خبرگزاری شبستان- رشت، مهری شیرمحمدی؛ هر بنای تاریخی، داستانی پشت خود دارد که گذر زمان آن را بهدست باد سپرده است. اما خشت خشت این بناها، می تواند روایتگر دستهای بانی و بّنایی باشد که سنگ و ساروج و آهک را چنان بههم آمیخته که اینگونه توانسته قرنها از گزند باد و باران در امان باشد.
شاید کمتر کسی بداند که در یک آبان ماهی، به قرن نهم هجری، سنگ بنای یک پل خشتی عظیم در مرکز حکومت کیائیان توسط «استاد یعقوب بنّای رویانی» بنا نهاده شد. پل زیبایی در شهر لاهیجان که استاد یعقوب چهار سال و هفت ماه و هشت روز از عمر خود را برای ساخت آن صرف کرد تا توانست پل مستحکمی با سنگ و آهک و ساروج بنا کند.
سیلابهای ناشی از بارشهای اخیر، هر جویبار فصلی را هم پرآب کرده است تا چه رسد به رودهایی که روزگاری بسیار پر آب بوده است. بیشک، پرآبی «سیمردود» و شاید سیلاب ناشی از آن که قرنها پیش برای ساکنان لاهیجان زحمت میآفرید، امیرکیائی را واداشت تا برای آسایش ساکنان و یا هم عبور بهتر کاروانیان و لشگریان، پل خشتی بسازد.
بارشهای شدید روزهای اخیر این رودِ داخل شهر لاهیجان را نیز پرآب کرده و خاطره استاد یعقوب را برایم زنده کرد. خدایش بیامرزد که چنین مسئولانه خشت بر خشت نهاد. هرچند محلهی «پرده سر» لاهیجان، روزگاری بس طویل، شاهد محل گذر کاروانیانی بود که از پل خشتی سیمرود عبور کرده و بهسمت سیاهکل و دیلمان میرفتند، اما این روزها این پل طویل بهجامانده از دوره کیائیان، در جنوبیترین بخش این شهر، کمتر مورد توجه متولیان شهری قرار میگیرد. پلی که شروع احداث آن مصادف با آبان ماه بود و «استاد یعقوب بنای رویانی» پلی ساخت که قرنها گزند باد و باران را تاب آورده است.
کمتر مسافری است که شهر لاهیجان را ندیده باشد، اما جاذبههای شاهنشین کوه (شیطان کوه) و استخر آن مانع از آن میشود که مسافران، یکی از قدیمیترین آثار بهجامانده از قرن نهم را مشاهده کنند. شهر لاهیجان پیش از سلسله صفویه، مرکز حکومت یکی از امیران محلی یعنی «کیاییان» بود که با برآمدن صفویه و بهویژه با به قدرت رسیدن شاه عباس اول صفوی، ضمیمه دولت مرکزی شدند.
اگرچه این پل خشتی اکنون در مسیر راه اصلی است، اما با احداث کمربندی شمال غربی لاهیجان، تنها عابران پیاده از روی این پل عبور میکنند.
سنگفرش صیقلی و عریض پل و جان پناه بلندش مانع از آن میشود که بتوان از بلندای پل، رودخانه سیمرود را -که اهالی به آن «سیم جو» میگویند بهدرستی مشاهده کرد. برای دیدن دهانههای فراخ و جناقی پل ناگزیر میباید نزدیک رودخانه رفت.
در سالهای اخیر شهرداری لاهیجان با مناسبسازی حریم پل، مکانی را برای استراحت رهگذران فرآهم آورده و با پلهگذاری در نزدیکی پل، امکان نزدیک شدن به رودخانه هم فراهم شده است، هرچند عدم گیاه زدایی در مسیر پلهها و دهانههای پل بیتفاوتی متولیان را به این اثر ملی نشان میدهد. پلی که روزگاری با پنج دهانه خود پذیرای بارشهای عظیم آبان ماه بود، امروز دهانههایش با رسوبات رودخانه و رشد گیاهان مسدود شده و عملا تنها یک دهانه فراخ، آب رودخانه را هدایت میکند.
رشد بیرویه گیاهان بهویژه درختان انجیر که تا عمق ساروج و آجرهای قرمز پل فرو رفتهاند، هر روز بر استحکام بنا ضربه میزند. این گیاهان را میتوان لای سنگفرش صیقلی بستر و جانپناه هم دید.
عدم لایروبی دهانههای پل، این امکان را ایجاد کرده تا رهگذران نیز زبالههای خود را در حریم و دهانههای پل رها کنند و چه بسا مخفیگاهی برای استعمال دود و دمی که ناهنجار اجتماعی است.
آثاری از مرمتهای غیر کارشناسی شده بر طاقهای جناقی پیداست و بهنظر بندکشیهایی نافرم، جای حذف آجرهای افتاده را پر کرده است. هرچند که از تفاوت رنگ خشتهای سرخ میتوان فهمید که پل پیش از این نیز مرمت شده است، چه اگر نشده بود، این پل دوره کیائی از قرن نهم تاکنون پابرجا نمیماند.
پلی که زیبایی وصفناپذیرش موجب شده تا پیش از انقلاب اسلامی و به سال ۱۳۵۵ توسط وزارت فرهنگ و هنر وقت، به شماره ۱۴۳۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شود.
برای یافتن ردی از تاریخچه ساخت پل، به ناچار میباید به معدود کتابهای بهجامانده از تاریخ محلی متوسل شد که ذکری از امرای محلی شرق گیلان را در خود دارد. « تاريخ گيلان و ديلمستان » بناي اوليه این پل خشتی را به اواخر قرن نهم هجري منسوب میدارد.
این کتاب نگارش شده به فارسی توسط «سید ظهیرالدینِ مرعشی» گویا، قدیمیترین تاریخ محلی بهجا مانده درباره حکومت آل کیاست که بر بخشهای شرق سفیدرود تا بخشهایی از غرب مازندارن حکومت میکردند. کارکیا سلطان محمد دوم (۸۵۱–۸۸۳) عدهای را مأمور گردآوری و نوشتن رویدادهای حکام گیل و دیلم پیش از حکومت سادات و روی کار آمدن «سید امیر کیای مَلاطی»، بنیانگذار حکومت کیاییان در گیلان (۷۶۳–۷۷۶)، تا ۸۸۱ کرد. وی نیز از «سید ظهیرالدین مرعشی» خواست تا آن دست نوشتهها را تنظیم و تدوین کند.
مرعشی تاریخ شروع کار خود را ۸۸۰ هجری ذکر کرده و مطالبی به این نوشتهها اضافه کرده است. ظهیرالدین مرعشی در این کتاب، ضمن بیان وقایع سال ۸۹۲ قمری اشاراتی هم به ساخت این پل خشتی دارد و مینویسد: «در این سال جناب افضل المتقدمین و اعلم المتاخرین مولانا نعمت الله طبیب خلد فضله و کمالاته – که در علوم متداوله دوران و اعجوبه زمان بود به تخصیص در علم طب که در آن فن از علمی و عملی نفس مسیحا و ید بیضا داشت، رغبت نمود که ثوابا لله تعالی و طلبا لمرضاته به رودخانهای که مشهور و ملقب است به سیمرود برگذر شهر لاهیجان المبارک احداث پلی از خشت و سنگ و آهک بفرمایند، فلذا از خدام خلیفه رحمانی اجازت طلبیده، استدعای همت عالیه خسروانه نمود و توقع فرموده که به طلب استاد یعقوب بنای رویانی نزد ملوک کلارستاق خلد ملکهم بفرستند تا حاضر گردد در آن مهم مبارک شروع نماید. بنابر توقع فضایل مابی اشارت شد که به طلب حرفت مابی بفرستند. بنابر امر اعلی استاد یعقوب را حاضر ساختند و اسباب آن عمارت حکمت پناهی خرج بسیار کرده مهیا ساخته بود. روز شنبه دوازدهم جمادی الاول موافق آبان ماه قدیم را بنیاد آن عمارت علی کردند و از جانب مشرق و مغرب دو طاق بزرگ و در وسط طاقین یک طاق کوچک برآوردند و خدام حضرت خلافت پناهی، همت عالی مصروف داشته، به انواع امداد عنایت فرمودند و غره محرم سنه اثنی و تسعین و ثمانمائه (۸۹۲ه.ق) را که چهار سال و هفت ماه و هشت روز می باشد، آن عمارت صورت تتمیم پذیرفت.» (نقل از کتاب از آستارا تا استراباد جلد دوم، ص۱۴۶)
استاد یعقوب، با امکانات و مصالح آن روز پلی ساخت به طول ۵۰ متر، عرض چهار و نیم متر و ارتفاع ۱۱ متر که ۲ دهانه بزرگ آن با طاقهای جناقی چنان بلند است که سیلابهای زیادی را تاب آورده است. در قسمت پایه میانی پل سیل برگردان وجود دارد، هرچند سطح عابر روی آن چند باری مرمت شده اما قلوه سنگهای بستر نشان میدهد که از بستر رودخانه فراهم آمده است. اگرچه برخی منابع از مرمت پل در دوره قاجار نوشتهاند، اما بیشک، هنر استاد یعقوب چنان حساب شده و مسئولانه بوده که پس از قرنها همچنان شاهد دوام این پل هستیم.
معلوم نیست خاک جسم استاد یعقوب، بهقول خیام گل کدام کوزهگر شده است ولی بارانهای آبان ماه که شدید میشود، اهالی پرده سر لاهیجان خاطره محوی از این بنای رویانی به یاد میآورند.
نظر شما