خبرگزاری شبستان- رشت، زاده روستای «کُجید» است، بسال ۱۳۲۳ خورشیدی و به گفته خودش به زبان گیلکی با لهجه شرق گیلان حرف میزند:«۶۰ساله می کاره. یاد بیتَم، از اَمی پِیَئر بو. کُجید میَن ۲۰نفر بیشتر نمدمال بو. اما همه دست ویتن می کارِ پیئران دنبال بیتم».
از وقتی نشان مرغوبیت صنایع دستی، شورای جهانی صنایع دستی به سال (۲۰۱۸) به استاد حسین احمانی کجیدی اعطا شد، حالا خیلیها این نمدکار را میشناسند. گواهینامه جهانی صنایع دستی بهواسطه استفاده از خلاقیت در طرح و روش تولید با مواد اولیه طبیعی به هنرمندی تعلق گرفت که اکنون ساکن شهر املش است و با وجود کسب این نشان در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۶، امتیازی و تسهیلاتی از سازمان میراث فرهنگی دریافت نکرده تا بتواند کارگاه محقرش را که در گوشهای از حیاط خانه اش سرپاست، توسعه دهد.
اُستاد حسین در حالیکه پشمهای حلاجی شده را روی پارچه متقالی- که آستر کارش است- میچیند، توضیح میدهد که از ۱۲ سالگی نمدمالی را نزد پدرش آموخته و پدرش «قنبرعلی» و پدربزرگش «استاد غفار» از نمدمالهای حرفهای روستای «کُجید» بودند.
وی اگرچه اکنون ساکن شهر املش است، اما هرازگاهی به زادگاهش رفته و با فرزندان و نوههایش سرمای ییلاق کجید را با نمدهایی به صبح میرساند که ۸۵ سال پیش پدرش بافته بود. «نمدَ باید خُب بِداری. اَمی ماران(مادران ما) سلیقه بداشتن. ایته چراغ فانوس روسی داشتیم، می مار ۴۲سال اونَ سالم بِداشته. ۸۵سال نمدی کی می پیئر(پدر من) ببافته بو، سالم بداشته.»
این استادکار نمدمالی یادآور میشود که پشم گوسفند طبع گرم دارد و استفاده از آن برای مقابله با هوای مرطوب گیلان ضروری است و ادامه میدهد: در گذشته همه دختران برای جهیزیه نمد میبردند و میافزاید: پارچههای نمدی برای فراوری صنعت چای هم کاربرد داشت و هنوز هم ییلاقنشینها از نمد استفاده میکنند.
آن روز که به دیدنش رفتم، به سفارش چوپانی از گالشهای املش، «شب لا» میساخت و میگفت: در املش فقط من این صنعت را ادامه دادم چراکه نیاز شهرمان است. اگر لباس «شب لا» و «کولاگیر» نبود، گالشها نمیتوانستند در ییلاق بایستند» راست میگفت، سرمای ییلاقهای گیلان گاه بقدری طاقت فرساست که در تابستان نیز نیاز به روشن کردن هیزم است. و شب لا(لباس بلند نمدی ویژه خوابیدن چوپانها در شب) و کول هاگیر(لباس سبک و کوتاه ویژه چوپانان که در روز براحتی روی شانه میاندازند و دنبال گله میروند و در زمان استراحت سایبان است) نیاز چوپاپان است. وی میگوید:« شب لا بهگونهایی ساخته میشود که هنگام باران آب در آن نفوذ نمیکند و هنگام شب این نمد مانند چادر چوپان را از سرما محافظت کرده و گرم نگه میدارد.
اوستا حسین میگوید: از وقتی استفاده از فرشهای ماشینی باب شده، صنعت نمدمالی هم راکد شد، درحالیکه برای جلوگیری از نفوذ رطوبت گیلان به بدن، استفاده از نمد لازم است.
وی نقوشی را که از پدر آموخته، بطور ذهنی روی نمدهای جدید پیاده میکند، نقوشی برگرفته از طبیعت کوههای شرق گیلان اما، با ابداعاتی در نقوش قدیم «طرحان اَمی پِیئران زمان بو اما ساده بو».
نام طرحها را بر اساس نمدهایی که برای دیگران بافته و در کارگاهش آماده کرده، نام می برد:« قرمز»، «چت بوته»، «جوزی»، «گنجشکی»، «کرمان»، «گل بیضی» و «چهار گل» ، «طاووسی»، « دایرهای» و «گلدانی» و توضیح میدهد نمدهایی که با استفاده از رنگ طبیعی خود پشم تهیه شده باشد، قیمت بالاتری دارد. به نوعی رنگهای طرح «جوزی» از پشمی تهیه میشود که سایه روشن در زمینه کار مینشیند بدون آنکه رنگهای طبیعی یا شیمیایی، پشم را رنگ کرده باشد. بنابراین جداکردن پشم های سیاه و روشن برای تهیه طرح و رنگ جوزی بسیار مشکل است.«پشم دوجینی سخت ایسه. سیا علی حده، سفید علی حد».
از او میخواهم روش کار نمدمالی را از ابتدا برایم توضیح دهد. از خرید پشم مرغوب میگوید که بهترین آن، پشم پاییزه است. گوسفندی که تابستان در ییلاق چریده، پشم آن در انتهای تابستان چیده شده و با کیفیتترین پشم برای نمدمالی است. پس از تمیز کردن پشم، باید حلاجی شده و سپس رنگ شود.
کمان حلاجی اش را از روی دیوار پایین میآورد. انگار آرشهای است که به زه کمانچه نواخته میشود و با صدای این کمانچه، پشمهای گوسفند نیز از هم باز شده و لطیف میشود.
اوستا حسین روایت عامیانه جالبی دارد از اختراع ابزار حلاجی و میگوید: نمدمالی در اصل از مصر وارد ایران شده است و این وسیله پشم زنی یادگار «شعیب پیامبر» است. آن زمان زه حلاجی با طناب بود و زود به زود پاره میشد و«موسی پیامبر» که چوپان بود، زه را از روده تابیده شده گوسفند درست کرد تا با دوام باشد. الان هم زه حلاجی را با روده درست میکنند، روده گوسفند جنس خودش را باز میکند، البته هر ۱۲ روز یکبار باید تعویض شود.
استاد حسین اگرچه اکنون از رنگهای شیمیایی- که از اردبیل و قزوین میخرد- پشمها را رنگ میکند، ولی در گذشتهای نه چندان دور با تهیه پوست درخت سیب ترش جنگلی، پوست انار، روناس و ... پشمها را رنگ میکرد.
پشمهای حلاجی شده سپس با وسیله چوبی دیگری که شکل چنگک است، با مهارت خاصی روی الگوی کار چیده میشود. وی میافزاید: این را هم صنعتگران قزوینی میسازند.
این بار نوبت آب زدن پشمهای چیده شده روی آستر است، با ابزاری که شبیه جاروست و از گیاه چشت (بوتههای بومی ییلاق) تهیه شده، پشمها را با آب داغ آبپاشی میکند. مرحله بعدی، لوله کردن آستر کار بهمراه پشمهای چیده شده طبق الگوست، آن هم با طنابهای کنفی و در ضمن لوله کردن، با پا مالش داده میشود و دوباره طنابها مرحله به مرحله سفت میشود تا نمد فشردهتر شود.
اما این پایان کار نیست، نمد کوبیده شده در نخستین مرحله مالش آویزان میشود تا در آفتاب خشک شود و اگر خورشید گیلان روبند ابری بپوشد، خشک شدن واویلاست و گاه تا پنج روز انتظار لازم است. سپس مرحله مالش سفت فرا میرسد. این بار قدرت دستان اوستا حسین به کار است؛ با یک قطعه سنگ تخت و صیقلی، رویه کار را محکم کرده و هربار نمد را لوله کرده و با بازوان ۷۵سالهاش میمالد و با هر حرکتی، صدای یاعلی و جانم علی اوستاد هم بلندتر میشود. ترانههای فولکوریک حین کار که با ازبین رفتن آن حرفه هم نابود میشود.
اوستا حسین معتقد است این زمزمههای «یاعلی» به تنفس بهتر نمدمال کمک میکند و قوت بیشتری برای نمدمالی ایجاد میکند.
نمدمال کجیدی به گفتهی خودش شاگران زیادی داشته ولی هیچکدام این حرفه را ادامه ندادهاند، حتی فرزندانش. بخاطر زحمت زیاد این صنعت و درآمد کم.
گویا استاد حسین رحمانی کجیدی، آخرین نسل نمدمال در املش است.
از جالبترین خاطرات اوستا حسین، مفروش کردن کاخ رامسر با نمدهایی است که پدربزرگش بافته است: «رضا خان می بابابزرگ جایزه هَده. اینقد اَشان کار خُب بو. کاخ رامسر کی بساختند، بهترین آدمان، مثل شاهان، خواستند نمد داشته بون. کدخدایان بُوتن بهترین نمدمالان بورین رامسر. از هر روستایی یه ته اوستا کار خب بوشو. می بابابزرگ اون زمان از کُجید بوشو. انقدر کارش خب بو، بقیه نمدکاران زیر دس امی بابابزرگ بون.»
اوستا حسین رحمانی کجیدی را تنها میگذارم در کارگاه کوچکش که در هوای گرم تابستان فاقد وسیله خنک کننده است. بر دیوار حیاط پردهای نصب شده با امضای اداره کل میراث فرهنگی گیلان که کسب نشان مرغوبیت صنایع دستی از شورای جهانی را به اوستا حسین تبریک گفته است. تبریکی همراه با عکسهای یادگاری مسئولان محلی و استانی به آخرین نمدکار املش!
نظر شما