خبرگزاری شبستان/گیلان
این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جان ها را بهره مند ساخت. آثار فکری و روایاتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است.
نهمین امام شیعیان نام مبارکش محمد است و القاب و کنیههای فراوانی دارد؛ مشهورترین لقبش جواد و هادی است و معروفترین کنیهاش ابوجعفر است.
امام جواد (ع) در ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه چشم به دنیا گشود. پیشگویی ولادت آن امام از زبان پدر بزرگوارش چندین بار مطرح شده بود. ولادت امام جواد همچون ولادت سایر ائمه معصومین (ع) با ویژگیهای مخصوصی همراه بوده است.
مادر بزرگوار امام جواد (ع) خیزران نام دارد؛ زنی از خاندان ماریه قبطیّه یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله است.
دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است.
شهادت امام جواد(ع)،تکراری بر مظلومیت اهل بیت:
معتصم عباسی از حضرت جواد(ع) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید. امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد. معتصم که عموی ام الفضل، زوجه حضرت جواد بود با جعفر، پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت هم داستان شدند.
علت این امر همچنان که اشاره کردیم این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود. از این جهت، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد. این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل چنان که روش زنان نازاست تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش، تسلیم گردید. آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی دو جهان، ام الفضل، آنها را به شوهرش بخوراند. ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد(ع) گذاشت و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد(ع) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد.
امام جواد(ع) مقداری از آن انگور را تناول فرمود و چیزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت. ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان، پشیمان و گریان شد، اما پشیمانی سودی نداشت. حضرت جواد(ع) فرمود: چرا گریه می کنی؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد، بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی که نتوانی از آن نجات بیابی.
جود و احسان:
معروف ترین لقب پیشوای نهم شیعیان جواد است. آن رهبر فرزانه را به خاطر جود و عطای فراوانش به این نام خوانده اند که برگرفته از نام های زیبای پروردگار متعال است. در فرازی از دعای امام صادق(ع) می خوانیم: أَنتَ اللّهُ لا اله الاّ أنْتَ الجَوادُ الماجِدُ6.
و در فرازی از دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان، همنوا با امام زین العابدین(ع) می خوانیم: یا اللّهُ یا جَواداً لا یَبْخَلُ یا اللّهُ لَکَ اْلأسْماءُ الْحُسنی ؛
خداوندا! ای بخشنده ای که در او بخل راه ندارد. خداوندا! تو دارای نام های زیبا هستی! نام جواد یادآور جود و بخشش و احسان پروردگار متعال است که در وجود مقدس حضرت امام محمدتقی(ع) تجسم یافته است و کرامت و احسان پدران بزرگوارش را در اذهان زنده می کند.(1)
بخشندگی حضرت، همچون امام علی(ع) در نماز:
علی بن مهزیار می گوید: حضرت امام محمدتقی(ع) را دیدم که نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جا می آورد و برای من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: این لباس را من در موقع انجام نماز پوشیده ام و به من فرمود: این لباس اهدائی را در هنگام نماز خواندن بپوش(2)
امام جواد(ع) در کمک رسانی به محرومان و درماندگان نهایت تلاش خود را به عمل می آورد و تا حد امکان به آنان کمک می کرد. محمد بن سهل بن یسع قمی از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم(ع) نائل آمده است، او در این مورد می گوید: من در شهر مکه مجاور بودم. از آن جا به مدینه آمده و به حضور امام جواد(ع) رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر در خواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند، اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کرده و بیرون آمدم. در پیش خود گفتم: حالا که حضورا نتوانستم خواسته ام را به آقا بیان کنم، پس طی نامه ای از محضر آن گرامی خواسته ام را طلب می کنم. نامه ای نوشته و تقاضایم را در آن اظهار کردم. سپس تصمیم گرفتم که به مسجد رفته و دو رکعت نماز بخوانم آن گاه صد مرتبه به درگاه الهی استخاره نمایم، اگر به دلم افتاد، که نامه را به حضورش می فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره کرده و به دور بریزم. نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد که نامه را به حضورش نبرم و آن را پاره کرده و از شهر مدینه بیرون آمدم و در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید و لباسی را که در بقچه ای پیچیده بود، به همراه داشت. او از اهل کاروان از محمد بن سهل قمی می پرسید تا این که به من رسید و مرا شناخت. به من گفت: مولای تو! (امام جواد(ع)) این لباس را برایت فرستاده است. لباس های تقدیمی امام، دو لباس نرم و نازک بودند. احمد بن محمد گفته است: محمد بن سهل از دنیا رفت؛ من غسل دادم و در آن دو لباس اهدائی امام(ع) او را کفن کردم.(3)
بدن مطهر امام جواد(ع) در مقابر قریش بغداد، در کنار قبر مطهر جدش امام موسی کاظم(ع)، که هم اکنون معروف به کاظمین است، به خاک سپرده شد.
حضرت جواد(ع) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران، زندگی می کردند وعلوم و فنون سایر ملت ها پیشرفت نموده و کتاب های زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمی سن وارد بحث های علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت.
منابع:
کتاب: زندگی نامه ائمه: رمضانعلی رفیعی
1. اقبال اعمال، ص 225
2. من لایخفر، ج3 ، ص 195
3. بحارانوار، ج50 ،ص 44 ، فتح الابواب، ص243
پایان پیام/
نظر شما