابتدا عجیب به نظر برسد اما بررسی بیشتر، اهمیت نمایش «خشونت» در جذب مخاطب را نمایان می کند؛ خشونتی که گاهی از ساخت صحنه های اکشن فراتر می رود.
سبک زندگی آمریکایی
«داریوش شایگان» در کتاب «زیر آسمان های جهان» درباره تفاوت جهان بینی اروپایی و آمریکایی به نکته جالبی اشاره می کند. او می گوید مهاجرت به اروپا و زندگی در آن، به خاطر ذهنیت عمومی درباره تراژدی شکست آرمانشهر اروپایی دشوار است اما در آمریکا تنها کافی است به دموکراسی معتقد باشید، کوکاکولا بنوشید و شلوار جین بپوشید.
همین اشاره به نظر ساده، مولفه مهمی از جهان بینی آمریکایی را نمایان می سازد که در سینمای هالیوود به اشکال مختلف به تصویر کشیده می شود. عبارت «زندگی ادامه دارد» یکی از این مفاهیم است. به این معنا که در فیلم هالیوودی هر اتفاق ناخوشایند یا فقدانی هم روی دهد، نباید برای آن بیش از اندازه ناراحت بود.
شکل دیگر ظهور این نوع نگاه، مفهوم «پایان خوش» است. تماشاگران پس از تماشای فیلمی هالیوودی، با ناراحتی از سالن سینما خارج نمی شوند و این اصل ثابت سینمای هالیوود است. جهان هر اندازه هم که تیره و تار باشد در نهایت پایانی خوش در انتظار تماشاگران است.
آن چه درباره مولفه های سینمای هالیوود گفته شد، دهه ها تصویری رویاگونه از آمریکا در برابر دیدگان مردم جهان قرار داده است؛ تصویری که در سال های گذشته و با گسترش شبکه های اجتماعی خدشه دار شده است. سکانس ابتدایی سریال «Newsroom» محصول سال 2012 به خوبی این موضوع را تداعی می کند. وقتی یک دانشجو از کاراکتر اصلی سریال(سردبیر اخبار رسانه) می پرسد: «چرا کشور ما (آمریکا) بهترین کشور دنیا برای زندگی است؟» و او در پاسخ با ارائه آمار نشان می دهد آمریکا دیگر در هیچ یک از مولفه ها، بهترین کشور جهان برای زندگی نیست.
حال که مولفه های معنایی سینمای هالیوود و تلاش فیلمسازان مستقل آمریکایی در قرن بیستم مورد بررسی قرارگرفت، می توان به سراغ سینمای آلترناتیو رفت و مولفه های موجود و افق های پیش روی آن را بررسی کرد.
نظر شما