خبرگزاری شبستان: واقعه «حره» از جمله وقایع خونین و دهشتناک پس از حادثه کربلاست که در اصل در خون خواهی از حضرت سیدالشهدا(ع) و شهدای کربلا به وقوع پیوست. بر اساس نقل تاریخ این فاجعه انسانی یک یا دو سال پس از واقعه عاشورا اتفاق افتاد و جز معدودی از مردم مدینه، تمامی ساکنان آن از مرد و زن و کودک و بزرگ توسط سپاهیان "مسلم بن عقبه" کشته شدند.
حجت الاسلام و المسلمین محمد هادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی در رابطه با واقعه خونین «حره» به خبرنگار شبستان گفت: مؤلف معروف طبری در«تاریخ» خود و ابن اثیر در «کامل» و ابن کثیر در «البدایه و النهایه» که سه منبع از منابع کهن تاریخ اسلام است، آوردهاند: هنگامی که امام حسین (ع) در سال 61 به شهادت رسید عبدالله زبیر در میان اهل کوفه برخاست و کشته شدن او را محکوم کرد، مردم عراق به ویژه کوفه را مورد سرزنش قرار داد و قاتلانش را لعن و نفرین کرد و گفت مردم عراق خیانتپیشه و فاجرند و اهل کوفه بدترین کسان در میان مردم عراقاند، چرا که حسین(ع) را خواندند تا یاری اش کنند اما وقتی او نزد آنها رفت علیه او برخاستند و به او گفتند که یا باید خود را تسلیم ابن زیاد کنی تا تو را نزد او ببریم و او درباره تو تصمیم بگیرد یا جنگ کنی! اما او و یارانش مرگ شرافتمندانه را بر زندگی زبونانه ترجیح دادند و خداوند نیز بر او رحمت آورد و قاتلانش را رسوا ساخت.
مردم مدینه و اخراج بنی امیه از این شهر
وی در تشریح وضعیت مدینه و سایر بلاد اسلامی پس از واقعه کربلا گفت: شهادت امام حسین (ع) مردم مدینه را سرشار از خشم و کینه نسبت به یزید کرده بود و برخوردهای امام زینالعابدین و عمه ایشان حضرت زینب (س) آنها را مهیای قیام میکرد. گروهی از مردم نزد یزید رفتند و با وجود بخششهایی که به آنان کرده بود پس از بازگشت سر از طاعتش برتافتند؛ عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه یکی از آنان بود. منذر بن زبیر برادر عبدالله بن زبیر نیز یکی از این افراد بود که یزید صد هزار درهم به او جایزه داد اما او در میان مردم و گفت: این بخششها مانع نمیشود که گزارش کار او را به شما ندهم. به خدا سوگند که او(یزید) میگساری میکند و چنان بدمست میشود که نمازش را ترک میکند همه گونه فعل حرام انجام میدهد. در جلد پنجم تاریخالخمیس (قرن هفتم) آمده است که بزرگان مدینه به دلیل به شهادت رساندن امام حسین (ع) و بدرفتاری یزید بیعت خود را با او نقض کردند و خشم و نفرتش را به دل گرفتند، آنچنان که در"مروج الذهب" مسعودی آمده است که مردم مدینه عبدالله بن حنظله و عبدالله بن مطیع را بر خود گماردند و گزارش کارگزار یزید «عثمان بن محمد بن ابوسفیان» را طرد کرده بنیامیه ساکن مدینه را در خانه مروان حکم به محاصره درآورده، سپس از مدینه بیرون کردند. این اتفاق در سال 63 هجری افتاد.
قیام مردم مدینه و واقعه خونین «حره»
حجت الاسلام یوسفی غروی خاطرنشان کرد: همچنین در یکی از منابع آمده است که مردم مدینه به سال 62 یک سال پس از واقعه کربلا علیه یزید سر به شورش برداشتند، در همین سال جریان «حره» که محلی خارج از مدینه است اتفاق افتاده است. وقتی بنیامیه ساکن مدینه و مروان حکم پس از اخراج توسط مردم، عازم شام شدند و خانواده خود را در مدینه به جای گذاشتند مروان با عبدالله بن عمر پسر خلیفه دوم صحبت کرد و از او خواست که خانواده و اهل خود را به وی بسپارد اما او موافقت نکرد، آنگاه به سراغ امام زینالعابدین (ع) رفت و ایشان رضایت داد که تا پایان نبرد خانواده مروان را نزد خود پناه دهد. وقتی اتفاقات مدینه به اطلاع یزید رسید لشکری به فرماندهی "مسلم بن عقبه مرّی" به سراغشان فرستاد. این لشکر هنگامی که به حره رسید، اهل مدینه نیز به فرماندهی"عبدالله بن حنظله" آماده مقابله با لشکر شام شدند. متأسفانه در این نبرد خونین، لشکر شام به پیروزی رسید و عبدالله بن حنظله که با هشت فرزند خود در این نبرد شرکت کرده بود، شهید شد.
کشته شدن هزاران نفر از مردم مدینه
این محقق و صاحب نظر در مسایل تاریخی افزود: مسعودی(قرن چهارم) در "مروجالذهب" میگوید: در آن نبرد بسیاری از مردم از بنیهاشم، قریش، انصار و دیگران کشته شدند. از خاندان ابوطالب دو تن یعنی «عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب(س) و جعفر فرزند محمد حنفیه» و از بنیهاشم غیر از خاندان ابوطالب سه نفر و بیش از 90 نفر از قریش و همین تعداد از انصار و چهار هزار نفر از سایر مردم غیر از ناشناختهها، که شناسایی شده بودند به قتل رسیدند. از آن پس مردم با بیعت یزید در واقع به عنوان بردگان او درآمدند و دیگران که تن به این بیعت بردهوار ندادند به استثنای امام زینالعابدین (ع) و علی بن عبدالله بن عباس از سوی "مسلم بن عقبه" از دم شمشیر گذرانده شدند. مردم به سراغ امام زین العابدین(ع) آمدند، ایشان در مرقد جدش پیامبر خدا(ص) به دعا مشغول بود، امام را در حالی که به شدت خشمگین بود نزد مسلم بن عقبه بردند اما مسلم چون امام را دید نزدش آمد، در حالی که به لرزه افتاده بود حضرت را نزد خود نشاند و به ایشان گفت: نیازهایتان را با من در میان بگذارید. حضرت نیز در مورد تمامی افرادی که برای گردن زدن آورده شده بودند شفاعت کردند، سپس از آنجا رفتند.
در امان ماندن خاندان علی و پناهندگان به منزل امام زین العابدین (ع)
عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی تصریح کرد: مسعودی میگوید: هنگامی که امام از نزد فرمانده لشکر شام رفت به ایشان عرضه شد دیدیم که لبانتان حرکت میکرد، در آن هنگام چه میگفتید؟ فرمود: میگفتم پروردگارا ای خدای محمد(ص) و خاندان پاکش! من از شر مسلم به تو پناه میجویم و سر بریدنهایش را با تو دفع میکنم و از تو میخواهم خیرش را به من برسانی و از شرش در امان داری. به مسلم بن عقبه گفته شد: تو را دیدیم که پیش از این، این جوان را ناسزا میگفتی اما وقتی او را نزد تو آوردند گرامیاش داشتی و ارجش نهادی، گفت دست خودم نبود، از دیدنش دلم به هراس افتاد.
وی افزود: طبق نقل طبری آمده است که یزید بن معاویه سفارش امام زینالعابدین(ع) را به مسلم بن عقبه کرده بود و ایشان به اتفاق مروان حکم و فرزندش پیش مسلم بن عقبه آورده شدند. هنگامی که مسلم ایشان را دید گفت: تو با این دو نفر به نزد من آمدهای به خدا سوگند چنانچه تنها آمده بودی تو را میکشتم اما یزید سفارش تو را به من کرده است و همین سفارش نزد من مهم است!
سفارش یزید درباره امام زین العابدین (ع)
حجت الاسلام یوسفی غروی خاطرنشان کرد: بعید هم نیست که یزید سفارش آل علی(ع) را به مسلم بن عقبه کرده باشد اما نه برای اینکه خوبی آنها و دیگران را میخواسته و نه برای اینکه زنده ماندن امام زین العابدین (ع) و خاندان پیامبر(ص) برای یزید مهم بوده باشد بلکه به این دلیل که عمق جنایات خود در حق امام حسین(ع) و یارانش را حس کرده بود و خطراتی را که تاج و تخت و پایههای حکومتش را تهدید میکرد، درک کرده بود. فریادهای انتقامجویی خون حسین(ع) همه جا طنینافکن شده بود و انعکاس عجیبی در سراسر مملکت اسلامی داشت. قیام مردم مدینه نیز تنها به خاطر این موضوع بود و انقلابهای دیگری را نیز در پی داشت. یزید این شرایط را که پس از پیامد کربلا پیش آمده بود، درک میکرد و چه بسا راز وصیت پدرش معاویه را فهمیده بود. معاویه به او گفته بود که مردم کوفه تا حسین(ع) را به کوفه نکشانند رهایش نخواهند کرد و اگر بر او پیروز گشتی کاری به کارش نداشته باش که یاران و خویشان بسیاری دارد.
وصیت معاویه به یزید درباره خاندان علی (ع)
این محقق تاریخ یادآور شد: معاویه نه از پسرش یزید بزرگوارتر بود و نه دل پاکتری از او داشت اما معاویه دوراندیشتر و نسبت به پیامدها و اثرات حوادث حساستر بود، بنابراین همواره تلاش میکرد که با نزدیکترین و سادهترین مسایل و ابزارها به اهداف خود دست یابد، لذا بعید نیست یزید بن معاویه پس از واقعه و پیامدهای کربلا سفارش امام زینالعابدین(ع) را به مسلم بن عقبه کرده باشد، به هر صورت ایشان و همه کسانی که به خانهاش پناه آورده بودند در امان ماندند.
جنایات لشکر شام در مدینه در واقعه «حره»
حجت الاسلام یوسفی غروی افزود: در میان مورخان و راویان چنین مشهور است که تعداد افرادی که به امام زینالعابدین(ع) پیوستند بالغ بر 400 خانوار شدند. ابن قطیبه روایت میکند که تعداد کشتگان فرزندان انصار و مهاجرین و سران مدینه به یکهزار و 700 تن و کشتههای دیگر مردم به غیر از زنان و کودکان به ده هزار تن رسید. روایت شده مردی از سپاهیان مسلم بن عقبه بر بانویی زائو وارد شد که کودکش نیز همراه او بود، گفت آیا پولی داری، زن گفت نه به خدا قسم چیزی برایمان باقی نگذاشتند، گفت یا چیزی بیاور یا تو و کودکت را میکشم، زن گفت او فرزند یکی از انصار و اصحاب رسول خدا است، مرد پای کودک را در حالی که در سینه مادرش را به دهان داشت و شیر می خورد، کشید و او را به دیوار کوبید. مغز کودک ... طی این نبرد خونین که مسلم بن عقبه سه روز در مدینه به کشت و کشتار میپرداخت جز آنان که از مدینه گریختند و آنان که به امام پناه آورده بودند کسی جان سالم از دست لشکریان یزید بهدر نبرد.
پایان پیام/
نظر شما