خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- مریم داوری: روزهای زیادی از رفتن زکریای رومی گذشته بود. بیماری هارون و درگیری سرداران و سواران او با توجه به حال او و دور بودنش از مدینه ، قدری اوضاع را برای دوستداران علی بن موسی، مولای شیعیان بهتر کرده بود. کلاس های درس ایشان راحت تر برگزار می شد، آنان که مشتاق دیدار با مولایشان بودند، آسوده تر به خانه ایشان رفت و آمد می کردند. علی بن موسی در گفتن حرفها آزادتر بود و کسی نمی دانست این آرامش نسبی تا کی دوام خواهد داشت. وفا اما به یاد طبیب رومی بود.
کتاب « آبی ها »نوشته «سعید تشکری» که اشاره هایی به زندگی امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) دارد با صفحه آرایی حسن علی پور مشتمل بر 42 فصل و 128 صفحه از سوی انتشارات به نشر منتشر شده است. این رمان در مورد زکریای رومی، پزشک مسیحی است که در شهری با نام هالینوبلس متولد شده است ، شهری که مسلمانان آن را «حران» نامیدند. زکریای رومی اردات و علاقه زیادی به هالینوبلس داشت نه به خاطر دژ سنگی زیبا و بزرگش و نه به خاطر اینکه نزدیک رود بلیج است. این ارادت به خاطر این بود که این شهر زادگاه چند پیامبر بود و محل نماز حضرت ابراهیم نیز در نزدیکی این شهر بود. هارون الرشید، خلیفه عباسی، زکریا را احضار می کند و سوارانی را برای بردنش می فرستد اما زکریا برای دیدن علی بن موسی الرضا(ع) مسیر خود را تغییر می دهد تا سواران هارون الرشید او را پیدا نکنند.
«سعید تشکری»، نویسنده و کارگردان است. ولادت ، پاریس پاریس، هرایی، بارِ باران، آبی ها، سیمیا، دورتاب، قاف، قاصدک، اهل اقاقیا، وقت کوچ است، بشارت، آه و ماه، حال شباب، آبی های زمین، یوسف می آید،آینه چشمان، اینک هاویه، عاشق ترین روزگار،برفابه های بهاری و من سقراط مجروح را دوست دارم از جمله کتاب های این نویسنده است. عضویت در کانون ملی منتقدان تئاتر ، ساخت فیلم و نگارش سریال های تلویزیونی، نگارش نمایشنامه های رادیویی و تدریس در زمینه داستان نویسی و ادبیات نمایشی در کارنامه کاری تشکری دیده می شود.
در بخشی از کتاب « آبی ها » می خوانیم: حال هارون بهتر است و دلیلش داروها و درمان توست. خوشحال می شوی. هارون تو را نزدیک می خواند. سن و سال پدرت را دارد. یعنی آن قدر پیر نیست که کهولت سن باعث آن همه بیماری شده باشد. این را درباره سن و سال و حالش ، اکنون که سرحال است بهتر می فهمی.
تو را نزدیک خودش می نشاند.
از اینکه درد رهایش کرده خوشحال است.
-طبیب رومی!
-بله جناب خلیفه.
-خواستم اینجا بیایی و از من چیزی بخواهی.
-چه بخواهم؟
-هر چیز که دوست داری. هر چیز که به تو حالی خوش می دهد، هر چیز که نیاز داری، هر چیز...
به فکر فرو می روی.
تقاضا از خلیفه!
چه چیزی بخواهی که بتواندتو را راضی کند و به گفتن بیرزد.
فکر می کنی مرگ قاتل موسی بن جعفر را بخواهی.
در قسمت دیگری از این کتاب آمده است:
همهمه کاروانیان و سر و صدای مامون کمی اوضاع آنجا را نابسامان می کرد و این بهترین فرصت برای وارد شدن به شهر بود.
خیلی آهسته گفتی:
-زمانش نرسیده برادران؟
آن ها هم که همانند تو منتظر فرصت بودند، پاسخ دادند.
-تو با زکریا همراه شو.
-آنها منتظر مردی تنها هستند.
-بگذار لین گونه فکر کنند که زن و شویی خسته و از راه رسیده اند.
با هزار دلهره توانستی کنار زکریا حرکت کنی و داخل مدینه شوی. راه بعد از این تا رسیدن به خانه زیاد سخت نبود. نمی توانستی حس زکریا را بفهمی اما هیجان در رفتار او دیده می شد. هیجان از شناخته شدن دارد یا دلیل دیگری، این را هم نمی دانستی.
گفتنی است، کتاب « آبی ها » نوشته «سعید تشکری» در شمارگان 1000 نسخه مشتمل بر 128 صفحه در قطع رقعی با قیمت 18000 تومان از سوی انتشارات به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی) منتشر شده است.
نظر شما