به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، آیتالله «محمد تقی مصباح یزدی» شب گذشته (شنبه 21 اردیبهشت) در ادامه جلسات درس اخلاق که در دفتر مقام معظم رهبری برگزار شد گفت: معروفترین کاربرد واژه اخلاق اخلاق اجتماعی است چیزی که موضوع آن روابط انسانها به یکدیگر است و در همه ادیان و زبان ها و فرهنگ ها به کار می رود.
رئیس موسسه امام خمینی(ره) ادامه داد: اما در خصوص اینکه جایگاه اخلاق اجتماعی در میان علوم اجتماعی چه جایگاهی دارد خلاصه مباحث گذشته این شد که انسان برای رفع نیازها و تامین خواسته ها و کمالات بیشتر به ارتباط با همنوع خود نیاز دارد و به تنهایی و با نیروی شخصی خود چندان موفق نخواهد بود بنابراین انسان نیازمند زندگی اجتماعی است و همگان آن را پذیرفتند و در مباحث علمی گفته می شود که انسان مدنی الطبع است.
وی تصریح کرد: حال با این پیشفرض چه باید کرد که انسان بهترین منافع را از این زندگی اجتماعی ببرد به خصوص اینکه انسان در درجه اول به دنبال منفعت خود است. باید عدالت برقرار شود اگر ضرری که از هم دفع می شود و سودی که به هم می رسانند متناسب باشد زندگی مثل مسالمتآمیز و پایدار خواهد بود که لازمه آن داشتن قانون است. قوانینی که مطابق عقل باشد اما اگر مقررات حاکم نبود و قانون جنگل حاکم باشد این روابط تداوم نخواهد داشت.
آیت الله مصباح ادامه داد: اولین نهادی که در زندگی اجتماعی شکل میگیرد نهاد حقوق است آیا می شود انسانی از انسان دیگر چنان بهرهکشی کند که به نابودی او منجر شود؟ حقوق به دو بخش تقسیم میشود حق ما در برابر دیگران و حق آنها در برابر ما. ما از کسی نفر می بریم که به او نفع برسانیم که باید در حد متعادل باشد که گفته می شود تعادل حق و تکلیف که باید متناسب هم باشند.
وی تصریح کرد: حال اگر حال این نهاد اجتماعی شکل گرفت و قانون تدوین شد آیا زندگی انسان کامل می شود؟ عملا این گونه نیست و افراد به یکدیگر ظلم کرده وظیفه خود را درست انجام نمی دهند. صرف داشتن قانون مشکل حل نمیشود اما چه باید کرد؟ سالم ترین راه داشتن انگیزه درونی است و فرد باید طوری تربیت شود که خودش بخواهد عادل باشد. که میشود ارزش اخلاقی او. دومین نهاد اجتماعی نهاد اخلاق است که باعث می شود حقوق دیگران را رعایت کنیم.
آیت الله مصباح یزدی تصریح کرد: اما با وجود این دو نهاد باز هم شاهد هستیم که هیچ جامعه ای وجود ندارد که عدالت کاملاً در آن برقرار باشد در اینجا نیاز به نهاد سوم داریم که نهاد مدیریت و سیاست است که با قوه قهریه وارد می شود پس از لحاظ عقلانی سه نهاد داریم و این سه نهاد مترتب بر هم هستند و لازمه زندگی اجتماعی.
وی افزود: این موارد توجیه میکند که چرا دانشگاه ها و موسسات متعدد در این رشته ها ایجاد شده و بازار علم در دنیا بر این مسائل دور میزند. اخلاق اجتماعی به عنوان نهاد دوم اجتماعی در اسلام هم معتبر است و بسیار به آن پرداخته شده است تا آنجا که حدیث معروف مطرح می شود که پیامبر برای مکارم اخلاق برانگیخته شده است.
آیت الله مصباح تصریح کرد: حال این سوال مطرح میشود که آیا این مسائل و مباحث اشکالی ندارد آیا این مسائل برهانی است و یا نه فقط مقبولیت عمومی دارد؟ ما باید به برهان عقلی برسیم برهان باید ضروری دائمی و کلی باشد. عدالت باید مرزها را رعایت کند و تجاوز نکند اما فطرت انسان ذاتا قدرت طلب است و برای آن تجاوز می کند و اصل ثابت برهانی وجود ندارد.
وی اهار داشت: در عصر جدید و بعد از رنسانس فیلسوف آلمانی مرزها را شکست و گفت: آنچه به عنوان صبوری، مهربانی، تواضع و غیره مطرح میشود ضعف است و ابزاری برای قدرتمندان تابتواند بتازانند. نیچه می گوید همه چیز از قدرت است به مردم بگویید قدرت پیدا کنید و در کنار آن همه چیز از جمله علم و ثروت و غیره را به دست آورید.
وی افزود: یکی از بزرگترین امتیازات ارزشها و اخلاق اسلامی آن است که برهان دارد.
وی با طرح این سوال که حق یعنی چه؟ گفت: ساده ترین چیزهایی که ما در قبال آن حق داریم و همه آن را تایید می کنند مثل اینکه من حق دارم نفس بکشم حق دارم ببینم اما این حق از کجا آمده این هم از آن جا آمده که من مالک ابزار و قدرت کار خودم هستم. ابزاری که مال من است و هرطور بخواهم استفاده می کنم پس حق از مالکیت حقیقی پیدا می شود .عرفیات هم از مالکیت اعتباری ناشی می شود مثل ارث پدری و هیچ عاقلی آن را انکار نمی کند نفس کشیدن من مزاحمتی برای دیگران ندارد.
آیت الله مصباح ادامه داد: اصل حق از مالکیت سرچشمه می گیرد. همه هستی یک مالک دارد که اختیار هستی در دست اوست.تحلیل مفهومی حق ثابت می کند مالک میتواند به وجود آورد و از بین ببرد پس اصیل ترین حق ها برای خداست حق اصلی یک چیز است و آن برای خداست و اشیا در شعاع وجود خا تحقق پیدا میکنند.
کسی نمیتواند به خدا بگوید چرا این کار را کردی و آن کار را نکردی!سوالات ما برای آن است که خدا را نشناختیم خدا کاری برخلاف حکمت انجام نمیدهد چون کمال محض است اگر کاری را نمی کند حکیم بودنش با آن سازگارنیست وگرنه خدا قدرت هر کاری را دارد هیچ کس حق ندارد به خدا اعتراض کند یکی از ویژگیهای اخلاق اسلامی آن است که ریشههای آن به برهان عقلی برمی گردد.
نظر شما