خبرگزاری شبستان، زیر گروه سیاست خارجی _ پریسا رهنما: تحریم رهبر معظم انقلاب اسلامی و وزیر خارجه ایران از سوی آمریکا، اقدامی نادر در صحنه سیاسی جهان بوده که هنوز شخصی نمی تواند به صورت کامل جزئیات آن را تصور کند. به دلیل پاسخ به سوالات موجود در این باره با دکتر «محمد حسن جعفری سهامیه»، تحلیلگر مسائل آمریکا مصاحبه مشروحی داشته ایم که در زیر می خوانید:
سوال: چرا آمریکا دست به تحریم مقامات ایران زده است؟
این اقدام برخی دلایل آشکار و روشن دارد و شاید چند دلیل پنهان و احتمالی. از دلایل اعلام شده آمریکا این است که رهبری ایران را وادار کند سیاست هایش در قبال آمریکا و در منطقه را تغییر دهد و نیز در زمینه هسته ای و موشکی امتیازاتی را واگذار کند.
برای رسیدن به چنین هدفی دو راه هست: تعامل و تقابل. در چهار دهه گذشته فضای پیش فرض حاکم میان ایران و آمریکا، یک فضای تقابلی است و این به شناسنامه و هویت دو طرف تبدیل شده، گویی حکم یک تابو و ارزش نهادینه را پیدا کرده است. در چنین فضایی تنها راه "تقابل" برای دو کشور باقی می ماند: تقابل در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی و چه بسا نظامی. فعلا آمریکایی ها تقابل نظامی را ظاهرا در دستور کار ندارند اما تقابل اقتصادی با ایران در تمام ابعاد و به شدیدترین وجه ممکن در جریان است و واقعا یک جنگ همه جانبه اقتصادی دامنگیر کشور ما شده است حال آنکه آمریکا در این تقابل، هیچ هزینه ای نمی دهد و آسیبی نمی بیند.
این ها دلایل اعلام شده است اما دلایل دیگری را هم می توان برای تحریم ها برشمرد. آمریکا و متحدانش می خواهند که اقتصاد ایران و بطور ریشه ای تر درونمایه کشور ایران دچار فروپاشی شود. اگر آمریکایی ها به اهداف خود در خالی کردن هرچه بیشتر بنیه و جانمایه اقتصادی ایران دست یابند، آنگاه وسوسه شوند که به ضربه نظامی هم متوسل شوند. این واقعیتی انکار نشدنی است که چهار دهه تحریم توانسته بنیه و درونمایه کشور را منقبض کند. از برخی شعارها و رجزخوانی ها که بگذریم به این واقعیت بر می خوریم که تحریم ها چندان تاثیر بالنده ای بر اقتصاد ایران نداشته بلکه اثراتش عمدتا کاهنده بوده و کالبد اقتصاد ایران پیوسته کوچک و کوچکتر شده است.
یک دلیل راهبردی تر نیز وجود دارد. در خاورمیانه در 100 سال گذشته هر کشوری به غیر از اسرائیل که توانسته توانمندی ها و ظرفیت هایی را از نظر اقتصادی، ثروت سرزمینی و صنعتی داشته باشد به شکل های مختلف در شرایطی گرفتار شده که به 50 تا 100 عقب تر بازگشته است. اسراییل این کار را مستقیما و در مقاطع زمانی گوناگونی به روش نظامی در لبنان و سوریه به انجام رسانده و در سال 2003 نیز همین برنامه توسط آمریکا در عراق پیاده شد و این کشور را به سرزمین سوخته تبدیل کرد.
عراق پیش از سال 2003 را با عراق همین امروز که 16 سال پس از تهاجم آمریکاست، مقایسه کنید. عراقی که یک کشور ممتاز از نظر زیرساخت های صنعتی و رفاهی بود به کشوری تبدیل شده که قدرت تولید برق 24 ساعته حتی برای شهرهای بزرگی همچون بغداد و بصره را ندارد تا به آنجا که آمریکا مجبور است در جنگ همه جانبه اقتصادی خود با ایران تخفیف بدهد برای اینکه در عراق شورش بیشتری در نگیرد.
سوال: پس این تقابل و تحریم، می تواند دنباله ها، لایه ها و انگیزه های پنهان تر و دامنه دارتری هم داشته باشد؟
قابل انکار نیست. به قول «اِرواند آبراهمیان Ervand Abrahamian» تاریخدان ایرانی الاصل آمریکایی، برنامه دولت کنونی آمریکا نابودی رژیم ایران در مرحله اول و لایه دوم نابودی دولت – ملت در این کشور است. در لایه سوم هم آن ها می خواهند سرزمینی به نام کشور ایران در شکل و ساختار امروزی اش نباشد. این اهداف را تندروهای آمریکا در ذهن دارند.
سوال: به این ترتیب، مسائل فرم و محتوی پیچیده تری پیدا می کند؟
همینطور است. نکته مهم آن است که امروز تقریبا هیچ رخداد یا پدیدار سیاسی، اقتصادی و کلا تقابلی بین ایران و آمریکا وجود ندارد که تنها یک بُعد، یک سوی یا یک علت و ریشه داشته باشد. در تاریخ مناسبات این دو کشور و بویژه در چهار دهه گذشته، کلاف مناسبات دو طرف، پیوسته درهم تر و پیچیده تر شده است به شکلی که همه پدیده ها، روندها، مسائل و سرفصل های موجود در سپهرهای سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و بین المللی ایران و آمریکا، اصطلاحا "دفرمه" و "بد ریخت" یا بهتر بگوییم "بدخیم" شده اند: نه به آسانی قابل تحلیل و داوری اند و نه به سادگی حل و فصل می شوند.
سوال: در این مورد خاص یعنی تحریم رهبری ایران، این اقدام چه محدودیت هایی برای ایران ایجاد می کنند؟
همه ابعاد واقعی تاثیر این تحریم ها بر مقامات ایران را نمی دانم. وزیر خارجه یک کشور نماینده دیپلماتیک آن کشور است و وقتی که تحریم می شود یعنی درها به طور کامل بسته می شود. (البته چنین کاری هنوز رسما انجام نشده است). کسی جزئیات این تحریم ها را نمی داند و مشخص نیست اکنون که رهبری ایران تحریم شده، چه پیامدهای اقتصادی، سیاسی و نظامی به دنبال دارد اما چیزی که روشن و قطعی است جنبه نمادین این تحریم هاست. در واقع آمریکایی ها می خواهند به صورت نمادین نشان دهند که در تمامی عرصه های اقتصادی و در تمامی سطوح با ایران در جنگ هستند.
سوال: آیا نهادهای مربوط به بیت رهبری و شخصیت های منصوب ایشان هم تحریم خواهند شد؟
در داخل کشور، بخش ها، سازمان ها و نهادهای وابسته به رهبری بسیار زیاد و گسترده اند. همچنین نهادهایی در خارج از کشور هستند مانند مراکز مذهبی، اسلامی یا فرهنگی که مدیران آن ها را رهبری منصوب می کند و این ها هم می توانند هدف تحریم باشند. در اینجا وزیرخزانه داری آمریکاست که دست بسیار بازی دارد تا بخواهد از این فرمان اجرایی رئیس جمهوری آمریکا تا چه حد استفاده کند. این می تواند یک حالت نمادین ساده داشته باشد که بگویند شخص رهبری ایران تحریم شده اند همچنین می تواند شخصیت حقوقی ایشان و همه شخصیت های حقیقی و حقوقی که زیر مجموعه نهاد رهبری هستند مشمول تحریم ها شوند.
سوال: آیا چنین تحریم هایی علیه مقامات یک کشور در جهان نادر بوده است؟ تحریم علیه رهبر کشورهایی مانند کوبا در تاریخ انجام نشده است؟
تاجایی که می دانم تحریم رهبر یک کشور به این شکل مشخص تاکنون وجود نداشته و در مورد تحریم وزیر خارجه ایران، این تحریم کاملا بی سابقه است.
سوال: آمریکا اعلام کرده که ائتلافی جهانی با عربستان علیه ایران تشکیل داده است. این ائتلاف چه میزان بیش از گذشته دچار مشکل خواهد کرد؟
نظرم به عنوان یک شهروند ایرانی، همان نگاهی است که می گوید هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار. ما اگر در دنیا یک دشمن هم داشته باشیم- حتی اگر دشمن فقیر و ضعیفی باشد- حتما برای ما آسیب هایی دارد. دشمنی عربستان هم برای ما آسیب هایی دارد کما اینکه دشمنی ما هم برای آن ها آسیب هایی دارد. اصولا دشمنی آسیب زاست و چه بهتر که یک دشمن هم نباشد.
سوال: اما در ایران معمولا اینگونه تعبیر و بیان می شود که این برنامه ها و "توطئه ها" به جایی نمی رسد؟
به نظرم نباید این نوع ائتلاف ها و این دشمنی ها را از این زاویه نگاه کنیم که آیا این ها به نتیجه ای که می خواهند علیه ما می رسند یا نمی رسند. این نگاه درستی نیست و ما باید این گونه نگاه کنیم که این دشمنی ها در هر قالب و زیر هر عنوانی که باشد- ائتلاف منطقه ای، ناتوی عربی، ائتلاف جهانی و امثال آن- در وهله نخست چقدر به ما آسیب می زنند و مهم تر از آن چه مقدار جلوی منافعی را برای کشور و ملت ما می گیرد که اگر اینها نبود، به آن منافع می رسیدیم. چه انرژی، سرمایه و توانی را از کشور می گیرند که اگر نبود در مسیر آبادانی و شکوفایی و پیشرفت سرزمین ما به کار گرفته می شد.
پس دونگاه می توانیم به تحریم ها و تقابل های منطقه ای داشته باشیم. یکی این که چه میزان این ها به ما آسیب می زنند و دیگری این که چه میزان منافع ملی ما را تحت الشعاع قرار می دهند و اگر نبودند ما به چه منافعی دست می یافتیم. ما باید نگاه کنیم که اگر در 40 سال گذشته تحریم ها نبود ایران امروز در چه جایگاهی قرار داشت؟ اقتصاد، توسعه، وضعیت عمران و آبادانی، ثروت ملی این کشور یا شاخص های اجتماعی، آموزشی، رفاهی و فرهنگی ما در چه وضعیتی بود؟
امروز کشور ما در تمامی شاخص های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و جز آن، وضعیت نگران کننده ای دارد. هرچقدر هم بخواهیم آن را انکار کنیم واقعیت ها در جای خود هستند.
سوال: آیا شما فکر می کنید این ائتلاف ها از حالت لفاظی های گذشته خارج شده است؟
من هم بر این باورم که این ائتلاف ها به شکلی که تبلیغ می شود، هنوز هم تاحدودی لفاظی است همانطور که تشکیل ناتوی عربی علیه ایران چندان به جایی نرسید و عربستان و امارات، ظرفیت یا درونمایه لازم از حیث جمعیت شناسی و نیز نرم افزارهای فکری، فرهنگی، مدیریتی و انسانی برای چنین ادعای درشتی را ندارند.
اما برای من این مساله اهمیت ندارد. چیزی که مهم است اینکه این ائتلاف ها هر چقدر هم پروژه هیا ناموفقی باشند، برای ما هم آسیب زیادی تولید می کنند و هم جلوی منافعی را می گیرند که اگر این دشمنی ها نبود، ما به آن منافع می رسیدیم./
نظر شما