خبرگزاری شبستان-اصفهان: دین اسلام که آخرین دین آسمانی است و تا روز قیامت استمرار دارد، دین حکومت و اداره امور جامعه است بنابراین لازم است جایگاه ولایتفقیه را بیشتر بشناسیم تا در مواقعی که نظر ولیفقیه خوشایند ما نیست، دچار شک و تردید نشویم.
در ادامه گفتوگوی شبستان را با «حجتالاسلام امیر صالحی» کارشناس فقه مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی بخوانید.
با توجه به برخی واکنش ها نسبت به موضعگیری مقام معظم رهبری در اتفاقات اخیر، این اتفاقات را چگونه ارزیابی می کنید؟
در واقع ما نباید محدوده تبعیت از ولیفقیه را آنچه میپسندیم و نمیپسندیم محدود کنیم. البته این مسئله برای برخی در پی موضعگیری و سخنان مقام معظم رهبری در حمایت از تصمیم سران سه قوه در موضوع سهمیهبندی بنزین ایجاد شد. پس از حمایت مقام معظم رهبری در ابتدای درس خارج فقه ایشان در 26 آبان ماه سال جاری، بعضی دچار شک، دودلی و خطای در تحلیلشده و چهبسا ارادت آنها نسبت به جایگاه رفیع ولایتفقیه کم شده و دچار شبهه و سؤال شدند.
در این موضعگیری حکیمانه رهبری معظم انقلاب، نکات فراوان، تحلیلهای گوناگون و آثاری وجود دارد، ازجمله اینکه معضلات و مسائل کشور باید در فضای کارشناسی و تخصصی حلشده و از دست سیاسیون و سیاستبازیها رها شود، دوم توجه و اهتمام به قانون، قانون مداری و اینکه اهمیت حفظ حاکمیت و ثبات نظام اسلامی، از هر مسئله دیگری بالاتر است. در این چالش ایجاد شده هم، مقام معظم رهبری با خرج آبروی خود، کوتاهیها و بیتدبیری بعضی مسؤولان در این امر را پوشانده و ثبات و آرامش را به ارمغان آوردند.
جایگاه ولایت فقیه و محدوده تبعیت از ایشان در مسائل با توجه دستورات دینی چگونه است؟
لازم می دانم به 5 نکته در رابطه با جایگاه ولایتفقیه اشاره کنم تا علاوه بر اینکه شناخت بیشتری از این موضوع پیدا می کنیم در مواقع حساس که احیاناً نظر ولیفقیه خوشایند ما نیست، دچار شک نشده و با اطمینان خاطر به این جایگاه الهی تمسک کرده، مطیع و فرمانبردار باشیم.
نکته نخست؛ در روایت مقبوله عمر بن حنظله از امام صادق علیه السلام است که امام علیه السلام میفرمایند«هر کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و احکام ما را بشناسد او را بهعنوان حکم بپذیرید، همانا من او را حاکم بر شما قراردادم».
نکته دوم؛ در کتاب عوائد الایام ملااحمد نراقی از علمای قرن ۱۲ خورشیدی است که ولایتفقیه را از نظر همه فقهای شیعه بدون اشکال دانسته و میگوید«ولایتفقیه ازجمله بین شیعیان اجماعی است و هیچیک از فقها فی ازجمله در ولایتفقیه اشکال نکردهاند».
سومین نکته؛ بیان محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر از علمای قرن ۱۳ خورشیدی است که در این باره میگوید «کسی که در ولایتفقیه وسوسه کند، طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین را نفهمیده است».
چهارمین نکته؛ مراد از ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط این است که دین حنیف اسلام که آخرین دین آسمانی است و تا روز قیامت استمرار دارد، دین حکومت و اداره امور جامعه است، لذا همه طبقات جامعه اسلامی ناگزیر از داشتن ولی امر، حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامی را از شر دشمنان اسلام و مسلمین حفظ کند و از نظام جامعه اسلامی پاسداری کرده و عدالت را برقرار و از ظلم و تعدّی قوی بر ضعیف جلوگیری کند، وسایل پیشرفت و شکوفایی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را تأمین کند.
پنجمین نکته؛ اطاعت از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین، بر هر مکلفی ولو اینکه فقیه باشد، واجب است و برای هیچکسی جایز نیست که با متصدی امور ولایت، به این بهانه که خودش شایستهتر است، مخالفت کند و این در صورتی است که متصدی منصب ولایت از راههای قانونی شناختهشده به مقام ولایت رسیده باشد.
آیا موضوعاتی که تشریح کردید، همان ولایت مطلقه است؟
بر اساس مذهب شیعه همه مسلمانان باید از اوامر ولایی ولیفقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهی او باشند، و این حکم شامل فقهای عظام هم میشود، چه رسد به مقلدین آنان. به نظر ما التزام به ولایتفقیه قابلتفکیک از التزام به اسلام و ولایت ائمّه معصومین علیهم السلام نیست.
تصمیمات ولایت فقیه، در مرحله اجرا ممکن است با مطامع، منافع و آزادی بعضی از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از اینکه وظیفه خطیر رهبری را طبق موازین شرعی به عهده گرفت، باید در هر مورد که لازم بداند تصمیمات مقتضی را بر اساس فقه اسلامی اتخاذ و دستورات لازم را صادر کند.
تصمیمات و اختیارات ولیفقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض بااراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصری درباره ولایت مطلقه است./
نظر شما