به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، هیچ هنرمندی نمی تواند خود را جدا از جامعه بداند. به همین دلیل تاثیر گذاری و تاثیر پذیری این دو از یکدیگر بسیار روشن است و در این میان انتظاراتی که جامعه از هنرمند دارد معقول به نظر میرسد، زیرا هنرمندان میتوانند در طول زمان، خط سیر جامعه را تغییر دهند، در بحث جامعه و وظایفی که بر گردن هنرمند از سوی آن وجود دارد؛ با «سعید رضاخان» یکی از نقاشان پشت شیشه به گفتگو نشستهایم که در زیر می آید:
نقاشی پشت شیشه بیشتر بر محور گل و مرغ، خیالی سازی و شمایل نگاری میگشت. کاری که شما انجام دادید بسیار متفاوت است در این رابطه کمی توضیح دهید؟
این سوال دو جنبه دارد. اگر منظور شما از کار، بصورت شخصی و نقاشی های خودم باشد باید بگویم، که یک زمانی مطالعاتی در رابطه با محیط زیست و تنوع زیستی ایران داشتم. بنا به علاقه شخصی و فضای محیطی به سمت نقاشی از پرندگان کشیده شدم و نتیجه این شد که حالا میبینید. اما اگر نظر شما در رابطه با کار گروهی باشد و اینکه هرکس را تشویق کردم تا طبق تفکرات خودش پیش برود؛ لازم بود چنین اتفاقی بیافتد. زیرا نوع آموزش، شیوه کار و موضوعات بسیار قدیمی بودند. اما نکته قابل توجه در هر دو مورد، تغییر در دیدگاه ها است و امیدوارم در آیندهای نزدیک نتیجه مثبت این کار را ببینیم.
آیا شما در زمینه نقاشی پشت شیشه تاثیرگذاری لازم را داشتهاید؟
در این سالها تمام تلاشم این بود که در درجه نخست، افراد دارای سلیقههای گوناگون را با نقاشی پشت شیشه آشنا کنم. خدا را شکر افراد زیادی هم جذب این هنر شدند. در درجه دوم هم به دنبال استقلال فکری هنرمندان این رشته بودم. تزریق اندیشه در هر جمعیت و هر زمینهای باعث رکود و در نهایت نابودی آن گروه می شود. متاسفانه تزریق اندیشه باعث شده بود تا نقاشی پشت شیشه به حاشیه کشیده شود. این دردی بود که گریبان نقاشی پشت شیشه را گرفته بود. وقتی نام این هنر را میبردید؛ شنوندگان آن را با ویترای اشتباه میگرفتند. حتی بسیاری از دانشجویان پژوهش هنر با این شاخه از هنر سرزمینشان آشنایی نداشتند. از همه بدتر، این هنر تبدیل به صنایع دستی شده بود. البته عدهای از فعالان این رشته نسبت به چنین موضوعی انتقاد و اعتراض داشتند اما در عمل هیچ کار نمی کردند و فقط اعتراض میکردند. اعتراضی که معلوم نبود به چه کسی باز میگشت و هیچ فعالیتی هم در راه اصلاح امور نمیشد. در چند سال گذشته روی این موضوعاتی که گفتم کار کردم اما اینکه موفق بودم یا نه به زمان نیاز دارد با گذشت زمان نتیجه کار مشخص میشود.
آیا همه هنرمندان باید این تاثیرگذاری را داشته باشند؟
خیر. اگر این تاثیرگذاری را داشته باشند بسیار خوب است اما تعریف افراد از هنر بسیار متفاوت است. برخی به هنر فقط از دید اقتصادی نگاه می کنند. این افراد طبق درخواست بازار پیش می روند. برخی هم هستند که شعار هنر برای هنر را سر میدهند. برخی هم هنر را در راستای جامعه میخواهند هرکس در این میان تفکرات و اعتقادات خودش را دارد به همین دلیل نمیتوانیم از همه به یک شکل انتظار داشته باشیم.
اعتقاد خود شما در رابطه با تاثیر گذار بودن هنرمند چیست؟
از نظر من تاثیرگذاری و محور بودن هنرمند بسیار مهم است از طرفی مسایل مالی و هزینههای زندگی غیر قابل انکار هستند پس باید به کشش بازار و تقاضا اهمیت داد از طرفی هر فرد در هنر باید دارای یک سخن تازه باشد. این موضوع ایجاد خلاقیت می کند و همچنین تا حدودی در راستای هنر برای هنر است. به همین دلیل من تلفیقی از هر سه را میپسندم.
شما در جایی از انعکاس اعتقادات مذهبی و تفکرات هنرمندان شیشه نگار در دوران قاجار و پس از آن گفتید آیا نقاشان پشت شیشه آن زمان واقعا چنین منظوری داشتند؟
به نظر میرسد این کار ناخواسته بوده است من دو عامل را در این کار دخیل میدانم؛ نخست بحث اعتقادات است. هنرمندان آن زمان برآمده از متن جامعهای مذهبی بودند. به همین دلیل عشق و ارادتی که ائمه داشتند در قلمشان ظاهر میشد و طبق همان ارادت قلبی که داشتند کار میکردند. عامل دوم به معیشت مربوط میشد. یعنی مشتری بابت دریافت یک نقاشی کوچک با موضوع شمایل نگاری، هزینهای را پرداخت میکرد. این امر باعث میشد تا نقاش پشت شیشه به کشیدن آثاری از این دست تشویق شود. هر دو عامل باعث شدند تا نقاشی پشت شیشه به عنوان یک آینه عمل کند و عقاید دینی و تفکرات مردم آن زمان را برای امروز ما به یادگار بگذارد.
آیا هنرمندان نقاش پشت شیشه می توانند استقلال فکری در خلق آثار خاص داشته باشند؟
امیدوارم تمام هنرمندان ما بویژه نقاشان پشت شیشه به استقلال فکری در زمینه هنر دست یابند و آثاری خاص و خلاقانه به دنیای هنر ارایه دهند، هم از نظر تاثیرگذاری بر پیرامونی خود و اصلاح جامعه موثر باشند.
نظر شما