به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، کمتر از یک ماه پیش آلبوم «افسانه چشمهایت» به آهنگسازی مهیار علیزاده و خوانندگی همایون شجریان و علی رضا قربانی با یک تاخیر پنج ساله و حواشی فراوان منتشر شد، موزیک ویدیوی این اثر نیز به کارگردانی «رامین حیدری فاروقی» مستند ساز منتشر شد، انتشار این موزیک ویدئو بهانه ای شد تا با این هنرمند درباره ساخت موزیک ویدئو «افسانه چشمهایت»به گفتگو بنشینیم که در زیر می آید:
فلسفه ساخت ویدئو برای آلبوم موسیقی«افسانه چشمهایت» و همکاری با همایون شجریان،علیرضا قربانی و مهیار علیزاده در این اثر چه بود؟
ما سال ها است که دوست هستیم و دوستان را می شناسیم؛ همیشه هم صحبت مان این بوده که در یک شرایطی موقعیتی فراهم آید تا در عرضه محصول فرهنگی هنری یک اتفاق طراز معیار هم شان تلاشی که برای تولید محصول هنری صورت بگیرد بیفتد؛ این بار با همراهی پشتیبانی مجموعه ماد ایران و ایکس ویژن این فضا برای ما فراهم شد و این را در قالب یک مجموعه کار فرهنگی تحت عنوان « شنیدن دیدن نیست» پیش بردیم و یک مجموعه کار برای این تولید شد که بر کیفیت شنیدن، کیفیت دیدن، توجه به مبانی به ارزش های فرهنگی و مفاهیمی که در مجموعه جغرافیایی شعری این اثر وجود دارد متمرکزاست بویژه قطعاتی که مربوط به «نیما یوشیج» که در آن مسئله «انسان»، در جهان بودگی و گذر زمان محوری است که ما سعی کردیم به عنوان موتیف تکرار شونده متن و فضا و اجرا همه اینها این تم انسان و معاشرت اش با زمان را تداوم بدهیم.
محور اغلب ویدئو هایی که برای این اثر که ساختید انسان است؟
بله انسان و زمان و هستی، مجموعه «افسانه» نیما، یک مجموعه ای است که شاخص ها و تعبیرهای فلسفی دارد و یکی از ویژگی های این آلبوم این است که راه معاشرت مخاطب از طریق موسیقی با شعر را هموار کرده است و ما هم سعی کردیم از طریق تصویر سازی فضای لازم برای معاشرت را تسهیل کنیم .
چقدر این تصویری که شما از افسانه ساختید به تصویر ذهنی نیما در شعر افسانه نزدیک است؟
این را باید افتخار می داشتیم از خود ایشان می پرسیدیم، اما نظر به اینکه مهم است که ادم وقتی می خواهد تصویر بسازد اولا تصویر مربوط به ویدئو کلیپ نباید تبدیل به داستانی که حواس را از مبانی خود اثر بگیرد بشود، بلکه نوعی فضا سازی مرتبط بر اساس کلید واژه های تعیین کننده ای مثل انسان، رها بودگی، در جهان بودگی، کودکی، بزرگ شدن، مسئله آگاهی و مفهوم عشق رونده در زمان است که جهان بینی نیما بر آن تکیه دارد، مجموعه بلند منظومه افسانه هم با همین «عشق رونده» تمام می شودو تاکید بر مفاهیمی که به نظر می آید. می بینیم شعری که در سال 1301 گفته شده چقدر معاصر است، مثلا این بخش که می گوید:« زاده اضطراب جهانم » به نظر می آید که ما فکر می کنیم که مضظرب بودیم اما اضطراب بشر بنیادی است، البته تجلی اش در دوره تراکم و زمان بیشتر است و مواردی از این دست که ما سعی کردیم که کلید واژه های مبنایی که تداوم داشتند در متن را برایشان تصویر سازی کنیم.
شما عنصر زمان در این شعر را چگونه در تصویر ارائه کردید؟ شعر مربوط با سال 1301 بوده و الان ما در سال 98 هستیم این زمان چگونه تصویری می شود؟
تصویری که ما عرضه می کنیم شاخص هایی از زندگی گذشته را به لحاظ پوشش ... دارد ولی موضوع حضور فضای زمین به عنوان گهواره و ماوای ما در کهکشان است در نتیجه این نسبت زمین و آسمان تاریخ بردار نیست.
همکاری با هنرمندان در آلبوم افسانه چشم هایت چگونه بود؟
همکاری خوب و دل انگیز همراه با نهایت همفکری و همراهی، اعتماد متقابل و ذوق اینکه یک کاری در طراز معیار ادبیات شعر و موسیقی ما و البته متناسب با کاری که آهنگساز کرده و کاری که شعرا در جهانشان بروز و ظهور دادند و البته اجرای نمونه و ممتاز دو خواننده ناب این سرزمین که یک پیشنهاد در رفتارشان وجود دارد باشد، پیشنهادی که جامعه ما به آن احتیاج دارد آن هم تعامل و همراهی و اعتماد متقابل است؛ ما کمتر داشتیم که افرادی که شاخص در حرفه ای هستند به سادگی با یکدیگر همکاری کنند و به فکر یک اثر بزرگی باشند که پیشنهادی هم علاوه بر ساز و کار خودش داشته باشد این اثر از این نظر دو پیشنهاد بنیادی دارد یکی توجه به کیفیت شنیدن و دیدن و دیگری ارتباط با خزانه فرهنگی ما که حتما توافق و همراهی و همدلی و هم آوایی را پیشنهاد می کند.
نظر شما