خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: «دعا هوایی است که عارف در آن تنفس میکند، گوهر دعا انس با خدا است نه عرض حاجت. بدون دعا و ذکر خدا در غفلت هستیم. ذکر به معنای یاد خدا در دل به اندازه ای برای سالک اهمیت دارد که آب برای ماهی و هوا برای زندگان»؛ این جملات بخش هایی از سخنان «محمد فنایی اشکوری»، استاد فلسفه و عرفان اسلامی درباره نقش دعا در آموزه های عرفانی است که با ما درمیان گذاشته و مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:
آیا در آموزه های عرفانی ما جایگاه و نقشی برای دعا به ویژه در تغییر سرنوشت تعریف شده است؟
بله، در روایت آمده است: «الدعا مخ العبادة» دعا مغز عبادات است. به عبارت دیگر قلب و جان عبادت، دعا است، اما تلقی قرآنی و عرفانی از دعا با تلقی عُرفی از آن تفاوت دارد. در تلقی عُرفی، دعا معمولا به معنای طلب حاجت است، ما نیازی داریم و معمولا این نیاز را خودمان نمی توانیم برآورده کنیم و دیگری هم نمی تواند برآورد و دست به دامان خدا می شویم. همه شنیده ایم که در این ایام در مجالس و محافل مذهبی می گویند همه حاجات خود را در این شب ها مطرح کنید. البته حاجت خواستن جزئی از دعا است و در ادعیه قرآنی و ادعیه ای که از معصومان(ع) به ما رسیده به عنوان جزئی از دعا مطرح می شود، اما مهم آن است که بدانیم دعا در این مساله خلاصه نمی شود و اصل و گوهر دعا طلب حاجت نیست، بلکه دعا قبل از هر چیز انس با خدا، گفت وگو و درددل کردن با او است.
در ادعیه معروف که از اهل بیت(ع) نقل شده است مانند دعای کمیل، دعای افتتاح و ... آغاز دعا با حمد و ثنای پروردگار است، دعا قبل از هر چیز ذکر و یاد خدا است. در معارف دینی نیز بر یاد خدا بسیار تاکید شده است. وقتی به این ادعیه نگاه می کنیم، متوجه می شویم که بخش قابل توجهی از آن به ذکر خدا و بعد ستایش خداوند اختصاص یافته است. برای مثال در دعای «جوشن کبیر» که در شب های احیاء خوانده می شود اسما و صفات الهی را مطرح می کنیم و خداشناسی خود را در این دعا تعمیق می بخشیم.
عنصر دیگر در دعاهای وارده شکر نعمت های خداوند است، یعنی بعد از حمد و سپاس خداوند و ذکر اسماء و صفات جمال الهی، شکر نعمت های حضرت حق است. اصلا یکی از عناصر دعا یادآوری نعمات و شکرگزاری است.
دعا چه عناصر دیگری را شامل می شود؟
عنصر دیگر در دعا طلب مغفرت و استغفار است، یعنی از خداوند می خواهیم که از خطاها، لغزش ها و گناهان ما بگذرد، به بیان دیگر توبه خودمان را در دعا اظهار می کنیم. البته یک بخش هم درخواست و طلب حاجات است. در اینجاهم باید توجه داشت که در ادعیه ای که به دستمان رسیده است اغلب حاجاتی که مطرح می شود از جنس حاجات معنوی است. مثلا از خداوند می خواهیم حب و عشق خود را در دل ما تقویت کند، یا می خواهیم که به ما توفیق بدهد که تقرب به او پیدا کنیم. به عنوان نمونه، در سوره مبارکه حمد یا فاتحة الکتاب که یک قطعه زیبای نیایشی است، پس از حمد خدا و ذکر برخی اسما و صفات او نعمت هدایت را طلب می کنیم. «اهدناالصراط المستقیم.»
در دعای برای رفع مشکلات دنیوی نیز بیشتر رفع مشکلات عموم را می خواهیم، نه فقط رفع مشکلات شخصی خود را. در روایات توصیه شده است که برای دیگران دعا کنیم. در دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان می گوییم: اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ تا آخر. رفع گرفتاری همگان را می طلبیم. در این دعا فقط برای خود از خداوند طلب حاجت نمی کنیم بلکه خیر را برای همه می خواهیم.
بنابراین ادعیه این تعلیم را به ما می دهد که عرض نیاز تنها یک بخش کوچکی از دعا را در بر می گیرد. دعا آموزه ای بسیار غنی است و ابعاد مختلف و گسترده ای دارد، دعا در سیر و سلوک معنوی و عرفانی جایگاه مهمی دارد، چرا که هسته مرکزی عرفان انس بنده با خدا است. دعا نیز برقرار کردن انس و ارتباط با خدا است. در دعا با سرچشمه کمال و جمال و نور و هدایت و علم و قدرت و رحمت و مغفرت الهی ارتباط برقرار می کنیم.
هرچه نصیب عارفان می شود از بندگی و عبادت است که بخش مهمی از آن دعاست، چنانچه حافظ شیرازی فرمود:
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود/ که ز بند غم ایام نجاتم دادند
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است/ بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی
کلید گنج مقصودی که به دنبالش هستیم دعا است. از این رو اثر دعا قطعی است. وقتی می گوییم دعا انس با خدا است، یعنی همین که با خداوند سخن می گوییم به بخش مهمی از خواسته خود رسیده ایم.
چرا بیشتر تأکید شده است که شبها مناجات کنیم؟
اینکه می گویند در نیمه شب دعا کنیم یک دلیلش آن است که در آن وقت توجه انسان به دنیا کم می شود و بهترین فرصت برای نیایش فراهم می شود. البته آدمی در همه لحظه ها باید دعا کند، اما به دعای نیمه شب و سحر بسیار تاکید شده و یک جهتش هم همین است که تمرکز و خلوت در آن بیشتر است.
آیا در وقایع زندگی و تحولات هم تأثیر دارد؟
قطعا. خداوند همه کاره این عالم است، علل و اسبابی که در این عالم وجود دارد و ما به کمک آنها نیازهای خود را رفع می کنیم، این علل و اسباب مخلوق خداوند است و او مسبب الاسباب است. او آنها را سبب قرار داده است. خداوند از راه این اسباب ما را به مقصودمان می رساند. گاهی نیز می توانیم با خدا تماس مستقیم داشته باشیم و خداوند از راهی غیر از راه های عادی مار ا به مقصود برساند، او هم سبب ساز است و هم سبب سوز. چنانکه مولانا می گوید: از سبب سازیش من سوداییم/از سبب سوزیش سوفسطاییم
سبب سازی او ایجاب می کند که از طریق اسباب و علل دنیوی به خواسته ها برسیم. و سبب سوزی رسیدن به مقصود از غیر راه های متعارف است. خداوند هم واضع اسباب است و هم رافع اسباب، خداوند به آتش خاصیت سوزاندن داده است، و می تواند این خاصیت را از او بگیرد، چنانکه آتش بر ابراهیم(ع) گلستان شد.
همانطور که گناهان آثاری دارند، دعا نیز اثر دارد. در دعای کمیل می خوانیم: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَم اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَم اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَء اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا»؛ گناهانی هست که باعث نزول بلا می شود. گناهانی هست که مانع تأثیر دعا می شود. به همین وزان دعا هم می تواند آر عینی و خارجی در زندگی انسان داشته باشد.
خلاصه سخن این است که دعا در معارف اسلامی جایگاه محوری دارد. در عرفان و معنویت اسلامی هم که از همان معارف و سرچشمه تغذیه می کند شود، دعا عنصر کلیدی است. دعا در واقع هوایی است که عارف در آن تنفس می کند، بدون دعا و ذکر خدا در غفلت هستیم. ذکر به معنای یاد خدا در دل به اندازه ای برای سالک اهمیت دارد که آب برای ماهی و هوا برای زندگان.
نظر شما