کارِ کودک تعریف خاص خود را دارد

یک بازیگر و مجری با اشاره به این که کارِ کودک تعریف و چارچوب خاص خود را دارد، گفت: «دغدغه کودک» و «قهرمان کودک» از جمله مولفه هایی است که یک اثر را به کارِ کودک تبدیل می کند.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : سینمای کودک و نوجوان از همان ابتدای شکل گیری و تثبیت سینما، به نوعی در چرخه این صنعت حضور داشته اما در دهه های گذشته با پیشرفت روزافزون کارتون و انیمیشن ها، حالا دیگر بخشی غیرقابل انفکاک از سینمای روز جهان به شمار می رود.  

 

این روزها به سختی می توان میان مخاطبان سینمای کودک و نوجوان، تفکیک سنی قائل شد چراکه از کودکان گرفته تا بزرگسالان، همه به تماشای فیلم هایی می نشینند که معمولا با عبور از منطق رئالیستی، ما را به دنیایی فراتر از واقعیت می برند.

 

اما «سینمای کودک و نوجوان»، عنوانی که در ابتدا مفهومی واضح و روشن به نظر می رسد با نگاهی ژرف تر معنایی دو گانه پیدا می کند. از سویی با فیلم هایی روبرو می شویم که انگار برای کودک و نوجوان ساخته شده اند و مخاطب آن ها بچه ها هستند اما از سوی دیگر فیلم هایی می بینیم  که بیشتر درباره کودکان و نوجوانان اند و بزرگسالان را درگیر خود می کنند.

 

«مهیار مجیب» بازیگر، مجری و نویسنده برنامه های کودک در تلویزیون و سینمای ایران است. او را بیشتر به عنوان «عمو نیما» برنامه رنگین کمان می شناسیم که با عروسک های «چرا» و «چرا» محبوبیت بسیاری در میان کودکان داشت. مجیب در این سال ها در چندین فیلم کودک و نوجوان هم حضور داشته و تجربه نویسندگی در این حوزه را نیز در کارنامه دارد.

 

تلاش برای تعریف فیلم های کودک و نوجوان و تفکیک معناهایی که می تواند داشته باشد، شاید نخستین گام برای ورود به بحث سینمای کودک و نوجوان در ایران و آسیبب شناسی آن باشد. به همین بهانه با این بازیگر، مجری و نویسنده به گفتگو نشسته ایم:

 

مرز سینمای «کودک و نوجوان» و سینمای «درباره کودک و نوجوان» کجاست؟

«دغدغه کودک» مرز میان این دو سینما را مشخص می کند. مثلا فیلم «در به درها» امیرحسین صدیق با وجود این که با اهداف محیط زیستی ساخته شده اما فیلمنامه دغدغه کودک دارد. در فیلم عروسک هایی حضور دارند که کودکان با آن ها همذات پنداری می کنند.

 

این «دغدغه کودک» چگونه در فیلم نمود پیدا می کند؟

در فیلم های کارگردان هایی چون «فرزاد اژدری»، داستان کودکانه است و کودک را به عنوان محور داستان می بینیم. مثلا در فیلم «سلام بر فرشتگان»، کودکی به نام شادی برای زندگی مادربرگش که آسیب دیده و در آستانه فوت است، دست به کارهایی عجیب و جالبی می زند.

 

منظور شما این است که در فیلمی که برای کودک ساخته می شود، قهرمان داستان باید کودک باشد؟

دقیقا، در این جا این کودک است که رخدادها را رقم می زند و همه چیز حول این کاراکتر شکل می گیرد. در حالی که در فیلم های ما معمولا کودکان قهرمان داستان نیستند و تنها از کنش دیگر شخصیت ها و اتفاقات فیلم تاثیر می پذیرند. در فیلم های «درباره کودک و نوجوان»، کاراکتر کودک دنباله روی شخصیت های دیگر است، نه محور و قهرمان داستان.

 

عباس کیارستمی به عنوان کارگردانی تاثیرگذار و برخاسته از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چندین فیلم در سینمای کودک و نوجوان ساخته است. آثار او را در کدام دسته می بینید؟

غالب فیلم های کیارستمی، آثاری درباره کودکان و نوجوانان هستند و نمی توان آن ها را در دسته کارهای کودک دسته بندی کرد. حتی فیلم درخشانی چون «خانه دوست کجاست» با این که قهرمان آن یک کودک است، بیشتر فیلمی درباره کودکان است.

 

«نفس» نرکس آبیار را چه طور ارزیابی می کنید؟ به عنوان محصول سال های اخیر که مورد توجه قرار گرفت. 

من فیلم «نفس» را فیلم کودک نمی دانم و گمان نمی کنم خود کارگردان هم چنین عقیده ای داشته باشد.

 

به هر حال بخش هایی از فیلم به نمایش ذهنیت کودکانه دختر بچه اختصاص دارد.

بله، اما این برای تبدیل فیلم به کار کودک کافی نیست. کار کودک تعاریف و چارچوب های خاص خود را دارد که اگر بخواهیم به سمت آن حرکت کنیم، باید آن ها را مورد توجه قرار دهیم.

کد خبر 812554

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha