خبرگزاری شبستان: 18 آبان روز کیفیت نام گذاری شده است. دهخدا در معنای کیفیت آورده؛ صفت و چگونگی، حالت و وضعی که در چیزی حاصل باشد. فایگن بام، نیز کیفیت را این گونه معنا کرده؛ کیفیت یعنی توانایی یک محصول در بر آوردن هدف مورد نظر، که با حداقل هزینهی ممکن تولید شده باشد.
امروزه سنجش کیفی، در تولید محصولات از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است؛ به طوری که هیچ کارفرما و مدیری کیفیت را فدای کمیت نمی کند. به ویژه در کشورهای صنعتی این سیاست دنبال می شود که به محض جرقه یک فکر یا ایده، کارهای پژوهشی و به اصطلاح زیربنای نظری آن به دقت مورد بررسی قرار می گیرد تا ضریب خطا به شدت کاهش یابد. نتیجه این عملکرد بازده با کیفیت محصول نهایی است.
حال این سؤال مطرح می شود که چه جامعه ای به کیفیت توجه کمتری دارد؟
با توجه به بحث مطرح شده در بالا می توان نتیجه گرفت که جوامع، جهان سومی و کمتر توسعه یافته، به دلیل جبران عقب ماندگی خود بی توجه به مطالعات اولیه در خصوص ایده های مطرح شده، بعضا محصولات کم کیفیتی را عرضه می کنند. هزینه های هنگفت برای اجرای طرح هایی که در اندک زمان، عملیاتی می شوند و در اندک زمان نیز مشخص می شود برابر هزینه کمترین بازده را داشته اند. در نتیجه کیفیت نیز مورد خدشه قرار می گیرد.
حلقه گمشده
در حوزه اقتصادی و درجه کیفی محصولات داخلی و برخی کالاهای وارداتی، بسیار سخن رفته است. اما آیا بحث کیفیت کالاهای اقتصادی از بیشترین درجه اهمیت برخوردار است؟ آیا پایه مسایل اجتماعی نبود کیفیت کالاهای تولیدی صنعتی و غیر صنعتی است؟ در نگاهی کلی نتیجه روشن می شود! خود مسئله عدم کیفیت کالاها، معلول علتی دیگر است.
اخلاق و آموزش دو حلقه مفقود این ماجرا هستند. سنجش اخلاق شاید درحوزه اختیارات کارشناس مسایل اجتماعی نباشد؛ اما وابستگی این دو حوزه غیر قابل انکار است.
اما بار اصلی بر دوش پر توان حوزه آموزش قرار دارد. آموزش جزءلاینفک زندگی بشر است. آدمی لحظه به لحظه در حال یادگیری است. این فرآیند منحصر به کلاس و مدرسه نیست، بلکه جامعه خود نیز بزرگ ترین آموزگار بشریت بوده و هست.
گفتیم که آموزش حلقه مفقوده و علت اصلی بی توجهی به کیفیت است. در تبیین این ماجرا به دو موضوع مهم و اساسی بر می خوریم. اول، آیا عدم آموزش موجب تولید محصولات بی کیفیت می شود؟ و دوم این که آیا خود آموزش بی کیفیت، پایه بی مهری به مسئله کیفیت مطلوب است؟
در پاسخ بایدگفت، در نگاهی کلی، هر دو تفاسیر بالا مورد تأئید هستند؛ اما کدام ارجحند؟! بی شک آموزش بی کیفیت اثری مخرب تر دارد. زیرا فردی که سالیان سال تحت آموزش نامطلوب و غیر استاندار قرار گرفته، کارگر، مدیر عامل و حتی مادر و پدر خوبی هم نخواهد شد.
آموخته های بشر در دراز مدت به باورهای محکم فرد بدل می شوند، عقایدی که به سختی قابل تغییر و اصلاحند. در واقع عدم آموزش صحیح به مرور زمان منجر به بروز آسیب های اجتماعی می شود. به عنوان مثال می توان به میزان جرم و جنایت وحتی میزان بالای طلاق در بین افراد تحصیل کرده اشاره کرد. در آماری که به تازگی مرکز پزشکی قانونی ارائه داده است، 81 درصد زندانیان زیر دیپلم سواد دارند و 5/15 درصد دیپلم و فقط 5/3 درصد تحصیلات بالاتر از دیپلم دارند.
آمار خود گویا است؛ اگر از آمار بالای 81 درصد مجرمان زیر دیپلم بگذریم، باید بابت مجرمان دیپلمه و دانشگاهی نگران باشیم. پیوند مسئله کیفیت آموزشی با آمار مجرمان شاید در نظر اول دور از ذهن باشد اما در بررسی، شکاف عمیقی را بین این دو می بینیم.
بار اندیشه محصول، اندیشه محتوایی
محتوا، بنیادی ترین و مهم ترین عنصر وجودی در تدوین کتب درسی است. اثر پذیری مخاطب این کتب، یعنی دانش آموزان از پر مخاطره ترین اقشار جامعه هستند که اگر در آموزش آن ها اهمالی صورت گیرد جبران آن هزینه ای چند برابر تدوین کتب درسی دارد.
محتوا باید نیاز سنجی را مد نظر قرار دهد. در بحث حاضر یعنی کتب درسی، زمانی می توان گفت، درجه کیفی متون درسی بالا است که نویسنده آن، دانش آموز یا دانشجوی مخاطبش را بشناسد به ویژه دانش آموز ایرانی مسلمان را، دنیای پر شتاب امروز را درک کند و بداند این فرد با چه جریان هایی علمی و بحران های هویتی رو به رو است. بنابر این، تدوینگر کتب آموزشی باید یک کارشناس تمام عیار باشد، زیرا دانسته های او سازنده شخصیت جمعیت آینده یک مملکت است.
آموزش و پرورش اسلامی
آموزه های تعلیمی اسلام فنا ناپذیر است. این ویژگی منحصر به فرد منجر می شود تا پیشرفت های تکنولوژی و علمی دست بشر همچنان ناتوان باشند. ایران اسلامی چه در قبل از ورود اسلام و چه بعد از پذیرش آن، به عنوان خاستگاه علم و دانایی شناخته می شود. چه چیز موجب شد تا ایران آن زمان بدون وجود کمترین فن آوری اثر گذاری با کیفیتی را داشته باشد؟
امروزه حتی پایه اصلی نظریه سیستم آموزشی ایران بر پایه نظام آموزشی کشور فرانسه تدوین شده است. این مکانیسم در عمل، خود یکی از دلایل بی توجهی به محتوای آموزشی است.
دانش آموزی که در کشوری اسلامی مشغول تحصیل است، باید ارزش های زندگی اسلامی را فرا گیرد؛ این زمانی حاصل می شود که در حوزه آموزش و پرورش اندیشه تدوین گر صاحب تفکری اسلامی و دل مشغولی دینی باشد.
اگر معیار سنجش کیفی و اثر گذاری تعالیم آموزش و پرورش آموزه های اسلام باشد، نگرانی در باب کیفیت کاهش می یابد. بنابر این تنها باید در پی درک صحیح نیاز های واقعی دانش آموزان و دانش جویان بود. کارشناسان دینی باید با ارائه نظریه های قوی در باب تعلیم و تربیت پایه های آموزش را بومی و به روز کنند.
قطار بی انتهای تغییر
هر ساله در آستانه بازگشایی مدارس خبری مبنی بر تغییر محتوای کتب درسی می شنویم. سؤال اساسی در این رابطه این است که چرا تا این حد نیازمند تغییر هستیم؟ آیا متون قبلی اشکال یابی شده اند؟ شاید در نگاه اول، فاصله زیاد متون حاضر با کیفیت مطلوب این نیاز را ایجاد می کند تا متولیان مدام به فکر تغییر کتب درسی باشند.
همان طور که در قسمت قبل عنوان شد کارشناسان تدوین کتب درسی باید به عنوان کارشناسان خبره در عرصه تعلیم و تربیت، همیشه قدمی جلوتر از دیگران حرکت کنند و آینده نگری قوی داشته باشند. این ویژگی خاص تمام نخبگان است، بنابراین ورود نخبگان در عرصه آموزش و پرورش امری ضروری است. کیفت بالا نتیجه حتمی این مشارکت حیاتی است. در واقع در این بین احتمال ضریب خطا به شدت کاهش می یابد.
سخن پایانی
جامعه بهترین معیار برای سنجش کیفیت محصولات تولیدی اعم از صنعتی غیر صنعتی و حتی فرهنگی و آموزشی است؛ زیرا مصرف کننده اصلی اوست. برای کالایی که مصرف می کند زمان و پول صرف می کند. عدم کیفیت، بی اعتمادی را به همراه دارد. از مهم ترین عرصه های کیفی سنجی، سیستم آموزشی هر جامعه است.
به اعتقاد کارشناسان سیستم آموزشی ایران به دلیل کم توجهی به نظریه پردازی اسلامی در باب آموزش و پرورش، مدام نیازمند تغییر است. به طور حتم، دانشگاهیان و حوزویان باید به طور جد در باب اسلامی شدن کتاب های آموزشی ورود کنند تا شاهد کیفیت پر بار کتب آموزشی باشیم.
پایان پیام/
نظر شما