خبرگزاری شبستان: فاطمه فرامرزی، همواره در سیر تاریخی ملل گوناگون، نوابغ، اندیشمندان بزرگ و به ویژه عرفا، برای انتقال افکار و ایده های خود به مریدان و شاگردانشان از روش های هوشمندانه و البته متعددی به جهت نوع و شیوه حکومت داری سردمداران و همچنین اقتضائات زمانه بهره می جستند، چراکه در هر برهه و با روی کار آمدن افراد جدید در دربار پادشاهان، اسباب زحمت اهالی فکر و قلم دوچندان شده و جهت ارائه مطالب خود به اهالی فضل، باید مسئله حفظ جان و البته ستر اسرار حق را مد نظر فرار می دادند.
بنابراین بیان افکار و اندیشه ها، از طریف اشارات ویژه به مریدان، به طرق مختلف از جمله دیدار های پنهانی، کتابت نامه، به رمز سخن گفتن و ... امری ضروری در طول اعصار گذشته قلمداد می گشت؛ ابوالمعالی عبدالله بن محمد بن علی بن الحسن بن علی میانجی همدانی (عین القضات) از جمله عرفا و نوایغ دوره خود بود که به سبب بیان آراء خود در باب مسائل مختلف دینی و عرفانی، مورد هجمه قرار گرفت، هر چند که با توجه به سطح فکر و البته میزان درک و وضعیت حکومتی آن دوران، این نوع واکنش در برابر اظهارات وی و برخورد قهری مردم، امری عجیب نبود.
باری، عین القضات همدانی نیز در زمره افرادی قرار می گیرد که اندیشه هایش را به شیوه ای ابتکاری و در قالبی جذاب به دست مریدان خود رساند. او به وسبله کتابت نامه های متعدد به اقوام و مریدانش، بسیاری از ناگفته ها، مسائل شرعی، عبادی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و.. را بیان کرده است. نکته قابل تامل در رابطه با نامه های عین القضات، لطف ادبی آن هاست، این نامه ها به جهت شیوه نگارش و فن ادبی، رتبه ای ممتاز دارند.
دکتر علی نقی منزوی و دکتر عفیف عسیران، در 3 جلد به شرح حال و افکار این عارف پرداخته و نامه های وی را مورد بررسی قرار داده اند. در سه جلد ارائه شده تحت عنوان نامه های عین القضات همدانی، مطالب متعددی پیرامون نامه ها و همچنین اصلاحات به کار رفته توسط عین القضات تحلیل شده و در عین حال اصطلاحات و واژه های به کار رفته ر نامه ها ، به لحاظ کاربری در سخت به همراه گفته های سایر عرفا و دانشمندان، بیان شده است در بخش بعدی نمونه ای از اثر ارزشمند دکتر منزوی در باب نامه های این عارف بزرگ را ارائه می دهیم:
«شطح»
در لغت لب پر آب است که در اثر حرکت غیرارادی ، از جام بیرون جهد و در اصطلاح ، سخنانی را گویند که گاهی از زبان عارفان پرشور و بی خود شده، بیرون می جهید که با مقررات مذهب سنی و توحید عددی حاکم و تابوها ناسازگار می بود.
عین القضات گوید: شطح عبارتی غریب است که گوینده اش در حالت سکر و شدت غلیان عرفانی باشد و در آن حال از خود بی خود بود.( شکوی القریب-ص35 س 9 )
پس گوینده شطح و یاران او ناگزیر می شدند تا آ« کلمات شطح آمیز را با تاویل پرده پوشی کنند یا گوینده را در لحظه گفتار، بهلول و حتی مجنون قلمداد نمایند وگرنه مانند بزیغ، حلاج، عین القضات و سهرودی، سر در آن راه می باخت.
عین القضات خود گوید: ایشان را اما بکشتند و اما بر جنونی حمل کردند.(نامه ها1:24:2) .
«طامات»
در توضیحات مندرج در تالیف دکتر منزوی و عفیف عسیران در توضیح طامات آمده است: طامات جمه طامه به معنای بلای فراگیر که پوشاننده بلاهای دیگر باشد، چون روز قیامت در معنقدات سامی. در ادبیات فارسی به جای شطح به کار رفته است. سنایی غزنوی 464-525 هجری، گوید:
تا روی نمود رمز طامات مرا
از رده نبرد رنگ عبارات مرا
این کلمه در شعرهای منسوب به خیام و عطار نیز دیده می شود، ولی از سده هفتم به بعد در شعر سعدی و حافظ با مفهوم نکوهش آمیز و کنایت از لاف و گزافه گویی دیده می شود. حافظ گوید:
طامات و شطح در ره آهنگ و چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش
نیز او راست:
خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
شطح و طامات به بازار خرافات بریم
به عنوان مثال عین القضات درباره مطلبی که آن را درست و به حق می داند می گوید: میترسم علما بر وی خندند و گویند این طامات است نه علم (نامه ها- ج یک-بند 708).
بنابراین با توجه به مثال های یاد شده و در نتیجه گیری می توان اینگونه قلمداد کرد: بیان بسیاری از اسرار و مسائل که در قالب نامه های عین القضات به مریدان و بستگانش وجود دارد، جدا از جنبه ادبی آن، در بردارنده نوع متفاوتی از کاربری اصطلاحات رایج بوده است. به بیان بهتر این عارف بزرگ عقاید خود را در قالب طرحی نوین از واژگان عرفانی، به مریدان منتقل می ساخته است.
گویی نامه برای عین القضات، به سان کلاس درسی است که در قالبی مکتوب که در میان مردم رواج دارد، به دست مریدان و اقوام می رسد و بیان مسئله می کند.
انتهای پیام/
نظر شما